eitaa logo
روشنگر باشیم/ ولایت مداری
712 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.2هزار ویدیو
1.1هزار فایل
🔹آنچه وظیفه‌ی همه‌ی امّت اسلام است، مبارزه‌ برای روشنگری است(رهبر انقلاب) معتقدیم مهمترین عرصه برای تبیین و روشنگری ، اندیشه امامین انقلاب است. #امام_خمینی #امام_خامنه_ای ادمین کانال : @khomool
مشاهده در ایتا
دانلود
ترجمه اصلی سخنان مکرون امشب من در باره مبارزه با اسلام گرایی سیاسی رادیکال که منجر به تروریسم می‌شود سخنی نخواهم داشت. حرف‌ها را زده‌ام. آن را اقدامی ضد انسانی نامگذاری کردم. اقداماتی را تصمیم گرفتیم، آنها را سخت تر کردیم و تا پایان دنبال خواهیم کرد. امشب، در مورد جبهه تروریست‌ها، همدستان آنها و همه بزدل هایی که این حمله را مرتکب شده و امکان پذیر کرده‌اند صحبت نخواهم کرد. من در مورد کسانی که نامی جز بربر ندارند، صحبت نخواهم کرد، آنها برای جای گرفتن در این سخن، لیاقت ندارند. آنها، دیگر حتی نام و نشان هم ندارند. امشب، من، از وحدت همگانی که همه فرانسوی‌ها آن را ضروری احساس می‌کنند، نیز صحبت نخواهم کرد. این بسیار گرانبها است و همه مسئولان را ملزم می‌کند که بدرستی آن را ابراز و با پای بندی به آن رفتار کنند. نه! امشب می‌خواهم در مورد پسرتان صحبت کنم، می‌خواهم در مورد برادرتان، عموی‌تان، کسی که دوستش داشتید، در مورد پدرتان صحبت کنم. من امشب می‌خواهم در مورد همکار شما صحبت کنم، معلم شما که به این دلیل به خاک افتاد که او تصمیم گرفته بود آموزگار باشد، کشته شد، به دلیل اینکه تصمیم گرفته بود به دانش آموزان خود، شهروند شدن را بیاموزد. آموختن وظایف را برای مراعات کردن. آموختن آزادی را برای آزادنه زیستن. امشب، من می‌خواهم در مورد Samuel PATY با شما صحبت کنم. ساموئل پتی کتاب و دانش را بیش از هر چیز دوست می‌داشت. آپارتمان او یک کتابخانه بود. بهترین هدایای او، کتابهایی بودند برای یادگیری. او عاشق کتاب‌ها بود، تا میل به دانش و طعم آزادی را به دانش آموزانش و همچنین به نزدیکانش، منتقل کند. وی پس از تحصیل در رشته تاریخ در شهر لیون و تمایل به پژوهشگر شدن، راهی رفت که شما، والدین او که معلم و مدیر مدرسه در موولن [شهری در حومه پاریس]هستید، به او توصیه کردید. “محقق تعلیم و تربیت” شدن، بدانگونه که دوست داشت خودش بنامد، آموزگار شدن. بنابراین جایی بهتر از سوربن برای ادای احترام ملت به او نمیشد یافت، سوربن، دانشگاه ما با بیش از هشت قرن تاریخ، محل اومانیسم. ساموئل پتی اشتیاق و علاقه زیادی به تدریس داشت و این کار را در چندین کالج و دبیرستان از جمله در شهر کنفلان-سن-آنورین بسیار خوب انجام داد. همه ما در قلب خود، در خاطرات خود، خاطره آموزگاری را حک کرده‌ایم که مسیر زندگی ما را تغییر داده است. برای هر یک از ما، آموزگار بوده که به ما یاد داد بخوانیم، حساب کنیم، به خود اعتماد کنیم. آموزگار، که نه تنها دانشی به ما آموخته بلکه از طریق کتابی، از طریق نگاهی از طریق توجهی، راهی برای ما باز کرده است. ساموئل پتی یکی از آنها بود، از جمله آموزگارانی که فراموش نمی‌شوند، این صاحبان با وجدان کاری، که می‌توانند شب‌های متعددی را برای یادگیری تاریخ ادیان صرف کنند تا دانش آموزان و عقاید آنها را بهتر درک کنند. از این افراد فروتن که هزار بار خود را بزیر سئوال می‌کشیدند، یکی هم آموزگار این درس در باره آزادی بیان و آزادی عقیده بوده که او در موولن از ماه ژوئیه همین تابستان اخیر، در کنار شما خود را آماده می‌کرد با مواظبت هایی که داشت در پایبندی و دقت در تهیه درس مربوطه. ساموئل پتی اساساً آموزگاری را مجسم می‌کند که ژان ژورس (JAURÈS Jean ) آرزو کرده بود در نامه به آموزگاران که چند لحظه پیش در همین جا خوانده شده است: “قطعیت همراه با نرمش”. آنکسی که عظمت اندیشه را نشان می‌دهد، احترام را آموزش می‌دهد، و نشان می‌دهد که تمدن چیست. آنکسی که “جمهوری خواه ساختن” را هدف خود کرده است. اینجا سخنان فردیناند بوئیسون به خاطر می‌آیند که “برای جمهوری خواه کردن باید انسان را از سنین کودکی و در عالم سادگی [… ] بر عهده گرفت و به او این ایده داده شود که او خود باید فکر کند که او نه مجبور به ایمان و نه به اطاعت از کسی موظف است، که این اختیار اوست که حقیقت را خود جستجو کند و نه دریافت کردن آن به صورت حاضر و آماده از استاد، رئیس، رهبر، هر کسی که باشند”. ” جمهوری خواه کردن”، این جنگ ساموئل پتی بود. و گرچه این وظیفه امروز بسیار دشوار به نظر می‌رسد، خصوصاً در مواردی که خشونت، ارعاب و گاه انصراف غلبه می‌کند، این موضوع بیش از هر زمان دیگری بهنگام و ضروری است. اینجا، در فرانسه، ما ملت خود، جغرافیا، مناظر و تاریخ آن، فرهنگ و دگردیسی‌هایش، روح و قلب آن را دوست داریم. و ما می‌خواهیم آن را به همه فرزندان خود آموزش دهیم. اینجا در فرانسه، ما پروژه محلی و جهانی را که جمهوری حمل می‌کند، نظم و وعده‌هایش را دوست داریم. هر روز ادامه می‌یابد. بله، در هر مدرسه، در هر کالج، در هر دبیرستان ما به آموزگاران قدرت “جمهوری خواه کردن” را خواهیم داد با موقعیت و اقتداری که لازم دارند. ما آنها را آم
وزش خواهیم داد، آنها را آنطور که باید در نظر می‌گیریم، از آنها حمایت خواهیم کرد، تا جایی که لازم است از آنها محافظت خواهیم کرد. در مدرسه و خارج از مدرسه، فشارها، سو استفاده از جهل و اطاعت که برخی مایل به استقرار آن هستند، جایی برای ما ندارند. او یک بار گفت: “من دوست دارم از زندگی و مرگم برای چیزی استفاده شود”. گویی با الهام قبلی. پس چرا ساموئل کشته شد؟ چرا؟ جمعه شب، من ابتدا جنونی تصادفی، و یک خودسری پوچ را احتمال می‌دادم: یک قربانی دیگر تروریسم. از این گذشته، وی هدفی برای اسلام گرایان نبود، وی جز تدریس به اقدام دیگر نمی‌پرداخت. او دشمن دینی نبود که آنها به کار می‌برند، او قرآن خوانده بود، به دانش آموزانش، احترام می‌گذاشت، اعتقادات آنها هرچه بود، به تمدن مسلمانان علاقه داشت. نه، برعکس، ساموئل پتی دقیقاً به خاطر همه اینها کشته شد. زیرا او تجسم جمهوری بود که هر روز در کلاسها متولد می‌شود، تجسم آزادی بود که در مدرسه منتقل و تداوم می‌یابد. ساموئل پتی کشته شد زیرا اسلامگرایان آینده دیگری برای ما می‌خواهند و آنها می‌دانند که با قهرمانانی آرام مانند او، هرگز آن را نخواهند داشت. آنها مومنان را از کافران جدا می‌کنند. ساموئل پتی شهروند را می‌شناخت. آنها از جهل تغذیه می‌کنند. او معتقد به دانستن بود. آنها نفرت نسبت به دیگران را پرورش می‌دهند. او دائماً می‌خواست چهره دیگری را ببیند، ثروتهای تنوع را کشف کند. ساموئل پتی قربانی توطئه فاجعه بار حماقت، دروغ، خلط، نفرت از دیگری بود، نفرت از آنچه عمیقا، ماهیتا، ما هستیم. ساموئل پتی روز جمعه به سیمای جمهوری، به سیمای تمایل ما برای شکستن تروریست‌ها، تضعیف اسلام گرایان، به سیمای زندگی چون جامعه‌ای از شهروندان آزاد در کشورمان، چهره عزم ما برای درک، یادگیری، ادامه دادن برای آموزش و آزاد بودن تبدیل شد، زیرا ما ادامه خواهیم داد، آموزگار. ما از آزادی که شما خیلی خوب آموزش می‌دهید، دفاع خواهیم کرد و لائیسیته را بلند بالا نگه خواهیم داشت. ما کاریکاتورو نقاشی را رها نخواهیم کرد، حتی اگر دیگران عقب نشینی کنند. ما تمام شانس هایی را که باعث جوانی تام جمهوری گردند، بدون هیچ گونه تبعیضی ارائه خواهیم کرد. ما ادامه خواهیم داد، آموزگار! ما به همراه کلیه مربیان و آموزگاران در فرانسه، تاریخ، جلال و افتخارات آن را آموزش خواهیم داد. ما ادبیات، موسیقی، همه کارهای روح و روان را معرفی خواهیم کرد. ما با تمام قدرت بحث، استدلال‌های منطقی، باورهای روحی را دوست خواهیم داشت. ما عاشق علم و کنکاش‌های آن خواهیم بود. ما نیز مانند شما تساهل را می‌کاریم. مانند شما، ما سعی خواهیم کرد، بی وقفه، درک کنیم و حتی بیشتر درک کنیم آن چه را که می‌خواهند از ما دور سازند. ما طنز و فاصله را یاد خواهیم گرفت. ما یادآوری خواهیم کرد که آزادیهای ما فقط با خاتمه نفرت و خشونت، با احترام به دیگران حفظ می‌شوند. ما ادامه خواهیم داد، آموزگار! و در طول زندگی آنها، صدها جوانی که آموزش داده‌اید، همان تفکر انتقادی را که به آنها آموخته‌اید، آن‌ها اعمال می‌کنند. شاید بعضی از آنها به نوبه خود آموزگار شوند. بنابراین آنها شهروندان جوان را آموزش خواهند داد. به نوبه خود، آنها جمهوری خواه بار خواهند آورد. آنها آگاهی از ملت، از ارزشها و از اروپای ما را در زنجیره‌ای از زمان که متوقف نخواهد شد، رواج خواهند داد. ما ادامه خواهیم داد، بله، این مبارزه برای آزادی و برای خرد را به همین دلیل اکنون شما چهره آن هستید ما این را به شما مدیون هستیم، این را به خودمان مدیون هستیم، زیرا در فرانسه، آموزگار!، روشنگری هرگز خاموش نمی‌شود. زنده باد جمهوری. زنده باد فرانسه!
https://youtu.be/UOtA7_oQmY0 آدرس اصل فیلم سخنرانی
⭕️ یک اشتباه راهبردی در سریال «خانه امن»؛ آیا جمهوری اسلامی متهمان را در خارج از کشور ترور می‌کند؟! 🔺سریال خانه امن، تازه‌ترین تولید سیما فیلم است که تا کنون چند قسمت آن به روی آنتن رفته است. سریالی با تم امنیتی که موضوع محوری آن مقابله دستگاه اطلاعاتی کشور با ناامنی‌هایی از جنس داعش یا مفاسدی از نوع اقتصادی و ... است. موضوعی که جذابیت و ظرفیت خوبی برای به تصویر کشیدن رشادت‌های سربازان گمنام امام زمان (عج) در ماموریت‌هایی خطیر است. اما این جذابیت پرداختن به سوژه‌های امنیتی، شمشیری دو لبه است که ظرافت‌ها و ملاحظات بسیاری را در تمام مراحل نگارش تا نمایش آن باید مد نظر قرار داد. 🔺شب گذشته در دومین قسمت سریال «خانه امن» شخصی که در سریال نامش «خاوری» (و از متهمان اقتصادی است که پیش از بازداشت از کشور گریخته) و یادآور کاراکتر «محمودرضا خاوری» متهم فساد بانکی است، در ویلای شخصی‌اش در کانادا زندگی می‌کند، توسط یکی از نیروهای امنیتی کشته می‌شود. 🔺عملا با استفاده از این سکانس و ارجاع به واقعیت در لایه نخست هیجان فراوانی در این سریال ایجاد می‌شود و احتمالا یک حس رضایت عمومی از دیدن این سکانس در افکار عمومی شکل می‌گیرد و توده‌ها در شبکه‌های مجازی بسیار مسرور و شادمان هستند که نیروهای امنیتی وعده ترور یک اختلاس‌گر فراری به نام خاوری را می‌دهند. 🔺سکانس ترور خاوری ممکن است در لایه اول بسیار خوشایند و باب طبع افکار عمومی باشد و مورد استقبال رسانه‌ها هم قرار گیرد و به خاطر فشار اقتصادی و ... و نشان دهنده قدرت امنیتی ایران در آنسوی مرزها باشد، اما وقتی که خاوری هنوز زنده و در حال گذران زندگی در کانادا است، این تصویرگری سبب تضعیف قدرت امنیتی ایران در لایه دوم خواهد شد و عواقب منفی بین المللی فراوانی برای جمهوری اسلامی در آینده‌ای در چندان نزدیک رقم خواهد زد؛ چه اینکه می‌تواند یک تهدید رسمی از سوی جمهوری اسلامی تلقی شود و کار به دام انداختن و بازداشت خاوری با همین یک سکانس، چندین برابر دشوارتر از گذشته شود. 🔺 فارغ از جذابیت و مخاطب پسند بودن این سکانس در میان عامه مردم، این تصویرگری عوارض گسترده‌ای برای سازمان‌های امنیتی در آینده خواهد داشت و پیامدی مخاطره‌آمیز برای دستگاه پلیسی، امنیتی و دیپلماتیک خواهد داشت و پیامی منفی را به فضای بین المللی مخابره خواهد کرد. 🔺سالیان متوالی غربی‌ها در تلاش‌اند ایران را عامل بسیاری از حوادث تروریستی همچون قتل شاپور بختیار در تابستان ۱۹۹۱، کشته شدن فریدون فرخزاد شومن، خواننده ایرانی در بن آلمان در تابستان ۱۹۹۲ و ترور سران حزب دموکرات کردستان ایران در رستوران میکونوس برلین در سپتامبر ۱۹۹۲ ... معرفی کنند. اما به علت نبود اسناد کافی این موضوع تا کنون نتوانسته‌اند به صورت اهرم جدی علیه ایران مورد استفاده قرار دهند.
🔹محور های بیانات رهبری معظم انقلاب در ۱۳ آبان ۹۹
🔺یک سوال یک جواب ... 👈 شماره 1⃣ چرا رهبر حکومت ما به ادعای علنی و قاطعانه خود مبنی بر اینکه اگر آمریکا برجام را پاره کند او آن را آتش خواهد زد عمل نکرد؟ 👈 پاسخ : بسم الله الرحمن الرحیم. برای پاسخ به این سوال باید شان رهبری را خوب فهم کنیم، شان رهبری چیست ، هدایتگری، سیاستگذاری، مراقبت از ارکان نظام اسلامی. رهبری با مجموعه ای از کارگزار همراه وهمفکر با رهبری با مجموعه ای فارق از مرام و اندیشه اش ، تفاوت دارد . در هر دو رهبری هست اما در اولی اندیشه رهبری تحقق پیدا میکند، حرفش زمین نمی ماند، در دومی رهبری فقط رجز می خواند و خط مشی میدهد ولی خبری از تحقق در میدان عمل نیست . در طول تاریخ هم ببینید مثلا در سیره امیر المومنین علی علیه السلام که بخشی از آن در نهج البلاغه تجلی کرده است، حضرت وقتی صحبت از پذیرش بالاجبار بیعت مردم می کند، میگوید من برای گرفتن حق مظلوم از ظالم، برگرداندن بیت المال و... میپذیرم ولایت بر شما را، ولی آیا همین رهبری عالیقدر در اوج ، توانست به اهداف اعلامی خود برسد؟؟؟؟ پاسخ روشن است، خیر . جمع بندی اینکه: رهبری بنا به وظیفه اش باید هدایتگری و راهبری کند ولی اگر در هیات همراه و امت تحت رهبریش، اندیشه و فرمان او پذیرش نداشته باشد، حرف بر زمین میماند. اینکه برجام را آتش میزنیم کنایه از اقدام متقابل می کند، ولی آیا در دولت جناب روحانی این حالت برای تحقق این کنایه وجود دارد . یادمان باشد اگر بین امام و امت نباشد، رهبر اگر امیر المومنین علی علیه السلام هم باشد، کار پیش نمیرود .‌ 👌روشنگر باشیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماهنگ سرود دست خدا بر سر ماست .... 🔻زمان : ۴،۹ دقیقه 🔺حجم: ۷ ۶ مگابایت 🔸@mobseroon 🔸@mobseroon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌پشت پرده حضور سلبریتی‌ها فاسد و بی چاک دهن در صدا و سیما چه کسی است⁉️
🔺نتیجه انتخاباتِ آمریکا چی میشه؟ 😎خدا کنه تِرامپ رأی بیاره 🤓خدا کنه بایدِن رأی بیاره 👨🏻بذارید یک داستان بَراتون بگم در روایتی از *صَفوان جَمّال* كه از یاران امام كاظم علیه السلام بود نقل شده كه می‌گوید : روزی امام کاظم مرا دیدند. امام فرمود : ای صفوان همه كارهای تو خوب است جز یك كار عرض كردم : فدایت شوم چه كاری؟ امام فرمود : چرا شُترانِ خود را به هارون كرایه می‌دهی؟ عرض کردم : فقط برای سفرِ حج در اختیارِ هارون گذاشتم. امام فرمود : آیا از او كرایه می‌گیری؟ عرض كردم : بله امام فرمود : آیا دوست داری كه هارون زنده بماند و بر سَرِ كار باشد تا باقیمانده ی كرایه اَت را بپردازد؟ عرض کردم : بله امام فرمود : كسی كه بَقایِ ظالم را دوست بدارد از آنهاست و هر كسی كه از آنها باشد در آتش جهنم خواهد بود. صفوان میگوید : من نیز تمامِ شُترانم را فروختم. 👨🏻پس حتی برای لحظه ای به بَقایِ حکومتِ ظالمان راضی نباشید حتی اگر در ظاهر به سودِ شما باشد. 📚منبع : کتاب وسایل الشیعه
🔻سلسله مطالبی در حوزه جریان شناسی ایران معاصر 👇👇👇👇👇
74.pdf
169.3K
نسخه pdf یادداشت/ جریان شناسی اصلاحات در فتنه‌ها هادیان بصیرتی
1.mp3
854.9K
پس از شکست سنگینی که آمریکا در جنگ ویتنام خورد، برای احیاء کارخانه‌های خود نیاز مبرم به پول داشت؛ همزمان قیمت نفت نیز به خاطر جنگ 1973 اعراب با اسرائیل (6 سال قبل از انقلاب اسلامی) بالا گرفت و شاه ایران صاحب پول باد آورده‌ی بسیاری شد. او پول‌ها را که حاصل فروش نفت بود، به آمریکا حاتم بخشی کرد و با کارخانه‌ی اسلحه‌سازی گرومن قرارداد بست؛ همچنین ناو اسپرانس و زیر دریایی و هواپیمای F16 را نقد از آمریکا خریداری کرد. تحویل این تجهیزات با وقوع انقلاب اسلامی و روی کار آمدن دولت موقت مصادف شد؛ دولت آقای بازرگان گفتند ما با دنیا جنگ نداریم لذا به این آهن‌پاره‌ها نیازی نیست پس مقرر شد تا هزینه‌ی این تجهیزات را که 5/12 میلیارد دلار برآورد شده بود، پس بگیرند. برای این منظور، گام اول مذاکره ایران و آمریکا انجام شد. دوستان ما در ارتش ماجرا را اینطور شرح می‌دادند: ما وارد ناو شدیم و آماده بودیم تا لنگر را کشیده و سوار بر ناو به ایران حرکت کنیم اما از جانب وزارت خارجه دولت موقت (ابراهیم یزدی) با ما تماس گرفته شد و گفتند به ساحل ایران بازگردید. آقایان نهضت آزادی ناو و هواپیمای آماده را همان‌جا تحویل آمریکا داده و نیروها را دست خالی بازگرداندند. آمریکا نیز به تعهداتش در مذاکره عمل نکرد و آن 12/5 میلیارد دلار را 38 سال است که تحویل نداده است.
2.mp3
743.9K
در سال 58 دانشجویان پیرو خط امام دانستند که آمریکا اقداماتی علیه براندازی نظام انجام می‌دهد؛ از دیوار سفارت‌خانه‌ی آمریکا بالا رفته و لانه‌ی جاسوسی را اشغال کردند امام نیز از این اقدام دانشجویان حمایت کردند. در 90 جلد سندی که از لانه جاسوسی جمع‌آوری شد، مواردی چون اقدام برای براندازی نظام، حرکت‌های تجزیه‌طلبانه، نفوذ در گروه‌های انقلاب و... دیده می‌شود. از میان جاسوسانی که در لانه جاسوسی گروگان گرفته شده بودند، زنان و سیاه پوستان طی اقدامات بشر دوستانه آزاد شدند. 52 نفر سفید پوست باقی ماندند که می‌بایست به جرم جاسوسی محاکمه می‌شدند. مذاکراتی برای آزادسازی این گروگان‌ها توسط اصلاح‌طلبان در الجزایر انجام شد که طی آن، گروگان‌های آمریکایی را نیز پس از 444 روز آزاد کردیم و آمریکا که متعهد شده بود 12/5 میلیارد دلار را پس دهد، ایران را تهدید نکند و در امور داخلی ایران دخالت نکند به تعهدات خود عمل نکرد؛ علاوه بر آن آمریکا از سال 59 رسماً ایران را تحریم و محاصره‌ی اقتصادی کرد. این دومین باری بود که از آمریکا رودست خوردیم. مؤمن نباید از یک سوراخ دوبار گزیده شود. کسی که مجدداً گزیده می‌شود، طبعاً مؤمن نیست.
3.mp3
7.97M
تلاش آمریکا سه کانال نفوذی به درون نیروهای انقلاب بود: • کانال اول – در سال 65 فردی به نام کنگرلو (مشاور نخست وزیر وقت) و جاسوسی به نام قربانی‌فر که مستقیماً با میرحسین موسوی ارتباط داشتند. • کانال دوم – فردی به نام علی هاشمی (برادرزاده‌ی آقای هاشمی رفسنجانی) که در 28 شهریور سال 65 این فرد در اروپا شکار شده و به آمریکا منتقل می‌شود. از او در خصوص برنامه‌ی بعدی ایران سؤال می‌شود. علی هاشمی به خاطر ارتباط نزدیکی که با آقای هاشمی داشت از اقدام بعدی ایران مطلع بود. او در پاسخ می‌گوید که در حمله‌ی بعدی قصد تسخیر بصره و اعلام جمهوری اسلامی عراق در آنجا را داریم. مأمورC.I.A می‌نویسد: «این جوان بسیار خام‌تر از آنی‌ست که باید؛ هرچه که نباید می‌گفت، گفت» آمریکایی‌ها از قصد ایران برای انجام عملیات کربلای 4 در شلمچه مطلع شدند و اطلاعات را به صدام دادند و نتیجه همان شد که بر سر رزمندگان ما در عملیات کربلای 4 -من‌جمله 175 شهید غواص- آمد. همچنین در این اسناد قید شده که علی هاشمی اطلاعاتی را نیز از آمریکا برای آقای هاشمی آورد. • کانال سوم – در چهارم خرداد سال 65 آقای مک‌فارلین همراه با مشاور نخست وزیر اسرائیل – آمیرام نیر- به ایران می‌آیند و یک کلید، (به نشانه‌ی باز کردن قفل روابط با ایران) یک کیک (شیرینی) و یک کلت (به نشانه‌ی اینکه خود را خلع سلاح کردیم) و انجیل امضا شده توسط ریگان (به نشانه‌ی اینکه ما آمریکایی‌ها هم به دین معتقدیم) می‌آورند. کلیدی که آمریکایی‌ها در سال 65 آوردند تا قفل روابط با ایران را باز کنند و 27 سال بعد در سال 92 نیز مجدداً برآمد تا قفل مناسبات ایران و آمریکا را باز کند
4.mp3
1.49M
برای متوقف ساختن پیش‌روی و پیروزی ایران مقابل صدام در سال‌های 65 و 66 اقدامات دیگری نیز لازم بود. آمریکا سلاح شیمیایی و کشتار جمعی در اختیار صدام قرار داد. همچون امروز که همین ماجرا در سوریه تکرار شد؛ تا ارتش سوریه به پشت دروازه‌های حلب رسید و دست بالا را در عرصه‌ی میدانی مقابله با داعش پیدا کرد، بلافاصله آمریکایی‌ها سلاح شیمیایی در اختیار نیروهای داعش قرار دادند. هرگاه طرف آن‌ها در حال تضعیف شدن باشد، مستقیم وارد عمل می‌شوند. در سال 93 آقای طالب‌زاده به عنوان یک شخصیت و فعال رسانه‌ای طراز انقلاب طی تماس اینترنتی با یک عضو C.I.A به نام سرهنگ فرانکونا -که پیش‌تر در نشریه فارین پالِیسی به استفاده‌ی صدام از سلاح‌های شیمیایی که آمریکا به او داده بود، مقاله‌ای منتشر کرده بود- موفق به انجام مصاحبه‌ی ویدئویی با ایشان شده بود. سرهنگ فرانکونا در این مصاحبه اذعان می‌کند که از طرف سازمان سیا در عراق مستقر بوده و وظیفه داشته از استفاده‌ی صدام از این سلاح‌های شیمیایی در جزایر مجنون و فاو و... مطمئن شده تا به این طریق از پیش‌روی ایران جلوگیری شود. آمریکا اقدام مرموزانه‌ی دیگری را در راستای پشتیبانی همه‌جانبه از صدام آغاز کرد. آمریکا با حمله به نفت‌کش‌ها و سکوهای نفتی ایران، انهدام هواپیمای مسافربری ایران و دو ناو سهند و سبلان همچنین با اسکورت کشتی‌های عراق، به مجموعه‌ی 1200 کیلومتر جبهه‌ی خاکی ما با صدام، 800 کیلومتر جبهه‌ی دریایی اضافه کرد. سرانجام با پادرمیانی افرادی چون آقای ظریف که برای پذیرش قطعنامه مذاکره کردند، جام زهر به امام نوشانده شد. معنای جام زهر این است که من راضی به انجام این عمل
5.mp3
3.52M
پس از رحلت امام، دولت کارگزاران و سازندگی با سیاست پنجره‌های باز به روی غرب، روی کار آمدند و به مدت 8 سال همه‌ی قواعد و طرح‌های غربی‌ها در بانک جهانی، صندوق بین‌المللی پول، طرح وازکتومی (که در اثر انجام آن، ایران در 20 سال آینده یکی از پیرترین کشورهای جهان خواهد بود) توسط تکنوکرات‌های دولت سازندگی و برخلاف اسلام، در کشور پیاده شد. مزد این اقدامات خوش‌بینانه را آمریکایی‌ها در اواخر دوره‌ی آقای هاشمی با تصویب قانون هلمز – برتون و بویژه قانون داماتو دادند. مطابق قانون داماتو به مدت 10 سال هرکس در صنایع ایران و بخصوص صنایع نفت و گاز بیش از 40 میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند آمریکا او را به دادگاه برده و با او برخورد خواهد کرد. دوره‌ی 8 ساله‌ی آقای خاتمی که هرگونه مجیز غرب در این دولت گفته می‌شد، سبب نشد تا آمریکایی‌ها به لغو این تحریم اقدام کنند و در سال 85 این قانون برای ده سال دیگر تمدید شد. اخیراً دوره‌ی ده ساله‌ی دوم آن نیز به پایان می‌رسد؛ اینبار نیز وجود برجام نه تنها سبب نشد تا این قانون حذف شود که حتی کنگره‌ی آمریکا با وقاحت تمام به تمدید این تحریم رأی داد. آمریکایی که امام خامنه‌ای فرمود: «خوش‌بین نیستم» این‌گونه است؛ همیشه نامردی می‌کند. به فرموده‌ی علی(ع) در نهج‌البلاغه «کفار غدارند» دشمن کافر، دست ما را خوانده است. او می‌داند ایران اسلامی متخلق به اخلاق الهی است، پس هر تعهدی که ببندد، امام راحل(ره) پای آن خواهد ایستاد و امام خامنه‌ای نیز در عرصه‌ی بین‌الملل به آن عهد پشت پا نخواهند زد؛ اما خودش متخلق به اخلاق شیطانی‌ست که برای هرگونه بدعهدی و خنجر زدن از پشت ابایی ندارد.
6.mp3
572.6K
آقای خاتمی در سازمان ملل پیشنهاد گفتگوی تمدن‌ها را ارائه کرد و این شعار با رأی 150 کشور به عنوان نام سال جهان انتخاب شد. همه‌ی جهان پذیرفتند گفتگوی تمدن‌ها کنند، اسلحه را روی زمین گذاشتند؛ آمریکا اسلحه را برداشت و جنگ تمدن‌ها را آغاز کرد. در این دوره آمریکایی‌ها حوادث یازدهم سپتامبر را براه انداخته و طالبان را مسبب آن معرفی کردند. «آرت اولیویر» یک شخصیت شناخته شده‌ی آمریکایی‌ست که کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا نیز بود. ایشان دو سال قبل طی نامه‌ای به رهبر انقلاب اسلامی اذعان می‌دارد که واقعه‌ی یازدهم سپتامبر توسط خود آمریکایی‌ها انجام شده و ارتباطی به القاعده نداشته است. آقای اولیویر با هزینه‌ی شخصی خود یک فیلم سینمایی در همین باره ساخته است به نام «عملیات ترور» که نشان می‌دهد این دو برج مشکلات عمیق فنی داشته و می‌بایست تخریب می‌شده است. و آمریکا روغن ریخته را نذر امام‌زاده می‌کند. سه هزار نفر باید در آن حادثه کشته می‌شدند تا به این بهانه منطقه به‌دست‌شان بیفتد. این فیلم در آمریکا اجازه‌ی اکران نداشته است. جرج بوش پسر به بهانه‌ی نابودی القاعده به افغانستان یورش برد و ما در این جریان با آمریکایی‌ها همکاری کردیم؛ اما پس از آنکه خر آمریکا از پل گذشت، ایران را هم طراز با عراق (صدام) و کره‌ی شمالی در لیست محور شرارت گذاشت. این ششمین بار بود که یک جناح بخصوصی به سمت آمریکا می‌رفت و از او رودست می‌خورد.