مبتلایِحسین:)
آی امام حسنیا امشب شب شماست برید تو هیئتا فقط مست شید :))))
کم چیزی نیست گل پسر امام حسن داره میاد میدون:)
شهید مطهری مینویسد:
«میگویند: در همان گرماگرم روز عاشورا، که میدانیم مجال نماز خواندن هم نبود و امام نماز خوف خواند، امام فرمود حجله عروسی راه بیندازید، من میخواهم عروسی قاسم را با یکی از دخترهایم، لااقل شبیهش هم شده، در اینجا ببینم. (حالا قاسم یک بچه سیزدهساله است.) چرا؟ آخر آرزو دارم، آرزو را که نمیتوانم به گور ببرم. شما را به خدا ببینید، یک حرفی است که اگر به زن دهاتی بگویی، به او برمیخورد. گاهی از یک افراد خیلی سطح پایین [میشنویم که] من آرزو دارم عروسی پسرم را ببینم، عروسی دخترم را ببینم. حالا در یک چنین گرماگرم زدوخورد که مجال نماز خواندن نیست، میگویند حضرت فرمود که من در همین جا میخواهم دخترم را برای پسر برادرم عقد کنم و یک شکل عروسی هم شده است در اینجا راه بیندازم. یکی از چیزهایی که از تعزیهخوانیهای قدیم ما هرگز جدا نمیشد عروسی قاسم بود؛ قاسم نوکدخدا، یعنی نوداماد، قاسم نوداماد؛ در صورتی که این قضیه در هیچ کتابی از کتابهای تاریخی معتبر وجود ندارد.»
مبتلایِحسین:)
شهید مطهری مینویسد: «میگویند: در همان گرماگرم روز عاشورا، که میدانیم مجال نماز خواندن هم نبود و
شهید مطهری :
عروسی قاسم بن الحسن<<علیهالسلام>> در هیچ کتاب تاریخی معتبری وجود ندارد ..
مبتلایِحسین:)
و امشب ..؟!(: احلی من العسل ..(((:
مگه میشه اسم امام حسن جایی بیاد
و اونجا احلی من العسل نشه :))))
یادمانباشداگرروزیحرمراساختیم
ذکرکاشیهایبابالمجتبییاقاسماست :)))
مبتلایِحسین:)
بہجرمِگفتناحلیمنالعسلقاسم شبیہمومعسلخانہخانہاتکردند ...
روضه خون دیشب میگفت
این خانواده به جز کَرَم و بخشش
یه ارث دیگه هم دارن که نسل به نسل بهشون رسیده ...
میگفت :
همشون موقع شهادت
با صورت میخورن زمین...
آخ من بمیرم برات قتیل العبرات من...