💠 معارفی از جزء بیست و سوم قرآن کریم
🔸روزی که دست حرف می زند و پا شهادت می دهد
الْیَوْمَ نخَْتِمُ عَلىَ أَفْوَاهِهِمْ وَ تُکلَِّمُنَا أَیْدِیهِمْ وَ تَشهَْدُ أَرْجُلُهُم بِمَا کاَنُواْ یَکْسِبُونَ(65- یس)
امروز بر دهانهایشان مُهر سکوت می زنیم و دستهایشان با ما سخن مىگویند و پاهایشان به اعمالى که همواره مرتکب مىشدند، گواهى مىدهند.
براساس این آیه،دست و پای مجرمین به آن گناهانی که با آن انجام دادهاند شهادت مىدهند؛ مثلا دستها به آن گناهانى شهادت مىدهد که صاحب دست به وسیله آن مرتکب شده؛ مانند سیلىهایى که به ناحق به مردم زده، اموالى که به ناحق تصرف کرده، نوشته هایی که به ناحق نوشته و امثال آن و پاها نیز به آن گناهانى شهادت مىدهند که صاحبشان با آنها انجام داده؛ مانند قدمهایى که به سوى مجلس گناه و برای انجام معصیت، خیانت، ظلم، فتنهانگیزى و امثال آن برداشته است.(1)
ازهمین جا روشن مىگردد که هر عضوى به عمل مخصوص به خود شهادت مىدهد و نام دست و پا در آیه شریفه از باب ذکر نمونه است و گرنه چشم و گوش و زبان و هر عضو دیگر نیز به کارهایى که به وسیله آنها انجام شده،شهادت مىدهند.(2)
(1) المیزان ج17 ص103
(2)مانند آیه 36 سوره اسراء
#جزء_بیست_و_سوم
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و سوم قرآن کریم
🔸زنده و مرده در فرهنگ قرآن
لِّیُنذِرَ مَن کاَنَ حَیًّا وَ یحَِقَّ الْقَوْلُ عَلىَ الْکَافِرِینَ(70- یس)
قرآن برای آن است تا کسانى را که زندهاند هشدار دهد و فرمان عذاب بر کافران محقق و ثابت شود.
از تقابلی که در این آیه بین «حیّ؛ زنده» و «کافر» وجود دارد معلوم می شود که این عبارت در واقع این بوده است که برای رعایت صنایع ادبی به این شکل درآمده است آن عبارت این بوده: قرآن مومن را چون زنده است از نافرمانی و عذاب الهی هشدار می دهد ولی برای کافر که مرده است اثری ندارد و عذاب در انتظار اوست.
این همان حیات و مرگ معنوى است که از مرگ و حیات ظاهرى به مراتب برتر و فراتر است و آثار آن گستردهتر و وسیعتر. این حیات و زندگى مختص انسانی است که به معنى «نفس کشیدن» و «غذا خوردن» و «راه رفتن» نیست؛ زیرا اینها اموری اند که در همه حیوانات یافت می شوند. حیات انسانى شکوفا شدن گلهاى عقل و خرد و ملکات برجسته در روح انسان و تقوى و ایثار و فداکارى و تسلط بر نفس و فضیلت و اخلاق است، و قرآن پرورش دهنده این حیات در وجود انسانهاست.(1)
نتیجه اینکه در فرهنگ قرآن مومن زنده است و کافر مرده؛ مومن حق را می بیند و می شنود و در قلب و اندیشه او اثر کرده و در عمل او ظاهر می شود اما کافر و کسی که منکر دین است چون مرده است؛ کر است و کور است و قلب و اندیشه اش هیچ تاثیری از قرآن و کلام حق نمی پذیرد.(2)
(1) ر.ک به نمونه ج18 ص441-442
(2) آیه 179 سوره اعراف
#جزء_بیست_و_سوم
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و سوم قرآن کریم
🔸آنچه که ابلیس را ملعون ابد کرد
قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَىَّ أَسْتَکْبرَْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ(75) قَالَ أَنَا خَیرٌْ مِّنْهُ خَلَقْتَنىِ مِن نَّارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِن طِینٍ(76) قَالَ فَاخْرُجْ مِنهَْا فَإِنَّکَ رَجِیمٌ(77) وَ إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتىِ إِلىَ یَوْمِ الدِّینِ(78- ص)
خداوند متعال فرمود: اى ابلیس! چه چیز مانع شد بر مخلوقى که من آفریدم سجده نکنی؟ تکبر ورزیدى، یا بالاتر از آن بودى که فرمان سجود به تو داده شود؟ ابلیس [گزینه اول را انتخاب کرد و] گفت: من از او (آدم) بهترم، چرا که مرا از آتش آفریدهاى و او را از گل. خداوند به او فرمود: از صفوف ملائکه، از آسمان برین، بیرون رو که تو رانده درگاه منى و مسلما لعنت من بر تو تا روز قیامت ادامه خواهد یافت.
«اى مردم! وحشتناکترین چیزى که از ناحیه آن بر شما مىترسم دو چیز است: پیروى از هوای نفس و آرزوهاى دور و دراز است؛ اما پیروى از خواهش نفس، شما را از حق باز مىدارد و آرزوهاى دور و دراز قیامت را از یاد شما می برد.»
سه درس آموزنده و مهمی که در این گفتگو نهفته است
1-در پاسخ ابلیس اشارهاى است به اینکه از نظر ابلیس اوامر الهى به خودی خود لازم الاجرا نیستند؛ بلکه فرامین الهی وقتى لازم الاطاعة هستند که حق باشند و چون امرش به سجده کردن، حق نبود پس اطاعتش هم واجب نبود. برگشت این حرف به این است که ابلیس اطلاق مالکیت خدا و حکمت او را قبول نداشته و این همان اصل و ریشهاى است که تمامى گناهان و عصیانها از آن سرچشمه مىگیرد؛ چون معصیت وقتى سرمىزند که صاحبش با انکار ربوبیت خدا و با این توجیه که ارتکاب معصیت بهتر از ترک آن است، از حکم الهی سرپیچی کند.(1)
اگر قیامتی نباشد و محکمه عدل و پاداش و عقابی برپا نشود آنگاه کسی که در این دنیا بد بود و بد عمل کرد فرقی با آنکه خوب بود و خوب عمل کرد تفاوتی نخواهد داشت و این از نظر وجدان پذیرفته شدنی نیست
2-این مجازات سنگین برای ابلیس تنها برای ترک یک سجده نبود؛ آنچه باعث این سقوط و لعنت ابدی ابلیس شد استکبار او بود. استکباری که با اظهار نظر و استدلال در برابر امر الهی وجودش ثابت شد. اگر استدلال ابلیس را تحلیل کنیم سر از کفر عجیبى در مىآورد او با این سخن خود در حقیقت به خدا گفت که برخی از دستورات تو اساس و پایه درستی ندارد (انکار حکمت الهی) و نیز برخی از دستورات تو کاملا نادرست است معاذالله جاهلانه است (انکار علم الهی) و من بهتر از می فهمم.
3-کسی که عالمانه و از روی عمد مرتکب معصیت می شود در حقیقت همان راهی را رفته است که ابلیس رفته. یعنی به خدا می گوید تو گفته ای نکن ولی نظر من این است که انجام این کار اشکالی ندارد و بعد مرتکب می شود.
(1)ر.ک به المیزان ج17 ص225-226
#جزء_بیست_و_سوم
https://eitaa.com/moballeghan
💠شرح دعای هر روز ماه مبارک رمضان
#دعای_روز بیستوسوم
أللَّهُمَّ اغْسِلْنی فیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنی فیهِ مِنَ الْعُیُوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ یا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِین
خدایا! در این روز مرا از گناهان پاکیزه گردان، از هر عیب و نقص پاک ساز و دلم را با رتبۀ دلهای اهل تقوا آزمایش کن. ای پذیرندۀ عذر لغزشهای گناهکاران!
🔹پیامهای دعا
1- درخواست آمرزش گناهان
2- طلب پاكی از عيوب
3- امتحان و آزمایش با تقوای قلب
4- توبهپذیری خداوند
🔸پیام منتخب
✍️هر كدام از اعضا و جوارح ما، برای خود شأن و منزلت و حقوقی دارند كه رعايت تقوا دربارۀ آنان لازم و ضروری است. قرآن تقوا را به دلها منسوب کرده و میفرمايد: «ذَلِكَ وَ مَن يُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَإِنَّها مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ؛ و هر كس شعائر دين خدا را بزرگ و محترم بدارد، اين از ويژگیهای دلهای باتقواست.» حج، آيه 32
علامه طباطبايی ذيل اين آيه مینويسد: «اضافهشدن تقوا به قلوب، اشاره است به اينكه حقيقت تقوا و دوری از غضب خدای متعال و تورع از محارم او، امری است معنوی كه قائم است به دلها و منظور از قلب، دل و نفس است.»
طباطبایی، محمدحسین، تفسیرالميزان، ج 14، ص 528
اگر میخواهيم باتقوا باشيم، بايد ابتدا دل را اهل تقوا كنيم تا در پی آن، جسم نيز اهل پرهيزكاری شود.
#محتوای_مناسبتی
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم
🔸امان از انسان ناشکر و نمک نشناس
فَإِذَا مَسَّ الْانسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثمَُّ إِذَا خَوَّلْنَهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلىَ عِلْمِ بَلْ هِىَ فِتْنَةٌ وَ لَاكِنَّ أَكْثرََهُمْ لَا یَعْلَمُونَ(49- زمر)
وقتى انسان گرفتار زیان مىشود، ما را مىخواند و هنگامى كه ما از جانب خود نعمتى به او مىدهیم [به جای شکر گزاری] مىگوید: این با تلاش و درایت خودم به دست آمده است؛ در حالی که آن نعمت وسیله ای برای امتحان او بود و بیشتر مردم از واقعیت بی خبرند.
این آیه به یکی از ویژگیهای طبیعت انسانی اشاره می کند كه به پیروى هواى نفس گرایش دارد و به نعمتهاى مادى و اسباب ظاهرى پیرامونش مغرور است و فراموشكار نیز هست؛ که هر وقت دچار گرفتارى می شود رو به خدا کرده و او را به خلوص مىخواند ولی همینکه پروردگارش نعمتى به او داده و او را از گرفتاری خلاص می کند فورا آن نعمت را به خودش نسبت مىدهد و مىگوید: «هنر خودم بود» و پروردگارش را فراموش مىكند و نمىداند كه همین خود وسیله ای است كه با آن امتحانش مىكنند.
دو نکته:
1. انسان هم دارای طبیعت است و هم دارای فطرت. طبع و طبیعت او ریشه در جنبه مادی و خاکی او دارد(1) ولی فطرت او متعلق به عالم بالا و آن جنبه ملکوتی اوست.(2) بنابراین هر چه که برای انسان طبیعی و مربوط به طبیعت او می شود اگر تحت مدیریت وحی و فطرت در نیاید عامل سقوط و هلاکت انسان می شود. یکی از این طبیعی ها همین حالت است که در آیه به آن اشاره شد.
2. انسان باید تمام داشته های خود را نعمت الهی دانسته و شکرگزار او باشد و نیز بداند که داده های خدا جنبه آزمون و امتحان هم دارد که اگر با مصرف درست آنها در مواردی که رضای الهی در آن است شکر آن را بجا آورد علاوه بر حل مشکل دنیائیش، بهشت خود را هم آباد کرده است و اگر به محض دریافت نعمت، دهنده آن را فراموش کرد و در مسیر کفر و ناسپاسی قدم گذاشت؛ همان نعمت تبدیل به نقمت شده و جهنم او را شعله ور می کند.
(1) هُوَ الَّذی خَلَقَكُمْ مِنْ طینٍ (2- انعام)
(2) فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی (29- حجر)
#جزء_بیست_و_چهارم
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم
🔸بندگان خدا! از رحمت او مأیوس نشوید
قُلْ یَاعِبَادِىَ الَّذِینَ أَسْرَفُواْ عَلىَ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ(53- زمر)
بگو: اى بندگان من كه [با ارتكاب گناه] بر خود ستم کرده اید! از رحمت خدا نومید نشوید که یقیناً خدا همه گناهان را مىآمرزد زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است
خداوند متعال در این آیات راه بازگشت را توأم با امیدوارى به روى همه گنه كاران مىگشاید و با لحنى آكنده از نهایت لطف و محبت آغوش رحمتش را به رویشان باز كرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده است.
دقت در تعبیرات این آیه نشان مىدهد كه از امیدبخشترین آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهكاران است. فراگیری و گستردگى آن به حدى است كه طبق روایتى امیر مؤمنان على علیه السلام فرمود: در تمام قرآن آیهاى وسیعتر از این آیه نیست.(1)
دو نکته مهم
1. با استناد به جمله « إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا» ثابت می شود که خداوند هر گناهی اعم از صغیره و کبیره را بخشیده و مشمول غفران خود می کند.
2. با مقایسه این آیه با آیه 48 سوره نساء که می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ یَشاءُ؛ خداوند شرك را نمىبخشد، اما كمتر از آن را براى هر كس كه بخواهد مىبخشد.» فهمیده می شود که بخشش در آیه مورد بحث در صورتی است که گنهکار توبه کرده باشد که اگر فرد گنهکار به واقع توبه کرد وعده خدا در حقش عملی شده و گناه او هر چه که باشد بخشیده می شود حتی اگر شرک باشد؛ اما اگر توبه ای در کار نبود خدا ممکن است از برخی گناهان او در گذرد که بی تردید شرک جزء آنها نخواهد بود.(2)
(1) برای مطالعه بیشتر به مقاله «بخشش؛ بدون توبه» رجوع کنید
(2) التحقیق فی كلمات القرآن الكریم ج5، ص271
#جزء_بیست_و_چهارم
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم
🔸یکی را «بدرقه» ؛ یکی را «هِی» می کنند
وَ سِیقَ الَّذِینَ كَفَرُواْ إِلىَ جَهَنَّمَ زُمَرًا ... وَ سِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْاْ رَبهَُّمْ إِلىَ الْجَنَّةِ زُمَرًا ... (73- زمر)
« سِیقَ» ماضی مجهول فعل «سَاقَ» و از ریشه «سَوق» است و معنای آن حرکت دادن از پشت سر است.(1) از این رو به کسی که حیوانات را از پشت می راند تا حرکت کنند «سائق» گفته می شود.(2)
«زُمَر» که نام همین سوره هم هست جمع «زُمرة» است و زمره به معنای جماعت و گروهی از مردم است(3)؛ بنابراین معنای آیات مورد بحث این می شود: که منکر شدند و کفر ورزیدند را به صورت گروه گروه به سمت جهنم می برند و در مقابل کسانی که اهل تقوا و خداترسی بودند را هم دسته دسته ساماندهی کرده و به سوی بهشت حرکت می دهند.
نکته قابل توجه این است که برای هر دو دسته از فعل « سِیقَ» استفاده کرده است؛ آیا این بدان معناست که طرز حرکت و انتقال این دو گروه به بهشت و جهنم به یک سبک و سیاق است؟ یا هر یک از این دو طایفه را با سبک و سیاق متناسب با آنها به سمت جایگاه و محل استقرارشان حرکت می دهند؟
پاسخ روشن است؛ بی تردید در روزی که حقیقت ظهور می کند کسانی که عمری به دین خدا احترام گذاشتند؛ احترام خواهند دید(4) و آنان که تا توانستند دین خدا را مسخره کردند و از هیچ بی احترامی نسبت به آن دریغ نورزیدند، جز خفت و خواری چیزی نصیبشان نمی شود(5)
پس معنای « سِیقَ» برای کافران و مؤمنان متفاوت خواهد بود. « سِیقَ» برای کافران یعنی آنها را همچون حیوان از پشت سر هِی کرده و به جهنم می ریزند(6) و « سِیقَ» برای مومنان یعنی آنها را در کمال عزت و احترام بدرقه کرده و با تشریفات خاصی تا بهشت مشایعت می کنند.
(1) التحقیق فی كلمات القرآن الكریم ج5، ص271
(2) لسان العرب ج10 ص166
(3) مجمع البحرین ج3 ص318
(4) قَالَ لهَُمْ خَزَنَتهَُا سَلَامٌ عَلَیْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَلِدِینَ(73- زمر) و نیز آیه 8 سوره تحریم
(5) آیه 27 سوره نحل
(6) این برخورد با کسانی که «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» هستند امر عجیب و دور از ذهنی نخواهد بود.
#جزء_بیست_و_چهارم
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و چهارم قرآن کریم
🔸دو شرط بهشت در کنار تنها شرط جهنم
مَنْ عَمِلَ سَیِّئَةً فَلَا یجُْزَى إِلَّا مِثْلَهَا وَ مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُوْلَئكَ یَدْخُلُونَ الجَْنَّةَ یُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِْ حِسَابٍ(40- غافر)
هر كه بدى كند جز به مانند آن كیفر نیابد، و از مردان یا زنان كسانى كه كار شایسته انجام دهند در حالى كه مؤمن باشند، آنان در بهشت درآیند و در آن بىحسابْ روزى یابند.
پیام آیه این است: كسى كه در دنیا عمل ناپسندی انجام دهد، در آخرت فقط مثل همان عمل جزای او خواهد بود؛ یعنى جزایى كه او را بد حال و گرفتار كند و كسى كه عمل صالحى انجام دهد، چه مرد باشد و چه زن، به شرطى كه ایمان هم داشته باشد، در آخرت داخل بهشت گشته و در آن رزقى بىحساب خواهند داشت.(1)
اما برداشتی که از این آیه ممکن است و روا این است که ورود به جهنم و تحمل عذاب آخرت تنها یک شرط دارد و آن اینکه انسان نافرمانی خدا را کرده و مرتکب گناه شود؛ ولی ورود به بهشت دارای دو شرط است: یکی ایمان و دیگری عمل صالح و در تحقق این شروط هم به هیچ وجه جنسیت مطرح نیست.
(1) المیزان ج17 ص332
#جزء_بیست_و_چهارم
https://eitaa.com/moballeghan
💠شرح دعای هر روز ماه مبارک رمضان
#دعای_روز بیستوچهارم
أللَّهُمَّ إِنّی أسْئَلُكَ فیهِ ما یُرْضیكَ وَ أعُوذُ بِكَ مِمَّا یُؤْذیكَ وَ أسْئَلُكَ التَّوْفیقَ فیهِ لِأنْ أُطیعَكَ وَ لا أعْصِیَكَ یا جَوادَ السّائِلِین
خدایا! در این روز از تو میخواهم آنچه را که رضایت در آن است، به تو پناه میبرم از آنچه تو را ناپسند است و توفیق میخواهم که در این روز، به فرمانت باشم و هیچ نافرمانی نکنم. ای بخشنده به درخواستکنندگان!
🔹پیامهای دعا
1- طلب خشنودی خدا
2- درخواست توفیق اطاعت از پروردگار
3- جود و كرم خداوند بر بندگان سائل
🔸پیام منتخب
✍️طاعت خدای متعال و فرمانبرداری از او، زيبندهترين عملی است كه عبد در برابر مولای خود میتواند انجام دهد. این دعا شباهت زیادی به این دعای امام زمان دارد: «أللَّهُمَّ ارْزُقْنا تَوْفيقَ الطّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ؛ خدایا! به ما توفیق بندگی و دوری از نافرمانیات را روزی کن.»
کفعمی، ابراهیم، مصباح، ص 720
حضرت علی(ع) میفرماید: «إِيّاكَ اَنْ يَفقُدَكَ رَبُّكَ عِنْدَ طَاعَتِهِ، أو يَراكَ عِنْدَ مَعْصِيَةٍ فَيَمْقَتَكَ؛ برحذر باش از اينكه پروردگارت تو را در طاعتش نيافته و نزد معصيت ببيند. پس دشمن دارد تو را.»
تمیمی آمدی، تصنيف غررالحكم و دررالكلم، ج 2، ص 814
برای كسب طاعت خداوند متعال، بايد از لذّات مادی دوری كرد، به دنيا بیرغبتی نشان داد و در فرمانبرداری از خداوند پايداری نمود. كسی كه طاعت او نمايد، به پيروزی دست يافته، به خدا تقرب جسته و به بهشت راه میيابد. لازم است بر فرمانبرداری محافظت نمايد و اين مهم با تقوای الهی، مجاهدت در عبادت، بندگی خدا، حلم و پيشهکردن زهد حاصل میشود.
https://eitaa.com/moballeghan
هدایت شده از منبر انقلابی
شب قدر 3.pdf
720.5K
💠مناسبت : #شب_قدر_3
🌀موضوع : #شب_قدر_از_خدا_چه_بخواهیم؟
🔵ماهیت : فردی از پیامبر خدا پرسید: «اگر شب قدر را دریابم، از خدا چه چیزی مسئلت کنم؟» حضرت فرمودند: #عافیت
نویسنده : حجت الاسلام #زارع
🔰دریافت سخنرانی در شبکه های داخلی #منبرانقلابی به آدرس:
@enqelabee
هدایت شده از منبر انقلابی
محبت خدا نهایی.pdf
521.9K
🔵 سخنرانی #کاربران
💠مناسبت : #شب_قدر
🌀موضوع : #محبت_خدا
🔰دریافت سخنرانی در شبکه های داخلی #منبرانقلابی به آدرس:
@enqelabee
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 امشب غوغا کنید!
🔻همیشه کنار گود بودی، ایندفعه وسط گودی!
#انتشار_حداکثری
@Panahian_ir
💠 معارفی از جزء بیست و پنجم قرآن کریم
🔸قانون اولیه خدا در پخش روزی
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْاْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَكِن یُنزَِّلُ بِقَدَرٍ مَّا یَشَاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِیرُ بَصِیرٌ(27- شوری)
اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان مىكنند ولى به اندازهاى كه مشیت او اقتضاء کند نازل مىكند زیرا او به حال بندگانش آگاه و بیناست.
كلمه «قَدَر» به معناى كمیت و حجم هر چیز است. پس این كه مىفرماید:«وَ لكِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ» به این معنا است که خداى تعالى هر چیز را به كمیت و حجم و مقداری که مشیتش اقتضاء کند نازل مىكند.
معناى آیه شریفه این است: اگر خداى تعالى رزق همه بندگان خود را وسعت بدهد و همه سیر شوند، شروع به ظلم كردن در زمین مىكنند؛ چون طبیعت مال این است كه وقتى زیاد شد طغیان و استكبار مىآورد، همچنان كه در سوره علق فرموده: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى؛ این انسان هنگامى كه احساس بىنیازى كند طغیان مىكند»(1) و به همین جهت خداوند متعال رزق را به اندازه نازل مىكند و به هر كس به مقدارى معین روزى مىدهد؛ چون او به حال بندگان خود خبیر و بصیر است و مىداند كه هر یك از بندگانش استحقاق چه مقدار از رزق را دارد و چه مقدار از غنا و فقر، مفید به حال اوست؛ همان را به او مىدهد.(2)
یک سوال مهم در این بحث
چرا خدا به کسانی که با داشتن مال بیشتر گناه و ظلمشان هم افزون می شود باز هم مال و ثروت می دهد؟
علامه طباطبایی(ره) در پاسخ به این سوال می نویسد: این آیه بیانگر قانون اولیه خدا در توزیع ارزاق بین بندگانش است که حال هر کس را می بیند و به او روزی می دهد؛ اما قوانین دیگری نیز دارد که در عالم حاکم است؛ یکی از آن قوانین قانون ابتلاء و امتحان است(3) و دیگری قانون مکر و استدراج(4) است.(5) این دو قانون سبب می شود که خدا به کسانی که در سوال مطرح شد با وجود کفر و طغیان باز هم مال و ثروت عطا کند.
این بحث نقطه مقابلی هم دارد و آن اینکه چرا برخی حتی به مقدار رفع ضروریات هم از رزق و روزی الهی بی نصیبند که در پاسخ می توان به دو قانون الهی اشاره کرد؛ یکی همان قانون ابتلاء و امتحان و دیگری قانون اثر گناه(6) که برخی با عمل خود مانند ظلم به دیگری یا ظلم پذیری چنین نتیجه ای را برای خود رقم زده اند.
(1) آیات 6-7 سوره علق
(2) المیزان، ج18، ص56
(3) إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَ أَوْلَادُكمُْ فِتْنَةٌ وَاللهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ (15- تغابن)
(4) سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ وَ أُمْلِی لَهُمْ إِنَّ كَیْدِی مَتِینٌ (183- اعراف)
(5) المیزان ج18 ص56
(6) إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ (11- رعد) ؛ وَ مَا أَصَبَكُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَیْدِیكمُْ وَ یَعْفُواْ عَن كَثِیرٍ(30- شوری)
#جزء_بیست_و_پنجم
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و پنجم قرآن کریم
🔸آیاتی که هنگام سوار شدن خوانده می شود
لِتَسْتَوُاْ عَلىَ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْكُرُواْ نِعْمَةَ رَبِّكُمْ إِذَا اسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ وَ تَقُولُواْ سُبْحَانَ الَّذِى سَخَّرَ لَنَا هَاذَا وَ مَا كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ(13)وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ(14- زخرف)
كه بر پشت آن استقرار یابید و چون بر آن استقرار یافتید، نعمت پروردگارتان را به یاد آورید و بگویید: منزّه است خدایى كه این را رام ما كرد كه ما قدرت آن را نداشتیم و ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت.
«استواء بر ظهر» به معناى استقرار بر پشت حیوان و یا هر مركب سواری دیگر است.(1) منظور از مرکب با توجه به آیه قبل (آیه 12) فقط چهارپایان نیست بلکه به قرینه «کشتی» که در آیه آمده است هر گونه وسیله نقلیه را در بر می گیرد که در عصر حاضر ماشین، قطار و هواپیما از رایج ترین آنهاست.
و «ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ» هم مفهومش این است كه اگر لطف پروردگار نبود ما هرگز قادر به کنترل و ادراه این مرکبها نبودیم. و اینکه در پایان دعای مومنین این چنین دارد که: «وَ إِنَّا إِلىَ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ؛ و بی شک ما به سوى پروردگارمان باز خواهیم گشت» برای آن است که آنها را به یاد قیامت بیندازد که امروز سوار بر وسیله ای گران قیمت شده و در زمین جابجا می شویم به یاد داشته باشیم که بالاخره تابوتی هم هست که در انتظار ماست.
در حالات امیرالمومنین علیه السلام آمده است كه هنگامی که پاى خود را در ركاب گذاشت فرمود: «بسم اللَّه» و هنگامى كه بر مركب استقرار یافت این آیات را تلاوت کرد: «سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَ ما كُنَّا لَهُ مُقْرِنِینَ وَ إِنَّا إِلى رَبِّنا لَمُنْقَلِبُون»(2)
از این رو مستحب است که انسان هنگام سوار شدن بر هر وسیله نقلیه ای با خواندن این آیات هم شکر خدا را بجا آورد و هم به یاد قیامت افتاده و فراموش نکند که روزی سوار بر تابوت به آن دیار باقی خواهد شتافت.
(10) المیزان ج18 ص87
(11) مستدرک الوسایل ج8 ص136
#جزء_بیست_و_پنجم
https://eitaa.com/moballeghan
💠شرح دعای هر روز ماه مبارک رمضان
#دعای_روز بيستوپنجم
أللَّهُمَّ اجْعَلْنی فیهِ مُحِبّاً لِأوْلیائِكَ و مُعادیاً لِأعْدائِكَ مُسْتَنّاً بِسُنّةِ خاتَمِ أنْبیائِكَ یا عاصِمَ قُلوبِ النّبیین؛
خدایا! مرا در این روز، دوست دوستانت و دشمن دشمنانت قرار ده و پیرو راه خاتم پیغمبرانت. ای نگهدار دلهای پیامبران!
🔸پیامهای دعا
1- دوستی با دوستان خدا و دشمنی با دشمنان خدا
2- پيروی از سنت پيامبر اکرم(ص)
🔸پیام منتخب
✍️روزی پيامبر(ص) به اصحاب فرمودند: «آيا میدانيد كدام یک از دستگيرههای ايمان محكمتر است؟ هركس جوابی داد. حضرت فرمود: اَلْحُبُّ فِی اللهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللهِ وَ تَوالِی اَوْلِياءَ اللهَ و التَّبَرِی مِنْ اَعدَاءِ اللهِ؛ محكمترين دستگيرۀ ايمان، دوستی و دشمنی در راه خدا و دوستی با اوليای خدا و بيزاری از دشمنان اوست.»
مجلسی،بحار الأنوار، ج 69، ص 243
از امام سجاد(ع) روايت شده كه فرمود: «وقتی روز قيامت فرارسد، خداوند انسانهای قبل و بعد را در يکجا جمع میكند. سپس منادی فرياد میزند که كجايند آنها كه دوستان خدا هستند؟ جمعی برمیخيزند. به آنها خطاب میشود، شما بیحساب وارد بهشت شويد. آنها رهسپار بهشت میشوند. در راه جمعی از فرشتگان با آنان ملاقات كرده و میپرسند که از كدام حزب هستيد؟ در پاسخ میگويند که ما برای خدا و طبق فرمان خدا، با دوستان او دوست بوديم و با دشمنانش دشمن. فرشتگان به آنها بشارت میدهند و میگويند که چه نيكوست پاداش عمل كنندگان!
کلینی،الكافی،ج 2،ص 126
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و ششم قرآن کریم
🔸نوید به کسانی که در دینداری کم نمیآورند
إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُواْ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لَا هُمْ یحَْزَنُونَ(13)أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا جَزَاءَ بِمَا کاَنُواْ یَعْمَلُونَ(14- احقاف)
بیتردید کسانی که گفتند: پروردگار ما الله است، سپس [در میدان عمل بر این حقیقت] استقامت ورزیدند، نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند؛ اینان اهل بهشتاند که به پاداش اعمال شایستهای که همواره انجام میدادند، در آن جاودانهاند. (14)
در این فراز قرآن کریم به کسانی که گفتند: «رَبُّنَا اللَّهُ» و بعد «استقامت ورزیدند» سه وعده ویژه داده است: «لَا خَوْفٌ» و «لَا هُمْ یحَْزَنُونَ» و نیز «أُوْلَئکَ أَصْحَابُ الجَْنَّةِ خَالِدِینَ فِیهَا»
منظور از گفتن«رَبُّنَا اللَّهُ» اقرار و شهادت به انحصار ربوبیت در خدای سبحان است و مراد از آن پایداری و استقامت این است که آنها از آنچه به حقانیتش شهادت میدهند و باور دارند؛ منحرف نمیشوند و رفتاری بر خلاف آن و بر خلاف لوازم آن نمیکنند.
و چون خوف همیشه در جایی پیدا میشود که احتمال خطری در پیش باشد و اندوه وقتی به دل میآید که خطری واقع شده باشد؛ بنابراین نفی خوف و حزن از این عده به این معناست که ایشان هیچ خطر و عقابی نه در پیش رو دارند که از آن بترسند و نه در پشت سر داشتهاند که از آن اندوهناک باشند(1)؛ گذشته آنها عبادت بود و بندگی خدا و آیندهشان هم لطف و پاداش خداست پس برای این گروه که باور کردند و بر باور خود پا فشردند و با عمل، ادعای خود را به امضاء رساندند جز امنیت و دل آرامی نیست نه از گذشته و نه نسبت به آینده.
در جمله پایانی با وعدهای حق آنها را کسانی معرفی میکند که در بهشت موعود، جاودان خواهند ماند.
نکته این است که قرآن برای رسیدن به این درجه از آرامش روحی، دو شرط را مطرح کرده است: ایمان و استقامت بر آن. استقامت بر ایمان به این است که انسان مراقب باشد عملش ادعایش را تکذیب نکند. بر اساس روایات این صبر و استقامت در سه حوزه باید رعایت شود: تحمل سختی عبادت، استقامت در برابر فشار گناهان و صبر در ناملایمات و مصائب(2)
(1) المیزان ج18 ص196
(2) الکافی ج2 ص91
#جزء_بیست_و_ششم
https://eitaa.com/moballeghan
💠 معارفی از جزء بیست و ششم قرآن کریم
🔸آیهای مهم درباره بدگمانی، تجسس و غیبت
یَأَ ایهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اجْتَنِبُواْ کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لَا تجََسَّسُواْ وَ لَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَ یحُِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ (12- حجرات)
ای اهل ایمان! از بسیاری از گمانها در حقّ مردم بپرهیزید؛ زیرا برخی از گمانها گناه است و در اموری که مردم پنهان ماندنش را خواهانند تفحص و پیجویی نکنید و از یکدیگر غیبت ننمایید. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ بیتردید از این کار نفرت دارید و از خدا پروا کنید که خدا بسیار توبهپذیر و مهربان است.
منظور از «الظَّنِّ» اولی، گمانهای بد است که چون نسبت به گمانهای خوب در میان مردم بیشتر است لذا از آن تعبیر به کثیر شده و گر نه حسن ظن یا همان گمان خیر، نه تنها ممنوع نیست بلکه به آن توصیه هم شده است.(1)
گمانهای بد، برخی مطابق با واقعند و برخی مخالف آن. آنچه بی تردید گناه است آن گمانهایی هستند که مخالف با واقع باشند لذا فرمود: «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ». وجود همین دسته از گمانهای حرام در بین گمانهای بد کافی است حکم به پرهیز از تمام آنها بشود. بنابراین آیه شریفه مؤمنین را از هرگونه گمان بد (خواه موافق با واقع باشد؛ خواه مخالف) بر حذر میدارد.
«تجسس» به معنی جستجوگری است که معمولاً در امور نامطلوب به کار میرود و عاملی است برای کشف اسرار و رازهای نهانی مردم. از آنجا که اسلام میخواهد مردم در زندگی خصوصی خود از هر نظر در امنیت باشند بنابراین هرگز اجازه نمیدهد که رازهای خصوصی آنها فاش شود. (2)
در سومین و آخرین دستور که در حقیقت معلول و نتیجه دو برنامه قبل است میفرماید: هیچکدام از شما غیبت دیگری را نکند و برای آنکه قبح و زشتی این عمل را کاملاً مجسم کند پرده از راز آن گشوده و حقیقت باطنی آن را بیان کرده است که همانا خوردن گوشت مردار است.
دو نکته
1. از آنجا که گمان بد بردن معمولاً یک امر غیر ارادی است بنابراین نهی در آیه نهی از ترتیب آثار است، یعنی هر گاه گمان بدی نسبت به مسلمانی در ذهن شما پیدا شد، در عمل کوچکترین اعتنایی به آن نکنید، طرز رفتار خود را دگرگون نسازید و مناسبات خود را با طرف تغییر ندهید، بنا بر این آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد میباشد.(3)
2. نهی همراه با بیان واقعیت گناه که نمونه آن در این آیه در خصوص غیبت آمده، برای بازدارندگی بیشتر است و این مانند آن است که پدری دلسوز برای اینکه فرزندش به بخاری داغ دست نزند او را چنین نهی کند: «دست به بخاری نزن! میخواهی بسوزی؟!» که این نهی همراه با بیان اثر آن کار، به طور قطع از اثر بازدارندگی بیشتری برخوردار خواهد بود.
(1) «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً»؛ چرا هنگامی که آن نسبت ناروا را شنیدید، مردان و زنان مؤمن نسبت به خودشان گمان نیک نبردند، و نگفتند: این تهمتی آشکار [از سوی منافقان] است؟! (12- نور)
(2) ر.ک: نمونه ج22 ص181-184
(3) همان
#جزء_بیست_و_ششم
https://eitaa.com/moballeghan