☘عزیزی میگُفت :↓ هروقت احساس کردید، از امام‌زمان دور شدید. و دلتون واسه آقا تنگ نیست، این دعایِ کوچیک رو بخونید. بخصوص تویِ قنوت نمازاتون: [الّلهم‌َّلـَیِّـنْ قَـلبی لِـوَلِـیِّ أَمـرِکْ] یعنی؛خدایادلمو‌واسه‌امامم‌نرم‌کن(: چقدخوشگله‌این‌دعا😍 @mobasheran_ir 🌤 #مبشران_غدیر

🌸 #میلاد_امام_حسن_عسکری علیه‌السلام 💐میره قدم قدم دلم سامرا 💐حرم کنار سفره کرم امام عسکری @mobasheran_ir 🌤 #مبشران_غدیر

#ناقوس‌ها_به_صدا_درمی‌آیند. 8⃣ #قسمت_هشتم 💢 کشیش در را بست و به داخل کلیسا بازگشت و با شتاب، شمع های روشن داخل محراب را خاموش کرد ، سپس کلید همهٔ لامپ ها را زد و به طرف در خروجی حرکت کرد. در کلیسا را که قفل کرد و به طرف ماشین شورلت سفیدش رفت، متوجه دو جوان بور و بلند قدی شد که جلو آمدند.⚡️ 🔺یکی از آن‌ها پرسید: « ببخشید پدر، مراسم دعا تمام شده است؟» کشیش به آن دو نگاه کرد هر دو حدود سی و پنج شش سال داشتند، شلوار جین پوشیده بودند. هیچ شباهتی به مأموران امنیتی نداشتند. 🔅 گفت: « بله بچه‌ها، مراسم دعا به پایان رسیده است، گمان کنم دیر آمدید. جوانی که کاپشن پوشیده بود، پرسید: « شما در بین مردم یک مرد تاجیک ندیدید ؟» کشیش تبسّمی کرد و با خونسردی جواب داد: « کلیسا پر از افراد مؤمنی بود که برای مراسم سخنرانی و دعا آمده بودند.🤲🏻 من هرگز چهره‌های تک تک آن‌ها را به خاطر نمی‌سپارم.» ⛪️ همان جوان گفت: « ما دیدیم که او وارد کلیسا شد، اما ندیدیم که از آن خارج شود.» کشیش با فلاشر سوییچ، قفل در ماشین را باز کرد و گفت: « به هر حال من نمیدانم از چه کسی صحبت می کنید، اما مطمئن هستم کسی داخل کلیسا نمانده است.» سپس پشت فرمان ماشین نشست، از داخل آیینه دید که آن‌ها به طرف کلیسا رفتند تا احتمالاً گشتی در اطراف آن بزنند. 🌱کشیش در آن لحظه نفس آرامی کشید؛ نفسی که چند روز بعد با دیدن دوبارهٔ آنها مجبور شد در سینه اش حبس کند. ادامه دارد... 📚انتشارات عهدمانا @mobasheran_ir 🌤 #مبشران_غدیر

࿐᪥•💞﷽💞•᪥࿐ #امام_حسن_عسکری علیه‌السّلام: ✨ کسی که دوستش را در خلوت نصیحت کند، او را آراسته است و کسی که آشکارا او را نصیحت کند، عیب‌های او را برملا کرده است.❌ 📚 بحارالأنوار، ج ٧٨ #میلاد_امام_حسن_عسکری مبارک🌷 @mobasheran_ir 🌤 #مبشران_غدیر

🌷 کلیپ زیبا از مولودی خوانی سید مجید بنی فاطمه بمناسبت میلاد #امام_حسن_عسکری علیه‌السلام @mobasheran_ir 🌤 #مبشران_غدیر

🍃 🌹 🍃 🌹 🍃 🍃 حکمت6️⃣8️⃣3️⃣ ✅ضرورت استقامت (علمى، اخلاقى ) وقال علیه السلام: مَنْ طَلَبَ شَيْئاً نَالَهُ أَوْ بَعْضَهُ. امام(عليه السلام) فرمود: هركس براى رسيدن به چيزى تلاش كند يا به همه آن مى‌رسد يا به قسمتى از آن چيز. #حکمت386 با ما همراه باشد با نشر📚 #نهج_البلاغه و ورود به #تفسیر_حکمت_ها 🆔 https://eitaa.com/tafsirehekmatha

📚#نهج_البلاغه 📝شرح #حکمت386 🎧صوت استاد #محمد_رضا_شایق ⏱زمان 6 دقیقه 🆔https://eitaa.com/joinchat/2250178563C306594aa20

#ارسالی_مخاطب به مناسبت #میلاد_امام_حسن_عسکری علیه‌السلام 🌷 @mobasheran_ir 🌤 #مبشران_غدیر

⭕️ قواعد رزق و روزی در بیان امام عسکری علیه‌السلام 🔰فهرست عناوین: 🔻خدا چگونه زندگی ما را مدیریت می‌کند؟ 🔻لحظۀ خداشناسی! 🔻جمع و تفریق زندگی 🔻مهم‌تر از تلاش و استعداد، در کسب ثروت و قدرت! 🔻قتلگاه روزی ما @mobasheran_ir 🌤 #مبشران_غدیر

#ناقوس‌ها_به_صدا_درمی‌آیند. 9⃣ #قسمت_نهم 🔹 ایرینا آنتونوا ، همسرکشیش ، داشت فنجان قهوهٔ کشیش را هم می زد و زیرچشمی او را زیر نظر داشت که روی کاناپه نشسته بود. کشیش بلوز سرمه ای آستین کوتاه و پیژامهٔ آبی راه راه پوشیده بود . روزنامه جلویش باز بود ؛ اما مثل همیشه با دقت اخبار و مقالات را نمی خواند و حواسش شش دانگ به کتابی بود که امروز به طور معجزه آسایی به دست آورده بود. کافی بود فردا پروفسور آستروفسکی صحت و قدمت آن را تأیید کند و خودش هم فرصتی به دست آورد که آن را بخواند. یاد پروفسور که افتاد ، روزنامه را جمع کرد. گفت : « لطفا موبایلم را بدهید.» ایرینا گوشی را برداشت و آن را به کشیش داد که دستش به طرف او دراز شده بود . وقتی نشست ، پرسید : « به کجا می خواهی زنگ بزنی ؟ کشیش دکمهٔ منوی گوشی را فشرد و در حالی که دنبال شمارهٔ پروفسور میگشت گفت : آستروفسکی. صحبت هایش با پروفسور تمام شد. گوشی را روی میز گذاشت. از جا بلند شد و گفت : « بروم به کارم برسم . نمیدانم چرا امشب این قدر خوابم می آید. » ایرینا مقابلش ایستاد و گفت : « خوب یک ساعتی زودتر بخواب. » کشیش وارد اتاق شد، روی صندلی نشست و عینکش را به چشم زد. کتابی را که دو شب پیش مطالعهٔ آن را شروع کرد برداشت و غرق خواندن بود که صدایی شنید .سرش را که بلند کرد ، از تعجب خشکش زد . مقابلش جوانی با پیراهن سفید بلند ، مثل دشداشهٔ عرب ها ایستاده بود . محاسن بلند و بوری داشت و موهایش روی شانه هایش ریخته بود. جوان ، چشمان نافذ و زیبایی داشت. ادامه دارد... 📚انتشارات عهدمانا @mobasheran_ir 🌤 #مبشران_غدیر

🎊🎉🎊🎉🎊 باعرض سلام وتبریک بابت میلاد امام حسن عسکری (عليه السلام ) بنا به قولی که داده بودیم امروز ازبین نوجوانان عزیزی که درطرح #اندکی_مانده_به_صبح شرکت کرده بودند و به سوالات مسابقه پاسخ صحیح داده بودند. 🎀برندگان #مسابقه طرح #اندکی_مانده_به_صبح رابه قید قرعه ، به شرح زیر اعلام می کنیم : 🌺مدرسه ریحانه النبی 🌺 🌻حسنا سادات هاشمی 🌻یگانه مقیمی 🌻زهرا غلامپور 🌻کیمیا فتوحی 🌻نرگس ممتازی 🌺مدرسه معارف صدرا 🌺 🌸کیمیا دهقان باغی 🌸مرضیه زمانیان 🌸فاطمه صبر آمیز 🌸فاطمه مشهدی بافان 🌸مدرسه فاطمیه مهریز 🌸آرزو خورمیزی 🌺مدرسه حاج علی نقدی 🌺 🌷مهدیه معتمد 🌺مدرسه سیدالشهدا 🌺 🌹آرمیتا باغلوچه 🌹دیانا عزیزی 🌺مدرسه ام ابیها تفت 🌺 🍀مریم مومنی 🌺مدرسه سید ابوالقاسم همدانی 🌺 🏵فاطمه شاکری 🌺مدرسه فاطمیه زارچ 🌺 ⚘فاطمه دهقان 🌺هنرستان هدی 🌺 🌸ریحانه درستکار 🌺هنرستان گردباف🌺 🌹زینب اصفهان زاده 🌹مدرسه اویسی 🌹مبینا وراثی اردکانی 🌹فاطمه حقیقت خواه 🌹محیا صادقی 🌹مهلا اکبریان 🌹ستایش سالم 🌺دبیرستان محمد رسول الله 🌺 🌹فاطمه زهرا دهقانی 🌺 دبیرستان امام خمینی 🌺 🌸زهرا نوروزی ✨بهشون تبریک میگیم✨ 🎁عزیزان جهت دریافت جوایز به آی دی @mobasheranghadir پیام دهند🎁 ✅لطفا کانال ما را به دوستان تون معرفی کنید: 👇 https://eitaa.com/joinchat/2250178563C306594aa20 🌤 #مبشران_غدیر

✨افتتاحیه دفتر جدید #مبشران_غدیر ✨ 🎁به همراه تقدیر از مربیان این مجموعه 🎁 🎉به مناسبت میلاد امام حسن عسکری علیه السلام ✅لطفا کانال ما را به دوستان تون معرفی کنید: 👇 https://eitaa.com/joinchat/2250178563C306594aa20 🌤 #مبشران_غدیر

✨افتتاحیه دفتر جدید #مبشران_غدیر ✨ 🎁به همراه تقدیر از مربیان این مجموعه 🎁 🎉به مناسبت میلاد امام حسن عسکری علیه السلام ✅لطفا کانال ما را به دوستان تون معرفی کنید: 👇 https://eitaa.com/joinchat/2250178563C306594aa20 🌤 #مبشران_غدیر