شیوه اخلاقی
یکی از شیوه های بیان احکام شیوه ی اخلاقی است که مربی با انتخاب سوژه های اخلاقی که به نحوی با احکام شرعی ارتباط دارد مثل گناه،غیبت،مزاحمت،احترام و... مسائل شرعی را بیان می کند و یا با برداشت های اخلاقی از موضوعات احکام جاذبه ی احکام را بیشتر می کند
💠مثال
احکام سلام👋
سلام یکی از اداب اجتماعی اسلام است که احکامی دارد
انسان باید جواب سلام را فورا بدهد چه در نماز چه در غیر نماز
اگر زن یا مرد نامحرم یا بچه ی ممیز(بچه ای که خوب و بد را می فهمد) به نمازگزار سلام دهد نمازگزار باید جواب او را بدهد
اگر دو نفر با هم به یکدیگر سلام کنند بر هریک واجب است جواب سلام دیگری را بدهد
واژه ی ""سلام از ماست""جواب سلام محسوب نمی شود
#روش_تبلیغ
#شیوه_بیان_احکام
#قالب_بیان_احکام
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
احکام خوردنی و آشامیدنی(۷)
اگر روغن و شیره و ... روان باشد به محض رسیدن نجاست به نقطه ای از آن تمام آن نجس می شود ولی اگر سفت باشد و به صورتی که جامد شده و نجاست از نقطه ای به نقطه ی دیگر سرایت نمی کند اگر نقطه ای از آن نجس شود همان مقدار و مقداری از اطراف آن را بردارند و ما بقی پاک و قابل استفاده خواهد بود
#احکام
#خوردنی_و_نوشیدنی
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
منبر وفات ام المومنین حضرت خدیجه کبری(سلام الله علیها)
#رمضان
#حضرت_خدیجه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
بسم الله الرحمن الرحیم
در سال دهم بعثت دو حادثه دردناک و جانسوز بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد گشت، چنان که در تاریخ آمده است: «وَردَ عَلَی رَسولِ الله أمْران شدیدانِ عَظیمانِ وَجَزَعَ جَزَعاً شدیداً؛ دو امر بزرگ وسخت بر پیامبر وارد شد به گونه ای که فریاد و ناله شدید حضرت بلند شد.» آن دو امر یکی رحلت جانسوز ابوطالب بود که در 26 رجب سال دهم بعثت و یا هفتم رمضان، همان سال واقع شد، و دیگری وفات یار فداکار آن حضرت، خدیجه کبری بود که در دهم رمضان همان سال اتفاق افتاد.
مقام خدیجه در پیشگاه الهی
خداوند متعال بارها موقعیت و مقام خدیجه را از طرق گوناگون آشکار نموده، و از منزلت رفیع او در درگاه الهی پرده برداشته است که به نمونه هایی اشاره می شود:
1. سلام خاص الهی
بارها سلام سفارشی و مؤکّد ربوبی توسط جبرئیل به محضر خدیجه رسیده است. ابو هریره نقل کرده است که: «أتی جَبْرَئیلُ النَّبیَّ صلی الله علیه وآله، فَقالَ: هذِهِ خَدیجَةُ قَدْ أتَتْکَ مَعَها إناءٌ مُغطّی فیه إدامٌ أوْ طَعامٌ أوْ شَرابٌ فَإذا هِیَ أتَتْکَ فَاقْرَأ عَلَیْها السَّلامَ مِنْ رَبِّها، وَمِنِّی السَّلام...؛ [100] جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: خدیجه همراه با ظرفی سر پوشیده که در آن خورشت یا غذا یا نوشیدنی است نزد تو می آید، پس هر گاه آمد، سلام پروردگارش و سلام من را به محضر او برسان.»
در روایت دیگری می خوانیم: «إنَّ جَبْرَئیلَ أتی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ إقْرَءْ خَدیجَةَ مِنْ رَبِّها السَّلامَ فَقالَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله: یا خَدیجَةُ هذا جَبْرَئیلُ یُقْرِئُکَ مِنْ رَبِّکِ السلامَ، قالَتْ خَدیجَةُ: اللهُ السَّلامُ وَمِنْهُ السَّلامُ وَعَلی جَبْرئیلَ السَّلامُ[11]؛ به حقیقت جبرئیل نزد پیامبر آمد پس گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است که از طرف پروردگارت سلام می رساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتی] از اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
امّا سلام سفارشی جبرئیل علاوه برآنچه که در ضمن روایات قبلی اشاره شد در روایت دیگری با سند صحیح از طریق بزرگان رواة شیعه، به این صورت نقل شده است: «عَنْ زُرارة وَحَمْران بنِ أعْیَنْ وَمُحَمَّد بن مُسْلِمْ عَنْ أبی جَعْفَر علیه السلام، قالَ: حَدّثَ أبو سَعید الخِدِری أنَّ رَسولَ الله قال: إنَّ جَبْرَئیلَ أتانی لَیْلَةً اُسری بی فَحینَ رَجَعْتُ قُلْتُ: یا جَبْرَئیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَةِ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَءَ عَلی خَدیجَةَ مِنَ اللهِ وَمِنِّی السّلامَ وَحَدَّثَنا عِنْدَ ذلِکَ أنَّها قالَتْ حینَ لَقِیَها نَبیُّ الله فَقال الَّذی قالَ جَبْرَئیلُ فقالَتْ: إنَّ الله هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَإلَیْهِ السَّلامُ وَعَلَی جَبْرَئیلَ السَّلامُ[12]؛ امام باقر علیه السلام به زراره و حمران و محمد بن مسلم چنین روایت کرد که ابو سعید خدری نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آن شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام الله علیها سلام برسانی. و نقل کرد که: چون رسول خدا پیغام جبرئیل را به خدیجه رسانید، خدیجه پاسخ داد: همانا خدا سلام است و سلام ]و سلامتی] از اوست و سلام به سوی اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
2. فرستادگان ویژه الهی
هر کس در مسیر الهی حرکت کند، خداوند هرگز او را رها نکره و تنها نخواهد گذاشت. نمونه بارز آن سرگذشت خدیجه کبری سلام الله علیها است. هنگامی که وضع حمل آن بانو نزدیک گشت، به زنان قریش و بنی هاشم پیغام داد که مرا در این امر یاری نمایید، ولی آنان پاسخ دادند: ای خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچی نمودی، و محمد یتیم را به همسری بر گزیدی، ما نیز تو را یاری نمی کنیم. خدیجه از این جواب سخت غمگین گشت، در این هنگام چهار زن همانند زنان بنی هاشم وارد شدند در حالی که خدیجه از دیدن آنان هراسان بود، یکی از آن چهار زن به خدیجه گفت: غمگین مباش، پروردگارت ما را برای یاری تو فرستاده است.ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره» هستم، این «آسیه دختر مزاحم » رفیق بهشتی تو است و این هم «مریم دختر عمران» است و این یکی «کلثوم خواهر موسی بن عمران» است. خدا ما را برای کمک به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم[13]...» راستی که باید گفت: ﴿ألَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدَهُ﴾[14]؛ آیا خداوند برای [حمایت و دفاع از] بنده اش کافی نیست؟»
3. کفن بهشتی
خدیجه کبری سلام الله علیها در لحظات احتضار « اسماء بنت عمیس » را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی کرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد که از رسول خدا، خواهش کند تا یکی از لباسهای خود را کفن خدیجه قرار دهد. وقتی
فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح کرد، اشک از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت که جبرئیل نازل شد در حالی که کفنی از بهشت همراه خویش داشت که خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود.[15]
آری انسانی که تمام ثروت خویش را دو دستی در راه خدا تقدیم نموده است، در پیشگاه الهی این عظمت را پیدا می کند که خداوند کفن بهشتی برای او بفرستد، و اینگونه از ایثار و انفاق او تقدیر به عمل آورد.
4. درقصری از بهشت
قبل از رحلت خدیجه کبری، خداوند متعال بارها توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جایگاه ویژة خدیجه در بهشت خبر داد، از جمله «عکرمه» از «ابن عباس» نقل می کند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفْضَلُ نِساءِ أهْلِ الجَنَّةِ خَدیجَةُ بِنْتُ خویلدْ، وَفاطِمَةُ بِنْتُ مُحمَدٍ وَمَرْیَمُ ابْنَتَ عِمْرانَ وَآسِیَةُ بَنْتُ مزاحِمْ...؛ بهترین زنان بهشت اینانند، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمّد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون).»[16]
و از عبد الله جعفر نقل شده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أمِرْتَ أنْ أُبَشِّرَ خَدیجَةَ بِبَیْتٍ مِن قَصَبٍ لاصَخَبَ فیهِ ولا نَصَبَ؛ دستور داده شده ام که خدیجه را به خانه طلایی که در آن زحمت و خصومت، وجود ندارد بشارت دهم.»[17] و همین مضمون نیز از عبدالله بن ابی اوفی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.[18]
آنگاه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله درحال احتضار قرار گرفت، فاطمه زهرا علیها السلام دربارة جایگاه آن حضرت در قیامت پرسشهایی کرد، از جمله پرسید: «أیْنَ والِدَتی خَدیجَةُ؛ [در آن روز] مادرم خدیجه کجاست؟» حضرت فرمود: «فی قَصْرٍ لَهُ أرْبَعَةُ أبْوابٍ إلی الجَنَّةِ؛ [خدیجه] در قصری است که چهار درب به سوی بهشت دارد.[19]»
پی نوشت ها:
[10]. بحار الانوار، ج16، ص8، به نقل از مسند احمد بن حنبل.
[11]. همان، ص 11، روایت ابن هشام، و ر.ک: ص 8 .
[12]. بحار الانوار، ج18، ص385، ح90.
[13]. همان، ج16، ص80، و ج43، ص2 ـ 4؛ امالی، الصدوق، ص 475.
[14]. زمر / 36.
[15]. به نقل از واعظ محترم جناب آقای یثربی.
[16]. همان، ج16، ص 2؛ اسد الغابة، ج5، ص 437؛ استیعاب، ج4، ص 1821.
[17]. بحار الانوار، همان، ج16، ص7، ح 12.
[18]. همان، ص 7.
[19]. بحار الانوار، ج 22، ص 510.
#رمضان
#حضرت_خدیجه
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
سلام دوستان همراه
ان شاء الله کانال به همت شما موضوعات زیر را ارسال می کند
💠شنبه ها⬅️احکام+روش بیان احکام
💠یکشنبه ها⬅️روش تبلیغ(سخنرانی،کلاسداری،بیان حدیث)
💠دوشنبه ها⬅️نکات قرآنی
💠سه شنبه ها⬅️منبرک تمثیلی
💠 چهارشنبه ها⬅️منبر ترحیم
💠پنجشنبه ها⬅️منبرک موضوعی(نماز،حدیث،اخلاق و...)
💠 جمعه ها⬅️منبرک مهدوی
✅☺️ در مناسبات مذهبی و ملی هم محتوای مناسب ارسال می شود
کانال ره توشه مبلغین
👇👇👇👇👇👇
@mobaleqin20
بسم الله الرحمن الرحیم
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ﴿ بقره/۱۸۳﴾
ای افرادی که ایمان آوردهاید! روزه بر شما نوشته شده، همانگونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.
انواع تقوا:
۱. تقواى روحى : انسان باید روح خود را به اندازه ایى تقویت نماید که تقوا در آن به صورت یک ملکه در آید و آن را از آلودگى ها حفظ نموده و چنان روح قوى و پاکى داشته باشد که بتواند به وسیله آن به خداوند نزدیک شده و راه تکامل را طى کند.
۲. تقواى مغزى و فکرى : تقوایى است که انسان را از هر گونه مخاطره مغزى دور نموده و نمى گذارد مغز او به افکار نامتناسب آلوده گردد. کسى که داراى تقواى مغزى است ، نه تنها با اعضا و جوارحش گناه نمى کند، بلکه فکر انجام گناه را هم به مغز خود راه نمى دهد.
۳. تقواى اعضاء: این است که تمام قواى بدن و جوارح ، در اختیار و کنترل خود انسان باشد. چشم نتواند بدون اجازه به هر جا که مى خواهد نگاه کند. گوش براى شنیدن هر نغمه ایى آزاد نباشد و همچنین اسفل اعضاء و... باید با نیروى باطنى تقوا، همه اعضاى بدن را نگهدارى و در تحت مراقبت و کنترل قرار داد.
۴. تقواى قلبى : خداوند عالم از تقواى قلبى به ((شعائر الله )) یعنى (علامت هاى خداوند) یاد کرده است و مى فرماید:
و من یعظم شعائر الله فانها من تقوى القلوب (۱۸۶)
کسى که بزرگ بشمارد و بشناسد علامت هاى خدا را، پس بدرستى که تقوا در قلب او برقرار است .
۵. تقواى علمى : یعنى حفظ و نگهدارى مشاعر، از کج اندیشى و اعتقاد باطل ؛ فرموده اند: اشرفیت علم موقوف است به اهمیت موضوع آن علم ؛ بنابراین هر کسى که طالب علم است ، باید آن علمى را طلب کند که با تقوا سنجیده شده و انسان را به راه حق بکشاند.
۶. تقواى سیاسى : تقوایى است که باید همه در آن را نظر داشته باشند، چون هیچ جامعه ایى بدون سیاست پیش نمى رود. هرگاه در جامعه ایى سیاست واقعى پیاده نشود، آن جامعه رو به انحطاط مى رود و مستعمره جوامع دیگر مى شود؛ بنابراین بر همه افراد با تقواى جامعه لازم است که آگاه باشند و نگذارند ابر قدرت هاى عالم بر آنها تسلط پیدا کنند.
۷. تقواى اقتصادى : که بر دو نوع است :
یکى اینکه : انسان به وسیله این نوع تقوا، از خوردن مال مردم و به یغما بردن دسترنج دیگران و احتکار اموال عمومى مردم و امثال آن اجتناب کند و به حق دیگران تجاوز ننماید.
و دوم آنکه : اگر توزیع حقوق مردم به دست او افتاد، عادلانه تقسیم نماید (به یکى بیشتر و به یکى کمتر ندهد)؛ بنابراین تقواى اقتصادى در هر زمان براى مسلمانان ضرورى است .
۸. تقواى جنسى : یکى از ضرورى ترین تقواهاست ، که اگر رعایت نشود، فسادى خانمان سوز زندگى بشرى را تهدید خواهد کرد! این موضوع نیاز به بحث و توضیح زیاد دارد که مجال آن نیست .
۹. تقواى طبى : در این باره خداوند عالم دستورى دارد و مى فرماید:
کلوا و اشربوا و لاتسرفوا ان الله لایحب المسرفین (۱۸۷)
بخورید و بیاشامید، اما اسراف نکنید، خداوند اسراف کنندگان را دوست ندارد. اصولا پرخورى سرچشمه تمام بیمارى هاست .
۱۰. تقواى لفظى : نگهدارى زبان است از سخنان زشت و دشنام و ناسزا، که از نظر اسلام حائز اهمیت فراوان مى باشد. عارفى مى گوید: همه خیر دنیا و آخرت در یک کلمه خلاصه شده و آن تقواست . چرا که در قرآن کریم خیر و ثواب بسیارى بر تقوا مترتب شده است و سعادت دنیا و آخرت موقوف به آن گشته است .
برگرفته از: کتاب نردبان خوشبختی/ رضا محبی راد
مراتب تقوا :
تقوا را مراتبی است که دانستن آن به کمال روحی آدمی و پیشگیری از ایستائی و رخوت در خودسازی کمک شایانی می کند. سالکان طریق کمال با پیمودن هر مرحله از قله های رفیع سلسله جبال شامخ پرهیزکاری عزم خود را برای فتح دیگر قله ها جزم می کنند.
#قرآن
#تقوا
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠شاخه های درخت
ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﻮﮎ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﺩﺭﺧﺖ ﺑﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﺷﮑﻨﻨﺪﻩ ﺍﻧﺪ . .
ﻭ ﺍﯾﻦ ﻧﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﺷﺎﺧﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﺭﺧﺖ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺗﻨﻪ ﯼ ﺧﻮﺩﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ،
ﺿﻌﯿﻒ ﺗﺮ ﻭ ﺷﮑﻨﻨﺪﻩ ﺗﺮ ﻭﻧﺎﺯﮎ ﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ . . .
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﻫﻢ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺿﺨﯿﻢ ﺗﺮ ﻭ ﻗﻮﯾﺘﺮ .
ﺣﺎﻝ ﻣﺎﺟﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ ﻧﯿﺰ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺍﺯ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ .
ﯾﻌﻨﯽ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ ﺧﻮﺩ ﮐﻪ " ﺧﺪﺍﺳﺖ " ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﮕﯿﺮﯾﻢ ،ﻋﺎﺟﺰﺗﺮ ﻭ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺗﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ . . .
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻪ " ﺧﺪﺍ" ﻧﺰﺩﯾﮏ ﻭ ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﻧﯿﺮﻭﻣﻨﺪﺗﺮ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﺗﺮﯾﻢ.
اینکه پیامبر (ص) اینهمه در بین عالم و آدم توانا می نماید ، بخاطر این است که نسبت به حق و حقیقت ، که خدا و راه خداست هیچگاه کوتاه نیامد و کوتاهی نکرد و فاصله نگرفت و دور نشد .
لایقصر عن الحق
📚کتاب سلوک باران – حجت الاسلام محمد رضا رنجبر
#منبرک
#کوتاه
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠بادبادک ها
اگر بچهها نخ بادبادکها را خیلی باز کنند، بادبادک خیلی بالا میرود و کمکم میداندار میشود، یعنی از آن پس، این بچهها هستند که باید به دنبال بادبادک بدوند. زبان انسانها هم چیزی شبیه همان بادبادک است و اگر خیلی به آن میدان بدهیم از دست ما میرود و میداندار میشود، آیا ندیدهایم که برخی از افراد بعد از دعوا و درگیری میگویند: نمیخواستم این حرف را بزنم، دست خودم نبود. یعنی زبان میدان از من گرفته بود.
به همین دلیل پیامبر (ص) هیچگاه به زبان خود میدان نمیدادند.
"کان یخزن لسانه الا عما یعنیه"
"زبان خود را زندانی کرده بود، مگر این که کلام مفیدی بر زبان داشته باشد."
چون خوب میدانست که زبان اگر میدان پیدا کند، میدان را از انسان میگیرد؛ چشم هم همینطور است، دل و افکار آدمی نیز همینطور، بنابراین نباید به آنها قدرت جولان داد.
📚کتاب سلوک باران – حجت الاسلام محمد رضا رنجبر
#منبرک
#کوتاه
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠مثل شير مادر!
شير مادر براي بچه تا يك زماني سودمند است و زمينه ي رشد و استعداد او را فراهم ميكند، ولي از يك زماني به بعد بايد او را از شير گرفت و گرنه زيان بار است و آثار معكوس دارد. اين را مادرها خوب ميفهمند، اما بچهها نه! و براي همين هم شيون و فرياد ميكنند، ولي مادرها با وجود اين كه كانون مهر و محبت اند، به فرياد و ناله ي آنها اهميت نمي دهند.
خداوند هم نسبت به ما همين طور است. نعمتهايي مثل سلامت و آرامش به ما ميدهد، كه تا يك زماني براي ما خوب و مايه سعادت است؛ ولي از يك مقطعي به بعد زيان بار و خطرناك است، از اين رو آنها را از ما ميگيرد. ولي يادمان باشد؛ ميگيرد تا بيشتر بدهد. همانطور كه يك مادرغذا يي به نام شير را ميگيرد تا سفره اي از غذاهاي متنوع پيش روي فرزند خود بگشايد.
#منبرک
#کوتاه
#تمثیلات
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
May 11
May 11
بسم الله الرحمن الرحیم
در ذیل برخی از فضائل آن حضرت را بر می شمریم .
1- محبوب رسول خدا صلی الله علیه و آله
از راه های شناخت عظمت و برتری یک انسان این است که محبوب انسان های برتر و با فضیلت باشد . در عالم هستی برتر از خاتم پیامبران صلی الله علیه و آله نداریم و حسن بن علی علیهما السلام سخت محبوب پیغمبر گرامی اسلام بود و این محبت و دوستی را در گفتار و کردار خویش ظاهر، و به اصحاب خود
می فهماند . بخاری از ابی بکر نقل می کند که گفت: «رایت النبی صلی الله علیه و آله علی المنبر والحسن بن علی معه وهو یقبل علی الناس مرة وینظر الیه مرة ویقول: ابنی هذا سید (8) ; دیدم نبی اکرم صلی الله علیه و آله را که بر فراز منبر بود، و حسن بن علی هم با او بود . او گاهی به مردم رو می کرد و گاهی به حسن، و می فرمود: این فرزند من [سید و] آقاست .» و می فرمود: «من احب الحسن والحسین فقد احبنی ومن ابغضهما فقد ابغضنی (9) ; هر که حسن و حسین را دوست بدارد، مرا دوست دارد، و هر که با آن دو دشمنی کند با من دشمنی کرده است .»
در این حدیث علاوه بر محبوبیت امام حسن علیه السلام در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله که خود نشانه فضیلت است، محبت او و برادرش حسین علیه السلام معیار فضیلت و خوبی ها قرار داده شده است، چنان که دشمنی آن دو، نشانه مبغوضیت نزد رسول خدا و پلیدی است .
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جای دیگری فرمود: «هما سیدا شباب اهل الجنة وهما ریحانتی (10) ; آن دو (حسن و حسین) آقای جوانان بهشت و ریحانه من هستند .»
2- عبادت و خوف از خدا
بندگی رمز پیشرفت اولیاء الهی و زمینه ساز رسیدن به اوج کمالات و فتح قله سعادت است . با عبادت، انسان محبوب خدا شده و به او تقرب می یابد .
اگر ایوب و داوود و دیگر پیامبران الهی مدال افتخار دارند، به خاطر بندگی خداست که خداوند با عبارت «نعم العبد»(11) آنان را ستوده است . و اگر خضر نبی علم لدنی داشت و پیغمبر اولوالعزمی همچون موسی علیه السلام شاگردی او می کرد و جدایی از او را تلخ ترین حادثه زندگی می دانست، در اثر بندگی او بود . قرآن کریم نام حضرت خضر را نیاورد بلکه فرمود: «فوجدا عبدا من عبادنا» (12) ; «بنده ای از بندگان ما را یافتند .» که نشان دهنده مقام بندگی و عبودیت در پیشگاه خداوند است . و اگر پیامبر خاتم، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله به اوج قله مکاشفه و دریافت آخرین دین الهی دست یازید، بر اثر بندگی بود، از این رو در شبانه روز حداقل ده نوبت عرضه می داریم: «اشهد ان محمدا عبده ورسوله; شهادت می دهم که محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول خداست .» خداوند هدف از آفرینش انسان را بندگی می داند و می فرماید: «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون » (13) ; «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند .»
راستی بندگی چه اکسیری است که در دسترس همگان قرار دارد، ولی اکثر مردم از آن بی خبر و نسبت به آن بی توجه اند . در حالی که تمام عزت ها، سربلندی ها و افتخارها، زیر سایه بندگی است .
امام مجتبی علیه السلام می فرماید: «اذا اردت عزا بلا عشیرة، وهیبة بلا سلطان فاخرج من ذل معصیة الله الی عز طاعة الله (14) ; هرگاه اراده عزتی بدون دار و دسته، و هیبتی بدون سلطنت داشتی، از خواری معصیت الهی بیرون آمده، به سوی عزت طاعت خداوند رو کن .»
از مصادیق کامل بندگان مقرب الهی، امام حسن مجتبی علیه السلام است که در تمام حالات رو به سوی خدا داشت، خود را در محضر او می دید و خوف عظمت الهی سراسر وجود او را پر کرده، و تمام هستی او را فرا گرفته بود .
در ذیل به نمونه هایی در این زمینه اشاره می شود:
الف) هنگام وضو:
آن حضرت هنگام وضو گرفتن بدنش می لرزید، و چهره اش زرد می شد، از او درباره راز این امر سؤال شد، فرمود: «حق علی کل من وقف بین یدی رب العرش ان یصفر لونه و ترتعد مفاصله; (15) بر هر کسی که در پیشگاه خداوند می ایستد لازم است که [از عظمت الهی] رنگش زرد و اندامش به لرزه افتد .»
ب) هنگام ورود به مسجد:
وقتی که در آستانه مسجد قرار می گرفت، سر به سوی آسمان بلند می کرد و عرضه می داشت: «الهی ضیفک ببابک یا محسن قد اتاک المسی ء، فتجاوز عن قبیح ما عندی بجمیل ما عندک یا کریم (16) ; خدایا میهمانت درب خانه ات ایستاده، ای احسان کننده! [بنده] گنه کار به سوی تو آمد، بخوبی آنچه نزد توست، از بدی آنچه نزد من است درگذر . ای [خدای] بخشنده .»
ج) در وقت نماز و در هر حال:
امام صادق علیه السلام می فرماید: «ان الحسن بن علی کان اعبد الناس فی زمانه وازهدهم وافضلهم وکان اذا حج حج ماشیا وربما مشی حافیا وکان اذا ذکر الموت بکی واذا ذکر القبر بکی، واذا ذکر البعث والنشور بکی، واذا ذکر الممر علی الصراط بکی واذا ذکر العرض علی الله تعالی ذکره شهق شهقة یغشی علیه منها وکان اذا قام فی صلاته ترتعد فرائضه بین یدی ربه عزوجل وکان اذا ذکر الجنة والنار اضطرب اضطراب السلیم وسال الله ا
لجنة (17) ; امام حسن علیه السلام عابدترین، زاهدترین و برترین مردم زمان خویش بود، هرگاه حج بجا می آورد پیاده و گاهی پابرهنه بود، همیشه این گونه بود که اگر یادی از مرگ و قبر و قیامت می کرد گریه می کرد . وقتی یادی از گذشتن از صراط می کرد، گریه می کرد، وقتی یادی از عرضه شدن در پیشگاه الهی [برای حساب و کتاب] می کرد، صدای حضرت بلند می شد، تا آنجا که غش می کرد [و بیهوش می افتاد]، و هرگاه برای نماز می ایستاد، بند بند وجود او در مقابل خدایش می لرزید و هر وقت از بهشت و جهنم یاد می کرد، مانند مارگزیده می پیچید، و از خداوند بهشت را درخواست می کرد .»
د) بعد از نماز:
در حالات آن حضرت نوشته اند: «ان الحسن کان اذا فرغ من الفجر لم یتکلم حتی تطلع الشمس (18) ; امام حسن علیه السلام همواره چنین بود که وقتی از نماز صبح فارغ می شد، [باز هم بر سجاده خویش می نشست و عبادت خدا می کرد، ] با هیچ کس [در آن حال ] سخن نمی گفت: تا آنگاه که خورشید طلوع می کرد .»
ه) هنگام خواندن قرآن:
در هنگام قرائت قرآن، وقتی به آیه «یا ایها الذین آمنوا» می رسید، می گفت: «لبیک اللهم لبیک (19) ; اجابت کردم خدایا، اجابت کردم .»
پی نوشت ها
8) محمد بن اسماعیل بخاری، الجامع الصحیح، (بیروت، دار احیاء التراث العربی) ج 3، ص 31 .
9) بحار الانوار، (پیشین)، ج 43، ص 264 .
10) ر . ک: بحار الانوار، ج 43، ص 262 .
11) ص/30 و 44 .
12) کهف/69 .
13) ذاریات/56 .
14) بحار الانوار، (پیشین)، ج 44، ص 139 .
15) همان، ج 43، ص 339 .
16) همان .
17) همان، ج 43، ص 331، روایت 1 .
18) همان، ج 43، ص 339 .
19) همان، ص 331 .
#اهل_بیت
#امام_حسن
#رمضان
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
💠شیوه مقایسه ای
در این شیوه مربی از تفاوت های موضوعاتی که احکام مشترکی دارند بحث می کند
مثل احکام زنان و مردان،تفاوت های وضو و غسل،آب کر و قلیل و...
مثال)♦️احکام زن و مرد
۱)بلوغ پیران از نطر سنی تمام شدن ۱۵ سال قمری است ولی در دختران تمام شدن ۹ سال قمری است.
۲)زن نمیتواند مرجع تقلید،امام جمعه یا قاضی شود ولی مرد می تواند
۳)غسل های واجب بر مردها چهار غسل است و بر زن ها هفت عسل
۴)طلا بر مرد حرام است ولی بر زن حرام نیست
۵)بر مرد واجب است حمد و سوره نماز های صبح و مغرب و عشا را بلند بخواند ولی بر زن واجب نیست
و...
#روش_تبلیغ
#شیوه_بیان_احکام
#قالب_بیان_احکام
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
احکام خوردنی و نوشیدنی(۸)
نجاست و طهارت مواد غذایی
💠برنج و حبوبات💠
اگر مثلا فضله موشی داخل برنج و حبوبات پیدا شد.
🔹اگربرنج و حبوبات خشک باشند عین نجاست را برداشته و دور بریزید و برنج و حبوبات پاک است.
♦️اگر برنج و حبوبات خیس باشند.
اگر برنج و حبوبات را خیس کرده و آب به باطن آنها نفوذ کرده باشد بعد از برداشتن عین نجاست زیر شیر آب باید آنقدر بماند تا آب پاک به باطنش نفوذ کند.
♦️اگر برنج و حبوبات خیس آب به باطنشان نفوذ نکرده باشد بعد از برداشتن عین نجاست یک بار زیر شیر آب،آب کشیده شود کافی است و میتوان ظرف حاوی برنج و حبوبات را پر آب کرد و یک لحظه زیر شیر آب گرفت.آب که از ظرف سر رفت هم ظرف هم محتویات داخلش پاک می شود
💠قند و شکر💠
اگر قند و شکر خیس شوند با آب کشیدن پاک نمی شوند.
#احکام
#خوردنی_و_نوشیدنی
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20
بسم الله الرحمن الرحیم
♦️شب نوزدهم♦️
موضوع:نشانه های دین کامل(۱)
اواخر ماه شعبان بود، پیغمبر اسلام به مردم فرمود: ماه شعبان دارد تمام میشود و ماه رمضان دارد میآید. این ماه رمضان ساعاتش بهترین ساعات است. روزهایش بهترین روزهاست. دعا مستجاب میشود. پیرمردها را احترام کنید. به بچهها رحم کنید. مفصل در مورد ماه رمضان، قرآن خواندن چطور است، دعا خواندن چطور است. دعا کردن چطور است. خیلی از ماه رمضان تعریف کرد.
حضرت امیرالمؤمنین هم در جمعیت نشسته بود. «فقام» بلند شد ایستاد. فرمود: یا رسول الله! این ماه رمضانی که اینقدر خوب است، بهترین کار چیست؟ فرمود: ورع و دوری از گناه! بعد پیغمبر گریه کرد. حضرت امیرفرمود: آقا من یک سؤال کردم، گریه نداشت. این همه ماه رمضان، ماه خوبی است. گفتیم: بهترین کار چیست؟ فرمودید: تقواست. گفت: تو بلند شدی، سؤال کردی، یاد این افتادم که در چنین ماه رمضانی تو را میکشند. شب نوزدهم...
حضرت امیر نگفت کی، چرا، کجا؟ یک سؤال کرد، فرمود: مرا میکشند مهم نیست. «أ فی» یعنی آیا، «أَ فِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی» (شرح نهجالبلاغه ابنابیالحدید، ج 4، ص 107) آیا دین من سالم خواهد بود؟ یعنی آن لحظهای که من کشته میشوم، دین من سالم است؟ این دین سالم چیست؟ در مورد دین سالم... بعد این را هم از طریق کامپیوتر پیدا کردیم که فقط اینجا نبود. دو بار دیگر، دو جای دیگر حضرت علی به پیغمبر گفت: دینم سالم است؟ یعنی دغدغه ناراحتی امیرالمؤمنین این بود که آخر عمرش بی دین شود. ما داشتیم آدمهایی را که یک عمری خوب بودند، احتمال بدی هم در آنها داده نمیشد ولی یک مرتبه نگاهشان به شهوت خورد، به فیلم و یک شایعه شد، به یک پولی شد و اینها دین فروشی کردند. امیرالمؤمنین دغدغهاش این بود که دین خواهم داشت یا نه؟ «أَ فِی سَلامَةٍ مِنْ دِینِی» پس سه مرتبه در سه حادثه این سؤال را کرد. این برای من مسأله مهمی بود که سه بار پرسید. پیغمبر فرمود: «فی سلامة من دینک» بله دینت سالم است.
نشانههای دین سالم؛
مستدل و مستند
این برای این، دین سالم؛ نشانههای دین سالم؛ نشانههای دین سالم؛ انسان سالم انسانی است که همه عضوهایش سالم باشد. کلیهاش از کار بیافتد، قلبش از کار بیافتد، چشمش نبیند، گوشش نشنود، پایش فلج شود، هریک از این حوادث شود دیگر انسان سالم نیست. و لذا در جملات داریم «بجوامع السلام» یعنی سلامتی صد در صد. وگرنه عضوی سالم باشد و عضوی خراب شود، این سالم نیست. دین سالم این است که:
1- مستند باشد. یعنی دلیل داشته باشد. به چه دلیل؟ مبنا داشته باشد. ممکن است کسی فردا بیاید بگوید که: من خواب دیدم، چنین... اگر کسی خواب ببیند، خواب ارزش ندارد. یک کسی یک عده را دور خودش جمع کرده بود به هوای خواب، به او گفتم: اگر من خواب ببینم که تمام پولهایت را به اسم من بکنی، این کار را میکنی؟ گفت: نه، گفتم: چطور میخواهی دین مرا به خواب بگیری ولی پولهایت را به خواب نمیدهی؟ کسی بگوید: آقا من دیشب خواب دیدم که شما هرچه سرمایه داری، برویم به اسم من کن. چه کسی گوش میدهد؟ روی کره زمین یک نفر نیست. یک نفر نیست که وقتی بگویی: من خواب دیدم که اموال تو برای من باشد، بگوید: برویم محضر اموال را به اسم تو کنم. یک آدم این را قبول نمیکند. در زمان ما یک احمقهایی پیدا میشوند دنبال یک احمقهای دیگر میروند و دلیلشان هم خواب است. هزار تا خواب یک ریال ارزش ندارد. دین باید مستند باشد، قرآن بخوانم. «وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (آلعمران/191) در آفرینش فکر می کنند و بعد ایمان دارند. میگویند: «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا» یعنی ایمان براساس «یَتَفَکَّرون» اول فکر میکنند، بعد میگویند: «ربنَّا آمّنا» ایمان باید مستند باشد. کی چه گفته است. کی چی گفته است. بگویند، هرکس هرچه میخواهد بگوید.
حدیث داریم وقتی شما شیعه واقعی هستید که اگر تمام مردم شهر گفتند: بدی، در شما اثر نکند. همه گفتند: زنده باد! همه گفتند: مرده باد، در شما اثر نکند. فقط ببین خودت و خدا، خودت و قرآن، کارهایت درست است یا درست نیست؟ مستند باشد.
2- دین سالم دینی است که شرک در آن نباشد. «الَّذِینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إِیمانَهُمْ بِظُلْمٍ» (انعام/82) ایمان، دینش فصلی نباشد. موسمی نباشد، موضعی نباشد. مشهد میرویم با حجاب هستیم، از مشهد میآییم کنار دریا بی حجاب شویم. جلسه روضه با حجاب هستیم و عروسی بد حجاب هستیم. آرایش برای عروسی طوری نیست اما دیگر بد حجابی در عروسی و غیر عروسی ندارد. یکجا دین اظهار میکند و یکجا اظهار نمیکند. دو تا اسم روی بچهاش میگذارد، به مذهبیها رسید میگوید: فاطمه، اگر به آدمهای معمولی رسید، یک اسم دیگر میگوید. در کیفش چند تا چادر دارد. خانه این با این چادر برویم. خانه او با این چادر برویم. دین سالم دینی است که رنگ و وارنگ نشود. دین سالم...
#رمضان
#شب_قدر
بسم الله الرحمن الرحیم
♦️شب بیست و یکم♦️
موضوع:نشانه های دین سالم(۲)
استمرار دین در طول عمر، نه فصلی و موسمی
۳. دین سالم این است که اول و وسط و آخرش یک جور باشد. «وَ سَلامٌ عَلَیْهِ» سلامتی بر من را... «یَوْمَ وُلِدَ» روزی که متولد شدم و سالم متولد شدم، «وَ یَوْمَ یَمُوتُ» روزی که میخواهم بمیرم سالم بمیرم، یعنی بدون حق الناس و بدون گناه بمیرم، «وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا» (مریم/15) روزی هم که قیامت میشود، روز سلامتی من باشد.
مردم چند دسته هستند سه تا را من میگویم و یکی هم شما بگویید. بعضی مردم هم اولشان خوب هستند هم آخرشان. 2- نه اولش خوب هستند، نه آخرش. اولش خوب است و آخرش بد میشود. چهارمی چیست؟ یکبار دیگر... نشد، نشد... هم اول و هم آخر خوب، نه اول خوب است و نه آخر، اولش خوب است و بعد بد میشود. اولش بد است و بعد خوب میشود. دین سالم دینی است که هم اولش، هم وسطش، هم آخرش خوب باشد.
این جمله را از حضرت امام بگویم. در یکی از اعلامیههایی که امام داده نوشته بود، «خمینی اگر تنها هم بماند با آمریکا آشتی نمیکند.» یعنی فکر نکنم من انقلاب کردم چون مردم با من هستند. مردم با من باشند یا نباشند، هدفم را گم نمیکنم. مسألهی مهمی است از امام. بد نیست سالگردش یک کلمه از ایشان بگویم. امام شیعه علی است. علی میگوید: من دینم میخواهم سالم بماند. یک حدیث داریم اگر بین جسمتان و مالتان درگیری شد، یا باید جسمت را فدا کنی یا باید مالت را خرج کنی. حدیث داریم مالت را خرج کن و جانت را سالم نگهدار. اگر بین جانت و دینت باز درگیری شد که جانم را بدهم یا دینم را بدهم، اسلام میگوید: جانت را بده. مثل همین رزمندگانی که ما در جبهه دیدیم، جانشان را دادند ولی دینشان را ندادند.
چه دارم میگویم؟ دین سالم چیست؟ دینی است که براساس فکر باشد 2- شرک درونش نباشد. 3- اول و آخرش یک جور باشد. 4- همراه با عمل باشد.
ایمان همراه با عمل به همه دستورات خدا
قرآن بسیاری از موارد میگوید: «إِنَ الَّذِینَ آمَنُوا» پشت سر آمنوا میگوید: «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» عمل صالح، یعنی کارت هم باید درست باشد. هم دین سالم است، هم ایمان دارد، هم عمل دارد. بعضی هستند به یک گوشه دین عمل میکنند. به یک گوشه عمل نمیکنند. این را شنیدهاید. بارها گفتم.
پیغمبر در مسجد آمد، قیافهها را دید و فرمود: «قُم» بلند شو بیرون برو. «قُم» برو بیرون، برو بیرون! گفتند: یا رسول الله! چرا اینها را بیرون کردی؟ فرمود: اینها نماز میخوانند اما زکات نمیدهند. برای امام حسین خرج میکند، خیلی عاشقانه افطاری میدهد، خیلی عالی، خمس نمیدهد. یعنی یک جا را قبول دارد و یک جا را قبول ندارد. عمره میرود، مکه میرود، کربلا میرود، به فقرا کمک میکند و عیدی میدهد و همه این کارها را میکند اما نماز نمیخواند. چیزی جای چیزی را پر نمیکند. درست است ایشان نماز نمیخواند، ولی کارهای دیگرش خوب است. بعضی چیزها با هم هست. خود شما هم بعضی جاها اگر کامل نباشد، نمیروی. خانمها شما، اگر یک گوشواره داشته باشید، عروسی میروید؟ نه. اگر شما مردها یک لنگه کفش داشته باشید، از خانه بیرون میروید؟ اگر قطار یک ریل داشته باشد، حرکت میکند؟ اگر دو تا ریل بود قطار میرود. یک جفت کفش بود راه میروی. یک جفت گوشواره بود، عروسی میروی. یک تکه دین را قبول دارم و یک تکه از دین را قبول ندارم. باید همراه عمل باشد.
یک تکه را قبول دارم و یک تکه را قبول ندارم، آیهاش چیست؟ «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْض» (نساء/150) گفتند: بعضی جاها را قبول میکنیم، بعضی جاها را قبول نمیکنیم. این تکه آره و این تکه نه! دین سالم دینی است که غالب باشد. یعنی استدلالش بر همه استدلالها بچربد. «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه» (توبه/33) «وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى أَمْرِه» (یوسف/21) یعنی کوتاه نیاید و نتوانند با یک شبهه، این را دین سالم میگویند. الآن جوان ما بچه مسلمان است، بزرگها هم همینطور است. بچه مسلمان هستند، اما یک شبهه در او بیاندازی بی دین میشود.
یکوقت یک کسی از یک نفر پرسید: که شما میگویید: اگر کسی غیبت کند همه خوبیهایش از بین میرود. گفت: ما هفتاد سال عبادت کردیم، هفتاد سال آدم خوبی بودیم، بخاطر یک کلمه خدا هفتاد سال ما را آتش میزند؟ جوابش این است آن آقایی که غیبتش را کردی، آبرویش را مفت پیدا نکرده است. او هم هفتاد سال جان کنده تا آبرو پیدا کرده است. شما با این کلمه هفتاد سال آبروی او را ریختی، خدا هم با این کلمه هفتاد سال عبادت تو را از بین برد. عین عدالت است. قرآن بخوانم. «جَزاءً وِفاقا» (نبأ/26) یعنی کیفرهای خدا وفاق است. یعنی میزان دارد. عادلانه است.
#رمضان
#شب_قدر
کانال ره توشه مبلغین
@mobaleqin20