داستان 8⃣
برای خدا...
پویش #شبیه_پدر
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
🤔عمرو بن عبدود به سختی از خندقی که مسلمانان کنده بودند گذشت.
✅او سومین جنگجوی قریش، و مساوی با هزار جنگجو بود.
😳مبارز میطلبید و مسلمانان را تحقیر کرد و گفت: «صدایم گرفت از بس فریاد مبارزطلبی در میان شما سر دادم.»
✅پس از هر بار مبارزطلبیِ علی ابن ابی طالب، برای جنگیدن با وی بلند میشد،؛ اما به خواست پیامبر، مینشست؛
✅تا آنکه پیامبر به امام علی(ع) اجازه مبارزه داد و عمامه خود را بر سر او بست و شمشیرش را به وی داد تا با عَمروبن عبدود بجنگد.
✅امام علی(ع)، ابتدا عمرو بن عبدود را دعوت کرد تا به یگانگی خدا و رسالت محمد(ص) شهادت دهد.
✅پس از آنکه او نپذیرفت، از او خواست که از همان راهی که آمده بازگردد
✅وقتی قبول نکرد، به او گفت از اسب فرود آید و مبارزه کند.
✅بنابر نقل جابر بن عبدالله انصاری که همراه امام علی(ع) بوده است، جنگ بین علی بن ابی طالب و عمرو بن عبدود بالا گرفت.
✅عمرو بن عبدود در خلال مبارزه با امام علی(ع)، بر چهره او آب دهان انداخت، و علی بن ابیطالب برای پرهیز از آنکه کشتن عمرو بن عبدود، از روی خشم باشد، چند لحظه او را رها میکند و پس از فرونشاندن خشم خود، عمرو را در راه خدا میکشد.
✅از پیامبر(ص) نقل شده است که ضربه علی(ع) بر عمرو بن عبدود در جنگ خندق، بافضیلت تر از عبادت جن و اِنس است.
📌منبع:مَناقِبُ آلِ أبی طالب، نوشته ابن شهرآشوب
🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸🌼🌸
من هم میخواهم #شبیه_پدر کارهایم داد فقط برای رضای خدا انجام بدهم.
🔻🔻🔻🔻🔻
لطفا مواردی که موفق شدید کار خوبی را فقط بخاطر خدا انجام بدید با ما در میان بگذارید.
🖌یاعلی
@mobasheran_ir
#مبشران_غدیر
#مبشران_آسمانی
#داستان_شماره_هشت
پویش #شبیه_پدر