eitaa logo
مبین
129 دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
212 فایل
دسترسی به مطالب محتوایی از سایت : Www.serajnet.org Www.monirnet.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴مصائب حضرت سکینه سلام الله علیها ▪️چون امام حسين علیه‌السلام، يارانش را كشته و بر روى زمين افتاده ديد متوجه خيمه‌گاه شد. سكينه علیهاالسلام که گفته می شود در کربلا ۱۰ تا ۱۴ سال داشته است، فرياد زد: پدر جان! آيا تن به مرگ داده‌اى؟ ▪️ امام علیه السلام فرمود: چگونه تن به مرگ ندهد كسى كه يار و ياورى ندارد. سكينه گفت: ما را به حرم جدّمان بازگردان. [۱] ▪️ امام حسين علیه السلام به زنها گفت: سكينه‌ى من امروز یتیم خواهد شد؛ به او توجّه و التفات كنيد، زيرا دل يتيمان نازک است. [۲] 🔺در اين وقت سكينه فرياد كنان به سوى آن حضرت آمد و امام علیه السلام او را در آغوش گرفت و فرمود: «اى سكينه! بدان كه گريه‌ى تو پس از مرگ من طولانى خواهد شد.» [۳] 🔺چون دشمن ، زنان را از ميان كشتگان عبور داد، حضرت سكينه خود را بر روى پدر انداخت و آن را در آغوش گرفت. در اثر گریه ، بى‌هوش شد. در آن حالت شنيد كه پدرش مى‌فرمايد: شیعیان من! هر زمان كه آب گوارايى نوشيديد، مرا به ياد آوريد. يا حكايت غريب يا شهيدى را شنيديد بر من بگرييد.[۴] ▪️امام محمد باقر علیه السلام مى‌فرمايد: چون ذرّيه و اهل بيت امام حسين علیه السلام را در روز و با وضعى خاصّ به مجلس يزيد بردند، مردم جفاكار شام گفتند: 🔺اسيرانى نيكوتر از اينان نديده‌ايم. ◽️حضرت سكينه كه ريسمان به كتفش بسته بودند فرمود: ما اسيران خاندان پيامبريم.[۵] ◽️ گردانندگان مجلس يزيد، سكينه را جايى نشانده بودند كه سر بريده پدر را نبيند.[۶] ولى وقتى تلاش كرد تا آن را ببيند يزيد با چوب خيزران بر لب و دندان مبارک پدرش مى‌زد. صداى گريه‌اش بلند شد. به طورى كه زن‌هاى يزيد و دختران معاويه به گريه افتادند. سرانجام او و خواهرش، فاطمه، بى‌تاب گشته و به عمّه‌ى خود زینب پناه بردند و گفتند: «عمّه جان! يزيد با چوب دستى خود دندان‌هاى پيشين پدرمان را مى‌زند.»[۷] ▪️سکینه پس از چهار روز اقامت در دمشق خوابى ديد كه بخشى از آن چنين است:«ديدم زنى در هُودَجى نشسته و دستان خود را روى سرگذاشته است. پرسيدم: اين زن كيست؟ گفتند: او فاطمه ، دختر محّمد (ص) و مادر پدر تو است. با شتاب به سوى او رفتم و گفتم: مادر جان! به خدا سوگند حقّ ما را انكار كردند و حريم ما را هتک كردند. مادر جان! به خدا پدرمان، حسين علیه السلام را كشتند. فرمود: سكينه جانم! ديگر نگو. زيرا بند دلم را پاره كردى و جگرم را شكافتى. اين پيراهن پدرت حسين علیه السلام است كه از من دور نمى‌شود تا با اين پيراهن خدا را ملاقات كنم.[۸] 📚[۱]بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۴۷. 📚[۲] روضة الشهدا، ص ۴۲۴. 📚[۳]مناقب آل ابیطالب علیهم‌السلام،ج۳،ص ۲۵۷. 📚[۴]الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۱۸۱. 📚[۴]بحار الانوار، ج ۴۵، ص ۵۹. 📚[۵] الامالی، ص ۲۳۰. 📚[۵]بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۱۵۵. 📚[۶]تاریخ الاسلام ذهبی، ج ۵، ص ۱۸-۱۹. 📚[۷]معالى السبطين، ج ۲، ص ۱۵۶. 📚[۸]الملهوف علی قتلی الطفوف، ص ۲۲۰. 📚[۸]بحارالأنوار، ج ۴۵، ص ۱۹۴. س ع