eitaa logo
مبین
131 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
199 فایل
دسترسی به مطالب محتوایی از سایت : Www.serajnet.org Www.monirnet.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
مبین
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم #قسمت_سوم🌸🌸🌸 استاد پناهیان: دستگاه تنظیم کننده ی روح شما نمازه.😊 آقای
🌸🌸🌸 در آرزوی دو رکعت نماز خوب‼️ : روایت هست که خداوند از هرکسی "دو رکعت نماز قبول کند" بهشت بر او واجب می شود..👌🏻 سال 42 وقتی که حضرت (ره) رو دستگیر کردن و از قم به تهران داشتن می آوردنشون,🔅 بین راه فرمودن: آقایان مامور بایستید!🤚🏻 میخوام رو بخونم, گفتن نمیشه,⛔️ فرمود بذارید وضو بگیرم تو ماشین نمازمیخونم‼️ _ازقم به تهران هم که میای پشت به قبله میشه_ گفتن نمیشه, امام فرمودن: پس حد اقل صبرکنید تیمم بکنم و نماز بخونم تو ماشین, اذان صبح شده✅ شما سر نماز شب ما رو دستگیر کردید. گفتن نمیشه,❌ 👈🏻امام می فرماید بهشون گفتم خب یه دقیقه در ماشینو باز کنید من دست بزنم رو خاک، پیاده هم نمیشم همینجور تیمم میکنم نماز میخونم, بهم نگاه کردن گفتن خب حالا طوری نیست وای می ایستیم دیگه.😊 امام اونجوری تیمم کردن و پشت به قبله (رو به تهران) دو رکعت نماز خوندن.👏🏻 بعد حضرت امام می فرماید:"شاید اون دو رکعتی که خدا می خواهد از بنده ی ناچیز خود روح الله قبول کند و به خاطر آن را ببخشد و او را مقبول درگاه خودش قرار دهد، همان دو رکعت باشد....👌🏻 🔅چرا؟ "چون به دل آدم نمی چسبه" و اونجوری که ظاهرا نماز خوب نشده❕ وقتی نچسبید به دلت با یه میگی خدایا اون نماز، نماز نبود خودت قبولش کن..🙏🏻 خداهم اینقدر صدای اینجوری رو خوشش میاد... صدای نازک شده رو خدادوست داره....👈🏻 اما ما فکر میکنیم که حتما باید به دلمون بچسبه تا قبول بشه‼️ نه عزیزم! نماز باید به دل خدا بچسبه نه به دل تو!😉 خدایا نماز های در به داغون ما رو مقبول درگاه خودت قرار بده...🙏🏻 ... .... ♥️ 🌸🌸 🌸🌸
مبین
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 #قسمت_سوم ✳در روستای اطراف قوچان به دنیا آمدم روزگارخانواده ما به سختی میگذشت.
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃 ❇درخانواده ای بزرگ شدم که باما یاد دادند نباید گردگناه بچرخیم.زمانی هم که باردار میشدم این مراقبت من بیشترمیشد. سال 1367 بودکه محمدهادی به دنیا آمداو درشب جمعه وچندروز بعد از ایام فاطمیه به دنیا آمدیادم هست که دهه ی فجر بود روز13 بهمن.وقتی میخواستیم از بیمارستان مرخص شویم تقویم را دیدم که نوشته بود شهادت امام محمدهادی(ع).برای همین نام اورا محمد هادی گذاشتیم. ✴اوعاشق و دلداده ی امام هادی شد ودراین راه و در شهر امام هادی همان سامرا به شهادت رسید. ❇ازهمان کودکی روی پای خودش بود و مستقل بار امد.زمینه ی مذهبی خانواده بسیاردراوتاثیرگذار بود البته من درزمان بارداری بسیارمراقب بودم و به حلال و حرام بسیار دقت میکردم. 💟آن زمان ما در مسجد فاطمیه بودیم و به نوعی مهمان حضرت زهرا(س).این مسائل بسیار دراو تاثیرگذار بود. ✳وضعیت مالی خانواده ما متوسط بود و هادی آنرا درک میکرد.ازهمان کودکی کم توقع بود. 💟دوران راهنمایی را در مدرسه ی شهید توپچی درس میخواند.درسش بدنبوداماکمی بازیگوش شده بود.کلاسهای ورزشهای رزمی میرفت وبه فوتبال علاقه داشت. 📖سیکلش را گرفت و برای ادامه ی تحصیل وارد دبیرستان شهدا گردیداما ازهمان سالهای اولیه ی زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد.میگفت میخواهم بروم سرکار من توان درس خواندن ندارم..... ✴البته اینها همه بهانه های دوران جوانی بود وبالاخره ترک تحصیل کرد. مدتی بیکار و دنبال بازی و..... و بعد هم سرکار رفت. ماکه خبرنداشتیم اماخودش رفته بود دنبال کار.مدتی دریک تولیدی وبعد مغازه ی یکی از دوستانش مشغول فلافل فروشی شد. راوی مادر شهید هادی ذوالفقاری 📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش ✍ ادامه دارد ...