مبتلا...
ما رگِ جان را به آن زلفِ پریشان بسته ایم ... #صائب_تبریزی @mobtalaaa
اى خوش آن دم كه پریشان به پریشان برسد ...
#طالب_آملی
@mobtalaaa
چون تفته آهنی که ز آتش فتد به آب
در گریه میخروشم و جوشم نمیرود...
#طالب_آملی
@mobtalaaa
دمید صبح و دمیدن گرفت نکهت دوست
ز هوش میروم ای همنشین! بگیر مرا ...
#طالب_آملی
@mobtalaaa
چون تفته آهنی که ز آتش فتد به آب
در گریه میخروشم و جوشم نمیرود...
#طالب_آملی
@mobtalaaa
یک طرف از ناز می بندد لبش راه نیاز
یک طرف جا از برای بوسه خالی می کند ...
#طالب_آملی
@mobtalaaa
عاشق به خواب تن ندهد جز به خوابِ مرگ
آن هم بدان امید که بیند جمال دوست
#طالب_آملی
#مبتلا
از بس که چاکم بر جگر، آن غمزه بیرحمانه زد
یک نیمه زخمم کهنه شد، یک نیمه را تا دوختم
#طالب_آملی
#مبتلا
در این بستانِ قسمت، میوهی تلخِ محبت را
به حسرت کاشکی میمردم و نوبر نمیکردم
#طالب_آملی
#مبتلا
دوش میداد به ما وعده ی دیدار به خواب
بختِ بیدار گمان داشت که خوابی دارم
#طالب_آملی
#مبتلا