࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐
🌺رسول اكرم صلى الله عليه و آله:
صبر چهار شعبه دارد :↓
شوق، ترس، زهد و انتظار 👌
🔹←هر كس شوق بهشت داشته باشد، از هوا و هوس دست مى كشد.
🔹← و هر كس از آتش بترسد، از حرامها خود را نگه مىدارد
🔹← و هر كس به دنيا بىاعتنا باشد، گرفتارىها را به چيزى نگيرد
🔹← و هر كس منتظر مرگ باشد، در كارهاى خير بكوشد.
📚{معدن الجواهر ص 40}
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر
، .
💳 واریز مبلغ ۵٠ هزار تومان
🎁 جایزه متن شایسته تقدیر پویش #پنجره_ای_به_عاشورا
🌷 خانم محدثه مدبریپور
ان شاالله که مبارکشون باشه💐
@mobasheran_ir
🏴#مبشران_غدیر
مبشران غدیر 🇵🇸🇮🇷
═════❀ ⃟⃟ ⃟🌺 ⃟✤══════ #صحیفه_سجادیه #دعای_سوم_فراز_یکم •ا ﷽ ا• وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَ
═════❀ ⃟⃟ ⃟🌺 ⃟✤══════
#صحیفه_سجادیه
#دعای_سوم_فراز_دوم
•ا ﷽ ا•
✨﴿2﴾ وَ إِسْرَافِيلُ صَاحِبُ الصُّورِ ، الشَّاخِصُ الَّذِي يَنْتَظِرُ مِنْكَ الْإِذْنَ ، وَ حُلُولَ الْأَمْرِ ، فَيُنَبِّهُ بِالنَّفْخَةِ صَرْعَى رَهَائِنِ الْقُبُورِ .
🌷(2) و اسرافیل که صاحب شیپور است؛ آن بلند مرتبهای که چشم به راه اجازه و فرود آمدن دستور از جانب توست؛ که با رسیدن فرمانت با یک بار دمیدن در شیپور، افتادگان در زندان گور را، از خواب مرگ بیدار کند.
══════❀ ⃟⃟ ⃟🌺 ⃟✤══════
با ما همراه باشید با نشر صحیفه سجادیه 📚
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر
استاد محمدرضا شایقSS-B3F2@mobasheran_ir.mp3
زمان:
حجم:
2.81M
📚#صحیفه_سجادیه
📝شرح #دعای_سوم_فراز_دوم
🎧صوت استاد #محمد_رضا_شایق
✅به جمع ما بپیوندید:
https://eitaa.com/joinchat/2250178563C306594aa20
🌤#مبشران_غدیر
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋#حال_خوب تصادفی به دست نمیاد!
☜باید فرمون زندگیات رو به دست بگیری،
☜باید مهارت پیدا کنی تا بتونی حالت رو خوب کنی!
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر
☘عزیزی میگُفت :↓
هروقت احساس کردید،
از امامزمان دور شدید.
و دلتون واسه آقا تنگ نیست،
این دعایِ کوچیک رو بخونید.
بخصوص تویِ قنوت نمازاتون:
[الّلهمَّلـَیِّـنْ قَـلبی لِـوَلِـیِّ أَمـرِکْ]
یعنی؛خدایادلموواسهاماممنرمکن(:
چقدخوشگلهایندعا😍
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر
4.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸 #میلاد_امام_حسن_عسکری علیهالسلام
💐میره قدم قدم دلم سامرا
💐حرم کنار سفره کرم امام عسکری
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر
مبشران غدیر 🇵🇸🇮🇷
#ناقوسها_به_صدا_درمیآیند. 7⃣ #قسمت_هفتم 🔹 مرد مطمئن بود که کشیش راست میگوید. او حق داشت درباره
#ناقوسها_به_صدا_درمیآیند. 8⃣
#قسمت_هشتم
💢 کشیش در را بست و به داخل کلیسا بازگشت و با شتاب، شمع های روشن داخل محراب را خاموش کرد ، سپس کلید همهٔ لامپ ها را زد و به طرف در خروجی حرکت کرد.
در کلیسا را که قفل کرد و به طرف ماشین شورلت سفیدش رفت، متوجه دو جوان بور و بلند قدی شد که جلو آمدند.⚡️
🔺یکی از آنها پرسید: « ببخشید پدر، مراسم دعا تمام شده است؟»
کشیش به آن دو نگاه کرد هر دو حدود سی و پنج شش سال داشتند، شلوار جین پوشیده بودند.
هیچ شباهتی به مأموران امنیتی نداشتند.
🔅 گفت: « بله بچهها، مراسم دعا به پایان رسیده است، گمان کنم دیر آمدید.
جوانی که کاپشن پوشیده بود، پرسید: « شما در بین مردم یک مرد تاجیک ندیدید ؟»
کشیش تبسّمی کرد و با خونسردی جواب داد: « کلیسا پر از افراد مؤمنی بود که برای مراسم سخنرانی و دعا آمده بودند.🤲🏻
من هرگز چهرههای تک تک آنها را به خاطر نمیسپارم.»
⛪️ همان جوان گفت: « ما دیدیم که او وارد کلیسا شد، اما ندیدیم که از آن خارج شود.»
کشیش با فلاشر سوییچ، قفل در ماشین را باز کرد و گفت: « به هر حال من نمیدانم از چه کسی صحبت می کنید، اما مطمئن هستم کسی داخل کلیسا نمانده است.»
سپس پشت فرمان ماشین نشست، از داخل آیینه دید که آنها به طرف کلیسا رفتند تا احتمالاً گشتی در اطراف آن بزنند.
🌱کشیش در آن لحظه نفس آرامی کشید؛ نفسی که چند روز بعد با دیدن دوبارهٔ آنها مجبور شد در سینه اش حبس کند.
ادامه دارد...
📚انتشارات عهدمانا
@mobasheran_ir
🌤 #مبشران_غدیر