eitaa logo
مبلغان
5.2هزار دنبال‌کننده
85 عکس
38 ویدیو
563 فایل
☑ کانال تخصصی محتوایی مبلغان 🔹ارسال محتوای بین الصلاتین روزانه و مناسبتی 🔹ارسال فیش منبر روشمند مناسبتی و اقتضایی ✍️ انتقاد و پیشنهاد به محتوای کانال @Habib_shahid_hadi 🤝تبادل (فقط کانال طلاب ) و تبلیغ کانال @efefefef
مشاهده در ایتا
دانلود
💠شرح دعای هر روز ماه مبارک رمضان بيستم أللَّهُمَّ افتَح لی فیهِ أبوابَ الجِنانِ وَاغلِق عَنّی فیهِ أبوابَ النَیرانِ وَ وَفِّقنی فیهِ لِتِلاوَةِ القُرآنِ یا مُنزِلَ السَّكینَةِ فی قُلوُبِ المؤمِنین خداوندا! در این روز درهای بهشت را بر من بگشا و درهای آتش دوزخ را ببند و مرا توفیق تلاوت قرآن عطا فرما. ای فرودآورندۀ وقار و سکینه بر دل‌های مؤمنین! 🔹پیام‌های دعا 1- درخواست بهشت از خدا 2- درخواست توفیق الهی در تلاوت قرآن 3- خداوند ايجاد کننده آرامش در قلب‌های مؤمنين 🔸پیام منتخب ✍️ سرنوشت آدمى يكى از اين دو جايگاه است: بهشت يا دوزخ. قرآن می‌فرمايد: «وَ إنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أجْمَعينَ لَها سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ؛ حجر، آيه 43 و 44 «به‌درستی كه جهنم، وعده‌گاه همۀ آنان است. جهنم دارای هفت در است و برای هر دری‌، جزيی از ايشان اختصاص يافته است.» همان دوزخی كه هفت درب دارد و برای هر دری‌، گروهی از پيروان شيطان تقسيم شده‌اند و با گناهانی كه مرتكب شده‌اند، هر گروه از دری به جهنم وارد می‌شوند. با توجه به آيۀ 27 سورۀ لقمان، اين هفت درب برای كثرت بيان است و همان‌گونه كه گناهان انواع و اقسام متعددی دارند، دوزخيان نيز برحسب انجام معاصی، به گروه‌های متعدد تقسيم می‌شوند و هر گروهی از راهی مجزا وارد جهنم خواهند شد https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و یکم قرآن کریم 🔸عاقبت گنهکاری که توبه نکند ثُمَّ كاَنَ عَاقِبَةَ الَّذِینَ أَسَُواْ السُّوأَى أَن كَذَّبُواْ بَِایَاتِ اللَّهِ وَ كاَنُواْ بهَِا یَسْتَهْزِءُونَ(10- روم) سرانجام كسانى كه اعمال بد انجام دادند بجایى رسید كه آیات خدا را تكذیب كردند، و از آن بدتر به استهزاء و مسخره كردن آن برخاستند. این آیه هشداری است به کسانی که بعد از لغزش و گناه به مسیر حق بر نگشته و توبه نمی کنند. کسانی که با توبه بعد از گناه، جانشان را شستشو نمی دهند در اثر تراکم گناه بر جانشان کم کم به مرحله ای می رسند که امیدی به بازگشتشان نیست و آن زمانی است که کارشان از کذب به تکذیب برسد. اینان کسانی اند که تا دیروز برخلاف دستور دین عمل می کردند و امروز منکر اصل دین اند. حقیقت این است که گناه بی توبه رفته رفته سر از کفر درمی آورد. برای نمونه اگر سالهای قبل روزه نمی گرفت و گناهکار بود چون توبه نکرد و این گناهان در او انباشته شد حرف امسال او این است که: «ای بابا چه دینی چه روزه ای دلت پاک باشه!» بی تردید اگر کسی این سخن را بگوید و به آن باور داشته باشد کافر است؛ کفری که محصول تجمع گناهانی به ظاهر ساده است. آرى گناه مانند جذام به مرور روح ایمان را مىخورد و آن را از بین مىبرد تا كار به جایى مىرسد كه سر از تكذیب آیات الهى در مىآورد؛ از آن هم فراتر رفته و او را به تمسخر پیامبران و آیات الهى وامىدارد. به این مرحله که رسید دیگر هیچ اندرز و انذارى در او مؤثر نیست و جز تازیانه عذاب الهى، راهى باقى نمىماند.(1) (1) ر.ک به نمونه ج16 ص374 https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و یکم قرآن کریم 🔸سیل و زلزله ای که ما می سازیم ظَهَرَ الْفَسَادُ فىِ الْبرَّ وَ الْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَیْدِى النَّاسِ لِیُذِیقَهُم بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ(41- روم) به سبب اعمال زشتى كه مردم به دست خود مرتكب شدند، فساد و تباهى در خشكى و دریا نمودار شد تا خداوند كیفر برخى از آنچه را که انجام دادهاند به آنان بچشاند؛ شاید از گناه و طغیان برگردند. مراد از فساد در زمین، مصایب و بلاهایى عمومى است كه منطقه ای را فرا گرفته و مردم را نابود مىكند؛ مانند زلزله، قحطى، بیماریهای واگیردار، جنگها و غارتها؛ خلاصه هر بلایى كه نظام آراسته و صالح جارى در عالم را بر هم زند و زندگی خوش انسانها را از بین ببرد. آیه شریفه می فرماید: این فساد ظاهر در زمین، بر اثر اعمال مردم است؛ یعنى به خاطر شركى است كه مىورزند، و گناهانى است كه مىكنند.(1) چند نکته: 1. این آیه مخصوص به یك زمان و یا به یك مكان و یا به یك واقعه خاص نیست(2) در نتیجه مراد از « الْبرَّ وَ الْبَحْرِ » همان معناى معروف است كه همه روى زمین را در بر می گیرد. 2. این آیه ناظر به پیامد دنیوى گناهان و چشاندن اثر بعضى از آنها (نه همه آنها) در دنیاست و نسبت به عذاب و پیامدهای اخروى گناهان ساكت است. 3. اینكه فرمود: « بَعْضَ الَّذِى عَمِلُواْ؛ بعض اعمالشان را» به این جهت است که خداوند متعال از بیشتر گناهان آنها صرف نظر كرد و فرمود: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَیْدِیكُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ كَثِیرٍ».(3) 4. هر كار نادرست چه در مقیاس محدود و چه گسترده، عكس العمل نامطلوبى دارد مانند اینکه دروغ، سلب اعتماد مىكند و خیانت در امانت، روابط اجتماعى را بر هم مىزند و این همان رابطه گناه و فساد است که این آیه به آن اشاره دارد.(4) 5. از روایات اسلامى استفاده مىشود كه آثار شوم بسیارى از گناهان، حداقل از نظر طبیعى شناخته شده نیست؛ مثلا در روایات آمده است: قطع رحم، عمر را كوتاه و خوردن مال حرام، قلب را تاریك و زنا سبب کوتاهی عمر و کمی روزى می شود.(5) پی نوشت : (1) علامه طباطبایی (ره) در آیه 96/اعراف و نیز در مباحث نبوت جلد دوم المیزان، ثابت می کند که بین اعمال مردم و حوادث عالم رابطه مستقیم هست كه هر یك متاثر از صلاح و فساد دیگرى است. (2) به دلیل به ظاهر الفاظش که عام هستند. المیزان ج16 ص195 (3) آنچه از مصائب به شما مىرسد به خاطر كارهایى است كه خودتان كردید و این در حالی است که خدا از بسیارى از گناهانتان گذشت مىكند. 30/شوری (4) تفسیر نمونه ج16 ص456 (5) مانند این روایت که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: فِی الزِّنَا خَمْسُ خِصَالٍ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَنْقُصُ الْعُمُرَ وَ یُسْخِطُ الرَّحْمَنَ وَ یُخَلِّدُ فِی النَّار ؛ زنا پنج ضرر دارد: آبرو را می برد؛ باعث فقر می شود؛ عمر را کوتاه می کند؛ خشم خداوند را بر می انگیزد و انسان را در جهنم جاودان می گرداند. کافی ج5 ص542 https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و یکم قرآن کریم 🔸احترام همیشه؛ اما اطاعت تا مرز حرام وَ إِن جَاهَدَاكَ عَلىَ أَن تُشْرِكَ بىِ مَا لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فىِ الدُّنْیَا مَعْرُوفًا (15- لقمان) و اگر پدر و مادر تلاش كردند تو چیزى را شریك من قرار دهى كه از آن آگاهى ندارى، از آنان اطاعت مكن ولی در دنیا رفتار شایسته ای با آنها داشته باش. از این آیه دو دستور مهم درباره رفتار با والدین دیده می شود: 1. اطاعت از پدر و مادر تا جایی رواست که نافرمانی خدا نشود. پس اگر پدر یا مادری انسان را امر به ترک واجب یا انجام معصیتی کردند انسان حق ندارد و نباید به حرف آنها گوش دهد. 2. احترام به پدر و مادر زمان و مکان نمی شناسد. بر همه لازم و واجب است که در همه حال آنها را تکریم کند و احترام بگذارد حتی در آن لحظه ای که آنها او را به ترک واجب یا انجام معصیتی امر کرده اند و سر باز می زند هم نباید کم ترین بی احترامی نسبت به آنها کند.(1) (1) آیه 23 سوره اسراء https://eitaa.com/moballeghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شرح دعای هر روز ماه مبارک رمضان بیست‌ویکم أللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ إِلَی مَرْضاتِكَ دَلِیلاً وَ لاتَجْعَلْ لِلشَّیْطانِ فیهِ عَلَیَّ سَبِیلاً وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ لِی مَنْزِلاً وَ مَقِیلاً یَا قَاضِیَ حَوَائِج الطالِبین خدایا! در این روز مرا به‌سوی رضا و خشنودی خود راهنمایی کن و شیطان را بر من مسلط مگردان و بهشت را منزل و مقامم قرار ده. ای برآرندۀ حاجات طالبان! 🔹پیام‌های دعا 1- تحصيل رضای خدا 2- دوری از شیطان 3- دست‌يابی به بهشت جاودان 4- برآورده‌شدن حاجات 🔸پیام منتخب ✍️ مردى به حضرت علی(ع)عرض کرد: خداوند مىیفرماید که بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را؛ پس چرا ما دعا مىکنیم و اجابت نمىیشود؟ حضرت فرمود: «چون دلهاى شما در8 مورد خیانت و بى‌وفایى می‌کند: 1. خدا را شناختید و حقش را آن‌گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید، 2. به پیامبر خدا ایمان آوردید و در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، 3. کتاب خدا را خواندید و در عمل از آن سرپیچی کردید، 4. گفتید ما از آتش دوزخ مىیترسیم و در همۀ حالات با گناهان خود به‌سوى جهنم مىیروید، 5.گفتید ما به بهشت تمایل داریم و کارهایى انجام دادید که شما را از آن دور میسازد، 6. نعمتهاى خدا را استفاده میکنید و سپاس‌گزارى نمیکنید، 7. خداوند فرمود که شیطان دشمن شماست، او را دشمن بگیرید و شما به زبان شیطان را لعن مىکنید و درعمل از او اطاعت میکنید، 8. عیبهاى مردم را برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهاى خود را پشت سرانداختید. در نتیجه کسى را ملامت میکنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید. با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد که راهها و درهاى دعا را روى خود بستهاید؟ تقوا پیشه کنید، کارهای‌تان را اصلاح کنید و امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعای‌تان را مستجاب کند. مجلسی، بحار الأنوار، ج 93، ص 376 و 377 https://eitaa.com/moballeghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 معارفی از جزء بیست و دوم قرآن کریم 🔸تاثیر شخصیت در تشدید عذاب و افزایش ثواب یَانِسَاءَ النَّبىِِّ مَن یَأْتِ مِنكُنَّ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ یُضَاعَفْ لَهَا الْعَذَابُ ضِعْفَینِْ وَ كاَنَ ذَالِكَ عَلىَ اللَّهِ یَسِیرًا(30) وَ مَن یَقْنُتْ مِنكُنَّ لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تَعْمَلْ صَلِحًا نُّؤْتِهَا أَجْرَهَا مَرَّتَینِْ وَ أَعْتَدْنَا لهََا رِزْقًا كَرِیمًا(31- احزاب) اى همسران پیامبر! اگر یكى از شما مرتكب گناه آشكار مىشود، عذابش دو برابر است و این براى خدا آسان مىباشد و هر كه از شما مطیع دستورات خدا و رسول او باشد و كار پسندیده كند، به او دو برابر پاداش عطا مىكنیم و روزى پرارزشى برایش آماده مىسازیم. این افراد دو برابر دیگران عذاب می شوند و یا پاداش می گیرند زیرا کاری که آنها می کنند در واقع دو کار است یکی در حوزه فردی و یکی در حوزه اجتماعی؛ اگر همسر پیامبر صلی الله علیه و آله مرتکب معصیت شود در واقع دو گناه کرده است؛ یکی آن فعل حرامی که مرتکب شده و دیگری تخریب چهره اسلام. در بخش طاعات و عبادات هم وضع به همین منوال است عمل صالحی که او انجام می دهد هم در حقیقت دو کار خیر است یکی همان کار و دیگری تقویت و تبلیغ اسلام است. هر چند آیات فوق در مورد همسران پیامبر صلی الله علیه و آله است؛ ولى از آنجا كه ملاك و معیار اصلى؛ همان داشتن مقام و شخصیت و موقعیت اجتماعى است؛ این حكم در باره افراد دیگر كه موقعیتى در جامعه دارند نیز صادق است.(1) بنابراین اگر فردی گناه و طاعتش تاثیری در اقبال و ادبار مردم به دین داشته باشد مشمول این حکم خواهد شد. (1) نمونه ج17 ص284 https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و دوم قرآن کریم 🔸با ناز و عشوه حرف نزنید! فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا(32- احزاب) هنگام سخن گفتن صداى خود را نازك نكنید كه بیمار دلان در شما طمع خواهند كرد؛ بنابراین درست سخن بگویید. این آیه هم به مانند آیه قبل هر چند خطاب به همسران رسول خدا صلی الله علیه و آله است اما اختصاصی به آنها ندارد. این آیه به زنان دستور می دهد که در گفتگوی با نامحرم یا جایی که نامحرم بیمار دل، صدای آنها را می شنود به شکل جدی و معمولی سخن بگویند و از طنازی و نازک کردن صدا و برخی حالات که باعث می شود شنونده شهوتران به فکر گناه بیفتد جدا پرهیز کنند. تعبیر به «الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ كسى كه در دل او بیمارى است» تعبیر بسیار گویا از این حقیقت است كه غریزه جنسى در حد تعادل و مشروع عین سلامت است؛ اما هنگامى كه از این حد گذشت، تبدیل به نوعی بیمارى می شود تا آنجا كه گاه به سر حد جنون مىرسد كه از آن تعبیر به «جنون جنسى» مىكنند.(1) این دستور یکی از اصول تربیت اسلامی و رعایت عفاف است که باید در مجالس میهمانی، برخوردهای کاری و اداری، کوچه و بازار و ... به شدت و دقت رعایت شود که غفلت از این توصیه قرآنی جز به سود شیطان صفتان نخواهد بود. (1) نمونه ج17 ص289 https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و دوم قرآن کریم 🔸اظهار نظر در حکم خدا ممنوع! وَ مَا كاَنَ لِمُؤْمِنٍ وَ لَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضىَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَكُونَ لهَُمُ الخِْیرََةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَن یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا(36- احزاب) هنگامى كه از جانب خدا و پیامبرش حکمی صادر شد همه باید به آن گردن نهند و مردان و زنان با ایمان مختار نیستند که آن را بپذیرند و یا به گونه ای دیگر عمل کنند و هركس خدا و پیامبرش را نافرمانى كند یقیناً به صورتى آشكار گمراه شده است. مراد از قضاى خدا، حكم شرعى اوست كه آن را به وسیله یكى از فرستادگان خود برای بندگان بیان مىكند و منظور از قضاى رسول، احکام و دستورات ولایی(حکومتی) اوست و آن عبارت است از اینكه رسول خدا صلی الله علیه و آله به دلیل ولایتى كه خدا برایش قرار داده(1)، در شأنى از شؤون بندگان، دخل و تصرف كند؛ مانند حکم به اینکه چه کسی فرمانده لشگر باشد. باید توجه داشت که این احکام ولایی رسول خدا صلی الله علیه و آله، جعل حكم شرعى نیست؛ زیرا كه آن مختص به خداى تعالى است و او در این زمینه، تنها بیان كننده وحى است. در ادامه می فرماید: در چنین مواردی كه خدا و رسولش در آن، امر و دستورى دارند؛ مومنین حق ندارند به اختیار، استناد کرده و هر گونه که خواستند عمل کنند؛ بلکه باید دقیقا مطابق دستور صادره عمل نمایند.(2) این درست مانند آن است كه یك طبیب ماهر به بیمار بگوید: در صورتى به درمان تو مىپردازم كه در برابر دستوراتم تسلیم محض باشی و دخالتی در دستورات من نکنی! که اگر دخالت کردی بیماری تو شدت می یابد. از این رو در پایان آیه مىفرماید: كسى كه از دستور خدا و پیامبرش نافرمانى كند گرفتار گمراهى آشكارى شده است؛ چرا كه فرمان خداوند متعال و فرستاده او را كه ضامن خیر و سعادت اوست نادیده گرفته و چه ضلالتى از این آشكارتر؟!(3) بدیهى است كه نه خدا نیازى به اطاعت و تسلیم مردم دارد و نه پیامبر چشم‌داشتى به فرمانبرداری. این اطاعت بی چون و چرا در حقیقت گامی است برای رسیدن به مصالح واقعی كه گاهى بر اثر محدود بودن آگاهی، آدمی از آن با خبر نمىشود ولى خدا که مىداند آن را از طریق پیامبرش به اطلاع مردم طالب سعادت می رساند.(4) (1) آیه" النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ" از این ولایت كه خدا براى رسول گرامى اسلام قرار داده خبر مىدهد. (2) ر.ک: المیزان ج16 ص321 (3) ر.ک: تفسیر نمونه ج17 ص318-319 (4) همان https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و دوم قرآن کریم 🔸آیه ای که بر رعایت حجاب تاکید کرد یَأَیهَُّا النَّبىُِّ قُل لّأَِزْوَاجِكَ وَ بَنَاتِكَ وَ نِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ذَالِكَ أَدْنى أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَ كاَنَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا (59- احزاب) اى پیامبر! به همسرانت و دخترانت و همسران كسانى كه مؤمن هستند بگو: روسرىهاى بلند خود را بر خویش فرو افكنند [تا بدن و آرایش و زیورهایشان در برابر دید نامحرمان قرار نگیرد.] این [پوشش] به اینكه [به عفت و پاكدامنى] شناخته شوند نزدیكتر است، و در نتیجه [از سوى اهل فسق و فجور] مورد آزار قرار نخواهند گرفت و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است. كلمه «جلابیب» جمع جلباب است و آن پوششی است سرتاسرى كه تمامى بدن را مىپوشاند و یا حداقل پوششی است بزرگتر از روسری و مقنعه که سر و سینه را کاملا در برگرفته و می پوشاند. (1) منظور از این جمله که فرمود: «یُدْنِینَ عَلَیهِْنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ» این است كه آن را طورى بپوشند كه زیر گلو و سینههایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد. بعد فرمود این «پوشاندن تمام بدن» در برابر نامحرم، معرف عفت و پاکدامنی آنهاست و همین امر سبب می شود تا اهل گناه و شهوت متعرض آنها نشوند.(2) از این آیه استفاده مىشود كه حكم «حجاب و پوشش» براى زنان قبل از این نازل شده بود(3)؛ ولى بعضى از آنها روى سادهاندیشى به خوبی آن را رعایت نمی کردند که آیه فوق نازل شد و بر رعایت دقیق آن سفارش و تاکید کرد. با توجه به این آیه دیگر مجالی برای توجیه برخی پوششهای امروزی باقی نمی ماند. آنچه که امروز بر سر و اندام برخی زنان مسلمان به چشم می خورد نه تنها آن پوشش کاملی که قرآن می گوید ندارد بلکه بر خلاف فلسفه بازدارندگی حجاب که در آیه هم آمده است به شدت جلب توجه کرده و دلهای مریض و چشمان هوس باز را به سوی خود جلب می کند. (1) الرداء الّذی یستر تمام البدن و یلبس فوق الثیاب: التحقیق ج2 ص95 ؛ الجِلْبابُ: ثوب أَوسَعُ من الخِمار، دون الرِّداءِ، تُغَطِّی به المرأَةُ رأْسَها و صَدْرَها: لسان العرب ج1 ص272 (2) المیزان ج16 ص339 (3) نمونه ج17 ص429 https://eitaa.com/moballeghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از مبلغان
💠شرح دعای هر روز ماه مبارک رمضان بیست‌ودوم أللَّهُمَّ افْتَحْ لی فیهِ أَبْوَابَ فَضْلِکَ وَ أنْزِلْ عَلَیَّ فیهِ بَرَکاتِکَ وَ وَفِّقْنِی فیهِ لِمُوجِباتِ مَرْضَاتِکَ وَ أسْکِنِّی فیهِ بُحْبُوحَاتِ جَنَّاتِکَ یَا مُجِیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرِّین خدایا! در این روز بر من درهای فضل و کرمت را بگشا، برکاتت را نازل فرما و بر موجبات رضا و خوشنودیت موفقم بدار و در وسط بهشت‌هایت مرا مسکن ده. ای پذیرندۀ دعای پریشانان! 🔹پیام‌های دعا 1- درخواست گشایش درب‌های فضل الهی 2- طلب بركات الهی در ماه رمضان 3- موفقیت در کسب رضای خدا 4- استدعای سکونت در بهشت؛ 5- درخواست اجابت دعای مضطر 🔸پیام منتخب ✍️امام جواد(ع) می‌فرمايد: «اَلْمُؤمِنُ يَحْتَاجُ إلَی تَوْفِيقٍ مِنَ‌ اللهِ... ؛ مؤمن به... توفيق الهی محتاج است. ابن شعبه حرانی‌، تحف العقول، ص 457 مردی به امام كاظم(ع) عرض كرد: مگر من قادر به انجام تكاليفم نيستم؟ فرمود: «قدرت از نظر تو چيست؟ وی گفت: توان بر كار. فرمود: آری‌، توان به تو داده شده است؛ اگر كمک نيز به تو شود.» مرد گفت: «مرادتان از كمک چيست؟ فرمود: توفيق. وی گفت: توفيق چه اثری دارد؟ فرمود: اگر توفيق داشتی‌، كار را انجام می‌دهی‌؛ چه‌بسا کافری توانش از تو بيشتر است؛ ولی چون توفيق ندارد، به انجام كار نيک دست نيابد. سپس فرمود: به من خبر ده چه كسی اين نيرو را در تو خلق كرده است؟ گفت: خدای متعال؟ امام پرسيد: آيا با آن نيرو می‌توانی ضرر را از خود دفع و نفع را به سوی خویش جلب كنی؟ گفت: نه! امام فرمود:‌ پس آن‌چه را نمی‌توانی‌، ادّعا نكن! و سپس فرمود: اين ادّعا كجا و سخن بندۀ صالح خدا كجا كه می‌گويد، من توفيقی جز از جانب خداوند ندارم. مجلسی، بحار الأنوار، ج 5، ص 42 https://eitaa.com/moballeghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 معارفی از جزء بیست و سوم قرآن کریم 🔸عهدی که با خدا بسته ایم أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنى ءَادَمَ أَن لَّا تَعْبُدُواْ الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکمُْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ(60) وَ أَنِ اعْبُدُونىِ هَاذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ(61- یس) اى فرزندان آدم! آیا با شما عهد نبستم که شیطان را بندگى نکنید که او براى شما دشمن آشکارى است؟ و گفتم که مرا بندگى کنید که این، راه مستقیم است. روی صحبت این آیه با مجرمین است که با توبیخ آنها را به یاد عهدی می اندازد که به آن بی توجهی کردند و در دام دشمنی معروف به نام شیطان افتاده و از راه مستقیم خارج شدند. علت این که خداوند مجرمین را به عنوان بنى آدم خطاب کرده این است که دشمنى شیطان با این عده که باعث انحراف و هلاکت اینها شد روی غرض خاصى نسبت به آنها نبوده؛ بلکه به این دلیل بوده که آنها فرزندان آدم بودند. و این دشمنى در روز اول آن جا بروز کرد که مامور به سجده بر آدم شد و زیر بار نرفت و استکبار کرد. نتیجهاش هم این شد که از درگاه خدا رانده شد و از آن روز با فرزندان آدم(ع) نیز دشمن گردید و همه را تهدید کرد.(1) متن عهدنامه را هم در آیه بازگو کرده است: شیطان را عبادت و پرستش و اطاعت نکنند و تنها خداوند متعال را پرستش و عبادت کنند. منظور از «عبادت کردن و پرستیدن شیطان»، اطاعت و پیروی از وسوسه های اوست. اما اینکه ما کی و کجا این عهد را با خدا بستیم مفسران نظرات گوناگون داده اند که به نظر می رسد این عهد همان عهدی است که در عالم فطرت بین انسان و خدای او منعقد شد و اگر روی آن را با غبار غفلت و معصیت نپوشانده باشد هر لحظه که به آن توجه کند به یاد آن عهد می افتد.(2) دست و پای مجرمین به آن گناهانی که با آن انجام دادهاند شهادت مىدهند؛ مثلا دستها به آن گناهانى شهادت مىدهد که صاحب دست به وسیله آن مرتکب شده؛ مانند سیلىهایى که به ناحق به مردم زده، اموالى که به ناحق تصرف کرده، نوشته هایی که به ناحق نوشته و امثال آن و پاها نیز به آن گناهانى شهادت مىدهند که صاحبشان با آنها انجام داده؛ مانند قدمهایى که به سوى مجلس گناه و برای انجام معصیت، خیانت، ظلم، فتنهانگیزى و امثال آن برداشته است خلاصه اینکه منشأ انحراف و تباهی ما بی توجهی به آن عهدی است که با خدا بسته ایم و نتیجه این بی توجهی هم چیزی نیست جز افتادن در دام شیطانی که بر تباه کردن ما قسم یاد کرده است.(3) (1) المیزان ج17 ص102 (2) برای اطلاع بیشتر به کتاب فطرت در قرآن آیت الله جوادی آملی رجوع کنید. (3) قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ (82- ص) https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و سوم قرآن کریم 🔸روزی که دست حرف می زند و پا شهادت می دهد الْیَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُکلَِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کاَنُواْ یَکْسِبُونَ(65- یس) امروز بر دهانهایشان مُهر سکوت می زنیم و دستهایشان با ما سخن مىگویند و پاهایشان به اعمالى که همواره مرتکب مىشدند، گواهى مىدهند. براساس این آیه،دست و پای مجرمین به آن گناهانی که با آن انجام دادهاند شهادت مىدهند؛ مثلا دستها به آن گناهانى شهادت مىدهد که صاحب دست به وسیله آن مرتکب شده؛ مانند سیلىهایى که به ناحق به مردم زده، اموالى که به ناحق تصرف کرده، نوشته هایی که به ناحق نوشته و امثال آن و پاها نیز به آن گناهانى شهادت مىدهند که صاحبشان با آنها انجام داده؛ مانند قدمهایى که به سوى مجلس گناه و برای انجام معصیت، خیانت، ظلم، فتنهانگیزى و امثال آن برداشته است.(1) ازهمین جا روشن مىگردد که هر عضوى به عمل مخصوص به خود شهادت مىدهد و نام دست و پا در آیه شریفه از باب ذکر نمونه است و گرنه چشم و گوش و زبان و هر عضو دیگر نیز به کارهایى که به وسیله آنها انجام شده،شهادت مىدهند.(2) (1) المیزان ج17 ص103 (2)مانند آیه 36 سوره اسراء https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و سوم قرآن کریم 🔸زنده و مرده در فرهنگ قرآن لِّیُنذِرَ مَن کاَنَ حَیًّا وَ یحَِقَّ الْقَوْلُ عَلىَ الْکَافِرِینَ(70- یس) قرآن برای آن است تا کسانى را که زندهاند هشدار دهد و فرمان عذاب بر کافران محقق و ثابت شود. از تقابلی که در این آیه بین «حیّ؛ زنده» و «کافر» وجود دارد معلوم می شود که این عبارت در واقع این بوده است که برای رعایت صنایع ادبی به این شکل درآمده است آن عبارت این بوده: قرآن مومن را چون زنده است از نافرمانی و عذاب الهی هشدار می دهد ولی برای کافر که مرده است اثری ندارد و عذاب در انتظار اوست. این همان حیات و مرگ معنوى است که از مرگ و حیات ظاهرى به مراتب برتر و فراتر است و آثار آن گستردهتر و وسیعتر. این حیات و زندگى مختص انسانی است که به معنى «نفس کشیدن» و «غذا خوردن» و «راه رفتن» نیست؛ زیرا اینها اموری اند که در همه حیوانات یافت می شوند. حیات انسانى شکوفا شدن گلهاى عقل و خرد و ملکات برجسته در روح انسان و تقوى و ایثار و فداکارى و تسلط بر نفس و فضیلت و اخلاق است، و قرآن پرورش دهنده این حیات در وجود انسانهاست.(1) نتیجه اینکه در فرهنگ قرآن مومن زنده است و کافر مرده؛ مومن حق را می بیند و می شنود و در قلب و اندیشه او اثر کرده و در عمل او ظاهر می شود اما کافر و کسی که منکر دین است چون مرده است؛ کر است و کور است و قلب و اندیشه اش هیچ تاثیری از قرآن و کلام حق نمی پذیرد.(2) (1) ر.ک به نمونه ج18 ص441-442 (2) آیه 179 سوره اعراف https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و سوم قرآن کریم 🔸آنچه که ابلیس را ملعون ابد کرد قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَىَّ أَسْتَکْبرَْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ(75) قَالَ أَنَا خَیرٌْ مِّنْهُ خَلَقْتَنىِ مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِینٍ(76) قَالَ فَاخْرُجْ مِنهَْا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ(77) وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتىِ إِلىَ یَوْمِ الدِّینِ(78- ص) خداوند متعال فرمود: اى ابلیس! چه چیز مانع شد بر مخلوقى که من آفریدم سجده نکنی؟ تکبر ورزیدى، یا بالاتر از آن بودى که فرمان سجود به تو داده شود؟ ابلیس [گزینه اول را انتخاب کرد و] گفت: من از او (آدم) بهترم، چرا که مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل. خداوند به او فرمود: از صفوف ملائکه، از آسمان برین، بیرون رو که تو رانده درگاه منى و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت ادامه خواهد یافت. «اى مردم! وحشتناکترین چیزى که از ناحیه آن بر شما مىترسم دو چیز است: پیروى از هوای نفس و آرزوهاى دور و دراز است؛ اما پیروى از خواهش نفس، شما را از حق باز مىدارد و آرزوهاى دور و دراز قیامت را از یاد شما می برد.» سه درس آموزنده و مهمی که در این گفتگو نهفته است 1-در پاسخ ابلیس اشارهاى است به اینکه از نظر ابلیس اوامر الهى به خودی خود لازم الاجرا نیستند؛ بلکه فرامین الهی وقتى لازم الاطاعة هستند که حق باشند و چون امرش به سجده کردن، حق نبود پس اطاعتش هم واجب نبود. برگشت این حرف به این است که ابلیس اطلاق مالکیت خدا و حکمت او را قبول نداشته و این همان اصل و ریشهاى است که تمامى گناهان و عصیانها از آن سرچشمه مىگیرد؛ چون معصیت وقتى سرمىزند که صاحبش با انکار ربوبیت خدا و با این توجیه که ارتکاب معصیت بهتر از ترک آن است، از حکم الهی سرپیچی کند.(1) اگر قیامتی نباشد و محکمه عدل و پاداش و عقابی برپا نشود آنگاه کسی که در این دنیا بد بود و بد عمل کرد فرقی با آنکه خوب بود و خوب عمل کرد تفاوتی نخواهد داشت و این از نظر وجدان پذیرفته شدنی نیست 2-این مجازات سنگین برای ابلیس تنها برای ترک یک سجده نبود؛ آنچه باعث این سقوط و لعنت ابدی ابلیس شد استکبار او بود. استکباری که با اظهار نظر و استدلال در برابر امر الهی وجودش ثابت شد. اگر استدلال ابلیس را تحلیل کنیم سر از کفر عجیبى در مىآورد او با این سخن خود در حقیقت به خدا گفت که برخی از دستورات تو اساس و پایه درستی ندارد (انکار حکمت الهی) و نیز برخی از دستورات تو کاملا نادرست است معاذالله جاهلانه است (انکار علم الهی) و من بهتر از می فهمم. 3-کسی که عالمانه و از روی عمد مرتکب معصیت می شود در حقیقت همان راهی را رفته است که ابلیس رفته. یعنی به خدا می گوید تو گفته ای نکن ولی نظر من این است که انجام این کار اشکالی ندارد و بعد مرتکب می شود. (1)ر.ک به المیزان ج17 ص225-226 https://eitaa.com/moballeghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠شرح دعای هر روز ماه مبارک رمضان بیست‌وسوم أللَّهُمَّ اغْسِلْنی فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنی فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ یا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِین خدایا! در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان، از هر عیب و نقص پاک ساز و دلم را با رتبۀ دل‌های اهل تقوا آزمایش کن. ای پذیرندۀ عذر لغزش‌های گناه‌کاران! 🔹پیام‌های دعا 1- درخواست آمرزش گناهان 2- طلب پاكی از عيوب 3- امتحان و آزمایش با تقوای قلب 4- توبه‌پذیری خداوند 🔸پیام منتخب ✍️هر كدام از اعضا و جوارح ما، برای خود شأن و منزلت و حقوقی دارند كه رعايت تقوا دربارۀ آنان لازم و ضروری است. قرآن تقوا را به دل‌ها منسوب کرده و می‌فرمايد: «ذَلِكَ وَ مَن يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ و هر كس شعائر دين خدا را بزرگ و محترم بدارد، اين از ويژگی‌های دل‌های باتقواست.» حج، آيه 32 علامه طباطبايی ذيل اين آيه می‌نويسد: «اضافه‌شدن تقوا به قلوب، اشاره است به اين‌كه حقيقت تقوا و دوری از غضب خدای متعال و تورع از محارم او، امری است معنوی كه قائم است به دل‌ها و منظور از قلب، دل و نفس است.» طباطبایی، محمدحسین، تفسیرالميزان، ج 14، ص 528 اگر می‌خواهيم باتقوا باشيم، بايد ابتدا دل‌ را اهل تقوا كنيم تا در پی آن، جسم نيز اهل پرهيزكاری شود. https://eitaa.com/moballeghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم 🔸امان از انسان ناشکر و نمک نشناس فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمَُّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمِ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(49- زمر) وقتى انسان گرفتار زیان مىشود، ما را مىخواند و هنگامى كه ما از جانب خود نعمتى به او مىدهیم [به جای شکر گزاری] مىگوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛ در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند. این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند كه به پیروى هواى نفس گرایش دارد و به نعمتهاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشكار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مىخواند ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت مىدهد و مىگوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش مىكند و نمىداند كه همین خود وسیله ای است كه با آن امتحانش مىكنند. دو نکته: 1. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد(1) ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست.(2) بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد. 2. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند. (1) هُوَ الَّذی خَلَقَكُمْ مِنْ طینٍ (2- انعام) (2) فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی (29- حجر) https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم 🔸بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشوید قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(53- زمر) بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه] بر خود ستم کرده اید! از رحمت خدا نومید نشوید که یقیناً خدا همه گناهان را مىآمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است خداوند متعال در این آیات راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنه كاران مىگشاید و با لحنى آكنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به رویشان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است. دقت در تعبیرات این آیه نشان مىدهد كه از امیدبخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهكاران است. فراگیری و گستردگى آن به حدى است كه طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: در تمام قرآن آیهاى وسیعتر از این آیه نیست.(1) دو نکته مهم 1. با استناد به جمله « إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» ثابت می شود که خداوند هر گناهی اعم از صغیره و کبیره را بخشیده و مشمول غفران خود می کند. 2. با مقایسه این آیه با آیه 48 سوره نساء که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یَشاءُ؛ خداوند شرك را نمىبخشد، اما كمتر از آن را براى هر كس كه بخواهد مىبخشد.» فهمیده می شود که بخشش در آیه مورد بحث در صورتی است که گنهکار توبه کرده باشد که اگر فرد گنهکار به واقع توبه کرد وعده خدا در حقش عملی شده و گناه او هر چه که باشد بخشیده می شود حتی اگر شرک باشد؛ اما اگر توبه ای در کار نبود خدا ممکن است از برخی گناهان او در گذرد که بی تردید شرک جزء آنها نخواهد بود.(2) (1) برای مطالعه بیشتر به مقاله «بخشش؛ بدون توبه» رجوع کنید (2) التحقیق فی كلمات القرآن الكریم ج5، ص271 https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم 🔸یکی را «بدرقه» ؛ یکی را «هِی» می کنند وَ سِیقَ الَّذِینَ كَفَرُواْ إِلىَ جَهَنَّمَ زُمَرًا ... وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبهَُّمْ إِلىَ الْجَنَّةِ زُمَرًا ... (73- زمر) « سِیقَ» ماضی مجهول فعل «سَاقَ» و از ریشه «سَوق» است و معنای آن حرکت دادن از پشت سر است.(1) از این رو به کسی که حیوانات را از پشت می راند تا حرکت کنند «سائق» گفته می شود.(2) «زُمَر» که نام همین سوره هم هست جمع «زُمرة» است و زمره به معنای جماعت و گروهی از مردم است(3)؛ بنابراین معنای آیات مورد بحث این می شود: که منکر شدند و کفر ورزیدند را به صورت گروه گروه به سمت جهنم می برند و در مقابل کسانی که اهل تقوا و خداترسی بودند را هم دسته دسته ساماندهی کرده و به سوی بهشت حرکت می دهند. نکته قابل توجه این است که برای هر دو دسته از فعل « سِیقَ» استفاده کرده است؛ آیا این بدان معناست که طرز حرکت و انتقال این دو گروه به بهشت و جهنم به یک سبک و سیاق است؟ یا هر یک از این دو طایفه را با سبک و سیاق متناسب با آنها به سمت جایگاه و محل استقرارشان حرکت می دهند؟ پاسخ روشن است؛ بی تردید در روزی که حقیقت ظهور می کند کسانی که عمری به دین خدا احترام گذاشتند؛ احترام خواهند دید(4) و آنان که تا توانستند دین خدا را مسخره کردند و از هیچ بی احترامی نسبت به آن دریغ نورزیدند، جز خفت و خواری چیزی نصیبشان نمی شود(5) پس معنای « سِیقَ» برای کافران و مؤمنان متفاوت خواهد بود. « سِیقَ» برای کافران یعنی آنها را همچون حیوان از پشت سر هِی کرده و به جهنم می ریزند(6) و « سِیقَ» برای مومنان یعنی آنها را در کمال عزت و احترام بدرقه کرده و با تشریفات خاصی تا بهشت مشایعت می کنند. (1) التحقیق فی كلمات القرآن الكریم ج5، ص271 (2) لسان العرب ج10 ص166 (3) مجمع البحرین ج3 ص318 (4) قَالَ لهَُمْ خَزَنَتهَُا سَلَامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَلِدِینَ(73- زمر) و نیز آیه 8 سوره تحریم (5) آیه 27 سوره نحل (6) این برخورد با کسانی که «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» هستند امر عجیب و دور از ذهنی نخواهد بود. https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم 🔸دو شرط بهشت در کنار تنها شرط جهنم مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلَا یجُْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئكَ یَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِْ حِسَابٍ(40- غافر) هر كه بدى كند جز به مانند آن كیفر نیابد، و از مردان یا زنان كسانى كه كار شایسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بىحسابْ روزى یابند. پیام آیه این است: كسى كه در دنیا عمل ناپسندی انجام دهد، در آخرت فقط مثل همان عمل جزای او خواهد بود؛ یعنى جزایى كه او را بد حال و گرفتار كند و كسى كه عمل صالحى انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطى كه ایمان هم داشته باشد، در آخرت داخل بهشت گشته و در آن رزقى بىحساب خواهند داشت.(1) اما برداشتی که از این آیه ممکن است و روا این است که ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست. (1) المیزان ج17 ص332 https://eitaa.com/moballeghan