✅ #احترام_حر_بنام_مادر_اباعبدالله (ع) حضرت زهرا(س)
🔹حر به امام حسین(ع)-بعد از مواجهه-گفت: بخدا قسم من از این نامه ها و فرستادگانى كه تو میفرمائى خبرى ندارم. امام حسین به یكى از یاران خود كه او را عقبة- ابن سمعان میگفتند
🔸 فرمود: آن دو خورجینى را كه حاوى نامه هاى این مردم است نزد من بیاور!
🔹وقتى آن دو خورجین را آورد امام علیه السّلام آن نامهها را در مقابل حر ریخت.
🔸حر گفت: ما از آن افرادى نیستیم كه براى تو نامه نوشته اند ما مأموریت داریم وقتى با تو ملاقات نمائیم از تو مفارقت ننمائیم تا تو را در كوفه نزد عبید اللَّه ببریم.
🔹امام حسین در جوابش فرمود: مرگ بتو از این آرزو نزدیكتر است.
🔸سپس امام حسین بیارانش فرمود: برخیزید و سوار شوید، آنان سوار شدند و در انتظار سوار شدن زنان ماندند. وقتى زنان سوار شدند امام علیه السّلام به اصحاب خود فرمود:
🔸برگردید! هنگامى كه خواستند بازگردند لشكر حر مانع شدند. امام حسین علیه السّلام به حر فرمود:
✳️ثكلتك امك ما ترید!؟
✳️ یعنى: مادرت به عزایت بنشیند؛ چه منظورى دارى!؟
✳️حر در جواب امام حسین گفت: والله اگر كسى از عرب، غیر از تو كه در چنین حالى هستى نام مادرم را می برد من نیز نام مادر او را میبردم و (میگفتم) مادرت برایت گریان شود. ولى بخدا قسم من راجع بنام مادر تو راهى ندارم جز اینكه نام او را بخوبى ببرم.
🔹امام حسین به حر فرمود: چه منظورى دارى؟ گفت: منظور من این است كه تو را نزد امیر عبید اللَّه ببرم.
🔸امام علیه السّلام فرمود: بخدا قسم كه من تابع تو نخواهم شد.
🔹حر گفت: بخدا قسم من هم تو را رها نخواهم كرد. سه مرتبه این مقاله بین آنان رد و بدل شد. موقعى كه گفتگوى ایشان بطول انجامید
🔸حر گفت: من مأمور نیستم با تو جنگ نمایم. فقط مأموریت من این است كه تو را وارد كوفه كنم، اكنون كه این مطلب را نمیپذیرى پس راهى را انتخاب كن كه نه داخل كوفه و نه وارد مدینه شوى و بدین وسیله مراعات انصاف شده باشد تا من نامه اى براى ابن زیاد بنویسم. شاید خدا راهى پیش بیاورد و عافیت را نصیب من نماید كه من در امر تو مداخله ننمایم. اكنون از این طریق برو...
--------------------------------------------------
@mobarz2
--------------------------------------------------
📘#إبصار العین، السماوی،204 ،الحر بن یزید الریاحی
#شب_چهارم
#محرم
#حضرت_حر علیه السلام
♻️در ثواب نشر مطالب سهیم باشید♻️