بسم الله الرحمن الرحیم
وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۚ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ
و هنگامى که به آنها گفته شود: «از خدا بترسید!» لجاجت و تعصب، آنها را به گناه مى کشاند. آتش دوزخ براى آنان کافى است. و چه بد جایگاهى است!
(بقره/206)
(خارج از متن تفسیر:
وقتی گفته میشود قرآن فراتر از زمان و برای همه دورانهاست یعنی این، برخی از افراد را با این صفات مقایسه کنید، انگار این آیه همین الان برای اینها نازل شده)
سپس مى فرماید: هنگامى که او را از این عمل زشت نهى کنند و به او گفته شود: از خدا بترس (آتش لجاجت در درونش شعلهور مى گردد) و لجاج و تعصب، او را به گناه مى کشاند (وَ إِذا قیلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ).
او نه به اندرز ناصحان، گوش فرا مى دهد، و نه به هشدارهاى الهى، بلکه پیوسته با غرور و نخوت مخصوص به خود، بر خلافکارى هایش مى افزاید، چنین کسى را جز آتش دوزخ رام نمى کند، و لذا در پایان آیه مى فرماید: آتش دوزخ براى او کافى است و چه بد جایگاهى است ! (فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهادُ).
در حقیقت، این یکى از صفات زشت و ناپسند منافقان است که بر اثر تعصب و لجاجت خشک و خشونت آمیز، در برابر هیچ حقیقتى تسلیم نمى شوند، و همین تعصب و غرور، آنها را به بدترین گناهان مى کشاند، بدیهى است این چوب هاى کج، جز با آتش دوزخ راست نمى شوند!
به گفته بعضى از مفسران، خداوند این گونه اشخاص را به پنج وصف در آیات فوق توصیف کرده.
۱ ـ سخنانى فریبنده دارند.
۲ ـ درون قلب آنها آلوده و تاریک است.
۳ ـ سرسخت ترین دشمنان اند.
۴ ـ به هنگامى که زمینه اى پیش آید، نه بر انسان ها رحم مى کنند و نه بر حیوان و زراعت.
۵ ـ بر اثر غرور و نخوت، اندرز هیچ ناصحى را پذیرا نیستند.
تفسیر نمونه جلد دوم صفحه ۹۴
#دارالقرآن_پایگاه_مقاومت_بسیج_شهیدان_پناهی
#فرهنگی_اجتماعی_پایگاه_شهیدان_پناهی
#پایگاه_شهیدان_پناهی
#مسجد_حضرت_خدیجه_الکبری_س حوزه۱۲۰حضرت آسیه -س-
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ
بعضى از مردم (با ایمان و فداکار، همچون على(علیه السلام)در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر(صلى الله علیه وآله)) جان خود را بخاطر خشنودى خدا مى فروشند. و خداوند نسبت به همه بندگان مهربان است.
(بقره/207)
شأن نزول:
مفسر معروف اهل تسنن ثعلبى مى گوید: هنگامى که پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله)تصمیم گرفت به مدینه مهاجرت کند، براى اداى دین هاى خود و تحویل دادن امانت هائى که نزد او بود على(علیه السلام) را به جاى خویش قرار داد و شب هنگام که مى خواست به سوى غار ثَور برود و مشرکان، اطراف خانه او را براى حمله به او محاصره کرده بودند،
دستور داد على(علیه السلام) در بستر او بخوابد و پارچه سبز رنگى (بُرْد حَضْرَمى) که مخصوص خود پیغمبر بود روى خود بکشد، در این هنگام خداوند به جبرئیل و میکائیل وحى فرستاد:
من بین شما برادرى ایجاد کردم و عمر یکى از شما را طولانى تر قرار دادم کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگى دیگرى را بر خود مقدم دارد؟
هیچ کدام حاضر نشدند.
به آنها وحى شد، اکنون على(علیه السلام) در بستر پیغمبر خوابیده و آماده شده جان خویش را فداى او سازد، به زمین بروید و حافظ و نگهبان او باشید.
هنگامى که جبرئیل بالاى سر و میکائیل پایین پاى على(علیه السلام) نشسته بودند جبرئیل مى گفت: بَه، بَه آفرین بر تو اى على! خداوند به واسطه تو بر فرشتگان مباهات مى کند.
در این هنگام آیه فوق نازل گردید و به همین دلیل آن شب تاریخى لیلة المبیت نامیده شده است.
ابن عباس مى گوید: این آیه هنگامى که پیغمبر از مشرکان کناره گرفته بود و به سوى غار مى رفت درباره على(علیه السلام) که در بستر پیغمبر خوابیده بود نازل شد.
ابو جعفر اسکافى مى گوید: جریان خوابیدن على(علیه السلام) در بستر پیغمبر(صلى الله علیه وآله)به تواتر ثابت شده و غیر از کسانى که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز آن را انکار نمى کنند.
ادامه دارد...
تفسیر نمونه جلد دوم صفحه ۹۶
#دارالقرآن_پایگاه_مقاومت_بسیج_شهیدان_پناهی
#فرهنگی_اجتماعی_پایگاه_شهیدان_پناهی
#پایگاه_شهیدان_پناهی
#مسجد_حضرت_خدیجه_الکبری_س