eitaa logo
مبشران غدیر🇵🇸
2.3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
99 فایل
ارتباط با مدیر کانال👇🏻 @molayaamAli @sarbaze_mojahed شهر دانایی 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/3625058340C7193ef4e1a
مشاهده در ایتا
دانلود
مبشران غدیر🇵🇸
#ناقوس‌ها_به_صدا_درمی‌آیند. 4⃣1⃣ #قسمت_چهاردهم پروفسور پرسید: این گنجی که می‌گفتی کجاست؟ کشیش خم
. 5⃣1⃣ کشیش گفت: « دیشب اتفاقی عجیبی افتاد و مشغول تعریف کردن ماجرا شد. پروفسور گفت: « من آدم مذهبی نیستم، اما مذهب همیشه برای من چیز جالبی بوده است. من از اتفاقات خارق العاده خوشم می‌آید و آن را باور دارم، بنابراین می‌پذیرم که شما عیسی بن مریم را دیده باشی، به خصوص که معجزهٔ او را روی میزتان می‌بینم. » بعد سرش را تکان داد و گفت: خیلی جالب است، همه چیز دارد رویایی می‌شود این را به فال نیک بگیرید... کشیش تبسّمی کرد و گفت: « من دربارهٔ معجزات الهی کتاب‌های بسیاری خوانده و مطالب فراوانی شنیده‌ام. به آن اعتقاد راسخ دارم، اما نمی‌دانم چه رازی در این کتاب نهفته است و رابطهٔ آن با عیسی مسیح چیست؟ پروفسور گفت: « حتما رازش را بعد از مطالعهٔ کتاب به دست خواهی آورد. کشیش از کلیسا خارج شد و به آپارتمانش رفت و تا وقتی ایرینا در را به روی او گشود و گرمای مطبوع و بوی سوپ به مشامش رسید، همچنان نگران بود و می‌ترسید که آن دو جوان مشکوک دیروزی به سراغش بیایند و کتاب را از چنگش درآورند. پس از ناهار به بانک رفت، دو هزار دلار از حسابش برداشت و به کلیسا برگشت تا ساعت پنج که مرد جوان تاجیک می آمد، با پرداخت پول کتاب، کار را به خوبی و خوشی به پایان برساند. اما نه آن روز و نه روزهای دیگر، از مرد تاجیک خبری نشد و غیبت ناگهانی او، معمّای دیگری شد که کشیش نمی‌توانست آن را حل کند. ادامه دارد... 📚انتشارات عهدمانا @mobasheran_ir 🌤