از غمت ذره ذره آب شدم
گل نبودم ولی گلاب شدم
هر زمانی که آب نوشیدم
یادت افتادم و کباب شدم
آقا از غمت سال ها گریستم
و در غم عشق تو شراب شدم
پشت پایی زدم به هرچه که هست
تا که از عشق تو خراب شدم
تا که احرام اشک را بستم
جزو زوار تو حساب شدم
پادشاهِ زمینی شدم
وقتی به غلامیت انتخاب شدم
من دعای قنوت زهرایم
آن دعایی که مستجاب شدم
هر کجا شیرخواره ای دیدم
بی قرارِ غم رباب شدم
این شعر منسوب است به امام حسین(علیه السلام)
در قسمتی از این شعر داغی که از غم علی اصغر بر دل امام حسین ماند نوشته شده است:
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
(ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و میدیدید)
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
(که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم و آنان رحم نکردند)
وسقوه سهم بغــــی عوض الماء المعین
(و به جای آب، با تیر جفا او را سیراب کردند)
تیر آن نانجیب کاری کرد با علی اصغر که سر علی از پوست آویزان شد
#اهل_بیت
#حضرت_علی_اصغر
#روضه
#رمضان
کانال ره توشه ی مبلغین
@mobaleqin20
شعری که منسوب به امام حسین(علیه السلام) است و تماما روضه است؟
شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی
(شیعیان من! هنگامی که آب گوارا نوشیدید، مرا یاد کنید)
اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
(ویاهنگامی که ازغریبی یا شهیدی خبری شنیدید، برمن ندبه کنید)
فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی
(من، نواده [پیامبر] هستم که مرا بی گناه کشتند)
وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی
(و پس از آن از روی عمد، مرا پایمال سم اسبان کردند)
لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی
(ای کاش، همگی در روز عاشورا بودید و میدیدید)
کَیْفَ اِسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی
(که چگونه برای کودک خردسالم،آب خواستم و آنان رحم نکردند)
وسقوه سهم بغــــی عوض الماء المعین
(و به جای آب، با تیر جفا او را سیراب کردند)
یا لرزئ مصاب هدّ ارکان الحجون
(وه! چه فاجعه غم انگیز و دردناک که براثر آن کوههای بلند مکه به لرزه درآمد.)
ویلهم قد جرحوا قلب، لرسول الثقلین
(وای بر آنها که با این کار خود، قلب مبارک رسول را جریحه دار کردند)
فالعنواهم ماستطعتم شیعتی فیکل حین
(ای شیعیان من هرچه توان دارید درهر زمان آنها را لعنت کنید)
#اهل_بیت
#امام_حسین
#روضه
#رمضان
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
روز هشتم است و برویم در خانه ی امام رئوف،حج فقرا امام رضا( علیه السلام)
ای کاش حرم بودم و مهمان تو بودم
مهمان تو و سُفره ی احسان تو بودم
یک عمر گذشت و سر و سامان نگرفتم
ای کاش فقط بی سر و سامان تو بودم
تا چشم گشودم به دلم مهر تو افتاد
زان روز چو آهوی بیابان تو بودم
طوفان عجیبی ست؛ غمِ عاشقیِ تو
چون موج اسیر تو و طوفان تو بودم
ای گنبد تو عشق، منِ خسته دل ای کاش
چون کفتر پر بسته ی اِیوان تو بودم
یک پنجره فولاد دلم تنگ تو آقاست
ای کاش زِ زُوّار خراسانِ تو بودم
اباصلت دارم وارد کاخ مأمون میشم، موقع برگشت، اگه دیدی عبایم رو روی سر انداختم ، بدون او به مقصدش رسیده، کار منم از کار گذشته، همه چیز و می دونه امام رضا، اما مأمور ِ به صبر ِ داره وارد میشه، اباصلت میگه:دل تو دلم نبود،هی میگفتم:خدا نکنه بلایی سر آقام بیآد،همچین که در باز شد، بند دلم پاره شد،یه وقت دیدم آقا عبا رو سر کشیده .چند تا از اهل بیت را مسموم کردند اما میان همه، این سمی که به امام رضا داد یه چیز ِ دیگه ای بود، هیچ کدومشون اینقدر سم سریع در بدنشون اثر نکرد،اباصلت میگه:تا در باز شد دیدم امام رضا تعادل نداره، از قدم اول دیدم هی رو زمین می خوره.
گوشه ی حجره غریبانه جان داد
فرمود:این فرشها را کنار بزن در در حجره را باز کن میخواهم مثل جدم روی خاک و زیر آفتاب جان دهم.
یا امام رضا(علیه السلام) در لحظات آخر یاد جدت بودی اما جان ما به قربانت دیگر بدن شما زیر سم اسب نرفت
#اهل_بیت
#امام_حسین
#امام_رضا
#روضه
#رمضان
کانال ره توشه ی مبلغین
@mobaleqin20
دیروز رفتیم در خانه ی امام رضا(علیه السلام) امروز در خانه ی باب الحوائج برویم
امامی که جوان شهید شد.در این امر به مادرش رفته است.
سخت است فکر این غم و سخت است باورش
مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش
شیخ عباس قمی (ره) در کتاب شریف "منتهی الآمال" به نقل از "عیون المعجزات" میگوید: «ام الفضل انگور رازقى را زهرآلود كرد و به نزد آن امام مظلوم آورد. وقتی حضرت از آن انگور مسموم تـنـاول نـمـود، اثر زهر در بدن مباركش ظاهر شد.
چه کرد با جگر پارۀ تو، همسرِ تو
نگاه کن چقدر ضعف کرده پیکرِ تو
میان حجره نمانده کسی کنار تنش
نبود هیچ کسی وقتِ دست و پا زدنش
چه کرده زهر هلاهل، که خشک شد دهنش
چرا به گوشِ کنیزان نمیرسد سخنش؟
کسی به خواستۀ آخرش جواب نداد
چرا کسی به جواد الائمه آب نداد؟
*مادر شهید حججی میگه:دیدم سر بریدنِ پسرم رو،اما اون چیزی که جیگر من رو سوزوند این بود،دیدم لباش خشکِ،فهمیدم لحظه ی آخر،یه قطره آبم بهش ندادن....
نوشتن: فقط یه کنیز بود دلش به حال جوادالائمه سوخت،اُم الفضل میگه: دیدم این کنیز ظرف آبی رو دستش گرفته،گفتم:کجا داری میری؟گفت:مگه نمیشنوی هی داره میگه جیگرم داره میسوزه؟ظرف آب رو اُم الفضل گرفت،محکم رو زمین زد،گفت: اینجا ایستادم ببینم چطور با لب تشنه داره جون میده....
کربلا هم انگار فقط یه نفر صدای ابی عبدالله رو شنید،هلال بن نافع میگه:دیدم داره لبهاش به هم میخوره،گفتم:نکنه داره نفرین میکنه،جلو اومدم،دیدم داره میگه:" شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ...." آخ جیگرم....گفتم:هر چه بادا باد،میرم یه ظرف آب میارم،سپرم رو پر از آب کردم،نزدیکِ گودال شدم دیگه دیر شده بود،دیدم اون نانجیب داره از گودال بیرون میاد،تمام سر و روش خون آلوده،گفت:کجا داری میری؟ گفتم دارم آب می برم..گفت:بیهوده زحمت کشیدی،دامنِ نحسش رو کنار زد،سر رو روی دست گرفت،اما بدنش داره میلرزه،گفتم:تو که کارت رو کردی،چرا بدنت داره میلرزه؟گفت:هلال! گوشه ی گودال لحظه ی آخر هیچ زنی نبود،اما می شنیدم،یه خانومی صداش میاد،هی میگه: " بُنَیَّ!"...*
کنیزهای تو در حق تو جفا کردند
تو ناله میزدی، آنها سروصدا کردند
تن تو را به روی بامها رها کردند
کبوتران همه روی تو بال وا کردند
شنیدهام بدنت زیر آفتاب نبود
و اهل بیتِ تو در مجلس شراب نبود
تن حسین هم افتاده بود در گودال
}تهِ گودال،بی سر افتاده
لبِ گودال،مادر افتاده
خواهر افتاده،دختر افتاده{
تن حسین هم افتاده بود در گودال
تنش به زیر سُم اسب رفت و شد پامال
برای غارت جسم حسین شد جنجال
چه دید خواهرش از روی تل که رفت از حال؟
حسین در ته گودال دست و پا میزد
حسین، عمۀ سادات را صدا میزد
#اهل_بیت
#امام_جواد
#امام_حسین
#روضه
#رمضان
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20