eitaa logo
مبشران غدیر 🇵🇸🇮🇷
2.2هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
3هزار ویدیو
105 فایل
ارتباط با مدیر کانال👇🏻 @molayaamAli @sarbaze_mojahed شهر دانایی 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3625058340C7193ef4e1a
مشاهده در ایتا
دانلود
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖐🏻 معنای سلام 🔻فلسفه سلام دادن به پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم‌السلام چیست؟ 🔻چه فایده‌ای دارد؟ @mobasheran_ir 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبشران غدیر 🇵🇸🇮🇷
#ناقوس‌ها_به_صدا_درمی‌آیند. 2⃣1⃣ #قسمت_دوازدهم - چرا ماتت برده؟ چرا رنگت پریده؟ حرف بزن بگو چی شده
. 3⃣1⃣ ایرینا خودش را به کشیش نزدیک تر کرد و پرسید: چه شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ چرا حرف نمی زنی؟ کشیش پرسید: « این غریبه که بود؟ » ایرینا گفت: « کدام غريبه؟ غیر از من و تو کسی در منزل نیست. » کشیش به دست‌هایش نگاه کرد و پنجه‌هایش را آرام تکان داد، سپس رو به ایرنا گفت: « الآن یک مرد غریبه این جا بود. گفت که من عیسی بن مریم هستم!» ایرنا گفت: « خدای من! تو دچار کابوس شده ای!» کشیش گفت: « او یک نوزاد پسر به من داد و گفت که من کودکم را به تو می‌سپارم، از او به خوبی مراقبت کن .» ایرینا شانهٔ کشیش را نوازش کرد و گفت: « دچار توهّم شده‌ای هیچ‌کس وارد اتاقت نشده. تو باید بیشتر استراحت کنی. کشیش گفت: «اما من او را دیدم! شبیه مسیح بود! درست شبیه تابلویی که توی سالن به دیوار زده ایم. ايرينا عرق پیشانی او را پاک کرد و گفت: « فردا در این باره صحبت می کنیم. الأن تو باید استراحت کنی، تو خسته‌ای عزیزم. - پروفسور آستروفسکی زنگ در کلیسا را برای سومین بار که فشار داد. کشیش در را باز کرد. پروفسور به محض ورود به کلیسا رو به تندیس حضرت عیسی در بالای محراب، روی سینه‌اش صلیب کشید. ادامه دارد... 📚انتشارات عهدمانا @mobasheran_ir 🌤
7.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 مگه دنیا چی برام داره جز دل شکستن مگه دنیا جز زیارت ارزشی هم داره اصلا... 🌧فکری واسه بغض سنگینم کن... @mobasheran_ir 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✤ ⃟❤️ ⃟⃟ ⃟❀﷽❀ ⃟⃟ ⃟❤️ ⃟✤ 🌷امام مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف: ✨إنَّ اللهَ مَعَنا، فَلا فاقَهَ بِنا إلى غَیْرِهِ، وَالْحَقُّ مَعَنا فَلَنْ یُوحِشَنا مَنْ قَعَدَ عَنّا.✨ خدا با ما است و نیازى به دیگران نداریم; و با ما است و هر که از ما روى گرداند باکى نداریم.👌 📕{بحارالأنوار: ج ۵۳، ص ۱۹۱} @mobasheran_ir 🌤
💢 آیا هر حق‌طلبی زمینه ساز فرج است؟ دنبال حقّ «خود» بودن یک چیز است، طرفدار حق و عدالت بودن چیز دیگری است.❗️ 🔻خیلی‌ها که دم از حق و عدالت می‌زنند، در واقع دنبال حق «خود»شان هستند، نه اینکه دلشان برای حق و عدالت سوخته باشد. آن‌ها تا جایی از حق و عدالت صحبت می‌کنند و حاضرند برایش مایه بگذارند، که حق و منفعت خودشان در میان باشد.‼️ 👈اینان نمی‌توانند منتظران حقیقی باشند. این‌گونه حق‌طلبی به درد نمی‌خورد. 🔹 همچنان که در غرب وقتی دم از حقوق بشر زده می‌شود، غرض و نتیجه، تقویت خودخواهی‌های انسان‌ها است نه تأمین حقوق انسان‌ها. @mobasheran_ir 🌤
. 💳 واریز مبلغ ۵٠ هزار تومان 🎁 جایزه متن شایسته تقدیر پویش 🌷 خانم الهام محمدی ان شاالله که مبارکشون باشه💐 @mobasheran_ir 🏴
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 ای که می پرسی ز من امام زمان کجاست؟ منزل او در دل است اما... 🎙استاد دارستانی @mobasheran_ir 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مبشران غدیر 🇵🇸🇮🇷
#ناقوس‌ها_به_صدا_درمی‌آیند. 3⃣1⃣ #قسمت_سیزدهم ایرینا خودش را به کشیش نزدیک تر کرد و پرسید: چه شده؟
. 4⃣1⃣ پروفسور پرسید: این گنجی که می‌گفتی کجاست؟ کشیش خم شد و در حال باز کردن درِ کشو، ادامه داد: « البته اگر گنجی در کار باشد. » پروفسور روی صندلی نشست و به کشیش نگاه کرد که داشت گره بقچه را باز می کرد، چشمش که به ورق‌های پوست آهو و کاغذ پاپیروس افتاد، نیم تنه‌اش را به جلو خم کرد. عینک مطالعه‌اش را به چشم زد. برگ رویی را برداشت و آن را جلوی چشم هایش گرفت... - خدای من! این خط عربی کوفی است؟ بعد ورق کاغذ را بلند کرد و آن را جلوی نور لامپ گرفت و رو به کشیش گفت: « چنین اثری را حتی در موزه لوور فرانسه هم ندیده‌ام. دست تو چه می کند؟» پروفسور حالا کاملاً یقین داشت که این کتاب منحصر به فرد است. پروفسور عینکش را برداشت و گفت : «پدر جان! چمدانت را ببند و از این سرزمین برو. این کتاب را می توانی به چند میلیون دلار بفروشی و در جایی مثل جزایر قناری یک قصر برای خودت بخری. پروفسور گفت: « قطع به یقین، این کتاب را چندین نفر نوشته‌اند: چندین نفر در چندین دورهٔ تاریخی، این از تفاوت کاغذها و خط نوشته‌ها معلوم است.» کشیش گفت: « رسیدن این کتاب به دست من بیشتر به یک معجزه شبیه است.» پروفسور گفت این کتاب هدیه‌ای است به تو از سوی عیسی مسیح که تو خادم کلیسای اویی. این جملهٔ پروفسور، کشیش را منقلب کرد. به یاد واقعهٔ شب قبل انداخت. ادامه دارد... 📚انتشارات عهدمانا @mobasheran_ir 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا