eitaa logo
مبتلای‌ مــهــدی
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
35 فایل
تنهاصفحه‌ی‌رسمی‌مجموعه‌فرهنگی‌مبتلای‌مهدی‌📲 خادم‌کــانال‌👤: @Ya_Hossein0_313 پرسش‌های‌مهدوی📩: @Msadaat کانال‌استیکر🗒: @sticker_zekra مهدیه مجازی📺: @mahdie_majazirafsanjan شماره‌کارت جهت کمک به امورات مهدوی💳: 6037998800354788
مشاهده در ایتا
دانلود
تازه عروسی کرده بودند🤵🏻 با چند تا از دوستان قرار گذاشتیم گل و شیرینی بخریم و یه سری به خانه شان بزنیم خانه شان کوچک بود. یک پذیرایی دوازده متری داشتند.روی دیوار بالای پذیرایی یک قاب بزرگ🖼خالی بود! برای همه مان سوال شده بود. تا حالا ندیده بودیم کسی قاب خالی به دیوار پذیرایی خانه اش بچسباند! عاقبت من طاقت نیاوردم و به نمایندگی از همه پرسیدم:این قاب خالی چیه؟ نکنه به زودی در  این مکان عکس عروسیتون نصب میشه؟بچه ها خندیدند خودش هم لبخندی زد و گفت:نه...!این قاب جای خالی عکس امام زمان(عج)است.میخواییم وقتی حضرت ظهور کردند و چهرشون رو همه دیدند👀عکسشان را به دیوار خانه مان بچسبانیم... همه مان مات و مبهوت شدیم یکی پرسید:پس چرا از حالا قاب خالی به خانه ات زده ای؟هنوز که آقا ظهور نکرده اند! فوری جواب داد:همین دیگه...میخواییم همیشه یادمون باشه یه چیزی تو زندگیمون کم داریم.هر وقت این قاب خالی رو ببینیم یادمون می افته که منتظر ظهور باشیم...!! | واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
تازه ازدواج💍 کرده بودیم... می گفت:《 روزی که قرار بود بیایم خواستگاری به حضرت مهدی (عج)توسل کردم واز ایشان خواستم تا کسی را در راهم قرار بده وبا او ازدواج کنم که منتظر امام زمان باشه ... زندگیم عطر ورنگ✨ امام زمانی بگیره...》 راست می گفت من هم آن روز کار را به خود حضرت واگذار کرده بودم... | واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
خیلی تغییر کرده بود. علتش رو پرسیدم. چشماش🥺 برقی زد و با شوق حدیثی رو که پس‌زمینه گوشی‌اش گذاشته بود نشونم داد. نوشته بود: همانا یاران حضرت قائم همگی جوانند و پیر در میانشان نیست، مگر به اندازهٔ سرمه در چشم... خیلی مصمم نگاهم کرد و گفت: تموم جَوونیم رو بسیج👣 کردم که دیگه مانع ظهورش نباشم.... | 🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
داشتم کمدم🗄 را مرتب می‌کردم که چشمم به چند تا کاغذ افتاد. کاغذها را یکی‌یکی چک کردم. لا‌به‌لای مدارک دانشگاه و دست‌نوشته‌های روزانه، یک پاکت نامه نظرم را جلب کرد. رویش نوشته بودم: فقط برای تو. شناختمش. عهدنامهٔ ترک گناهم با امام‌زمان بود. اشک‌هایم را پاک کردم و پاکت 📨را گذاشتم کنار عهدنامه‌های قبلی! با خودم گفتم: بی‌خود نیست که ظهورش انقدر عقب افتاده! یار پای کار کم دارد... | 🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
تو تعریفش از دنیا، یک‌ نقطهٔ سفید 🤍وجود نداشت! بعد‌از اینکه دستمال عینکم🕶 رو بهش هدیه دادم، گفتم: ناامیدی مال اونیه که امام زمانش رو نمی‌شناسه... | 🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
یه روزی یه جوونی زمان امام‌صادق<ع> داشته تو کوچه ای میرفته ، دستش یه شیشه شراب بود‌. یهو تو راه با امام‌صادق <ع> روبرو میشه ، خلاصه خیلی خجالت میکشه پشت میکنه به امام پیش خودش هی میگفت آخ آخ دیگه کارم تمومه ، امام‌ دید‌ دیگه ... امام‌صادق <ع> لبخند میزنه و با مهربونی بهش میگه هرکاری هم کردی روتو از ما برنگردون🥺✨ :)) | 🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
شبی خواب🛏 بودم که نیمه های شب صدای درخانه ام بلند شد از پنجره طبقه🪟 دوم از مردیکه آمده بود به در خانه ام پرسیدم که چه میخواهد؛ گفت که فردا چکی دارد و آبرویش درخطر است. می خواست کمکش کنم... لباس مناسب پوشیدم و به سمت در خانه رفتم، در حین پایین آمدن از پله ها فقط درذهن خودم گفتم: با خودت چکار کردی حاجاحمد؟ نه آسایش داری و نه خواب و خوراک؛همین.❗️ رفتم با روی خوش با آن مرد حرف زدم و کارش را هم راه انداختم و آمدم خوابیدم. همان شب حضرت حجه بن الحسن (عج)✨ را خواب دیدم... فرمود: شیخ احمد حالا دیگر غر میزنی؛ اگر ناراحتی حواله کنیم مردم بروند سراغ شخص دیگری؟ آنجا بود که فهمیدم که راه انداختن کار مردمو کار خیر، لطف و محبت و عنایتی است که خداوند و حضرت حجت (عج) به من دارند🫀... | 🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
دعواشده بود ... آقاامیرالمومنین‌(ع)رسید. گفت : آقای‌قصاب‌🔪ولش‌کن‌بزاربره _به‌توربطی‌نداره +ولش‌کن‌بزار‌‌بره _به‌توربطی‌نداره دستشوبردبالا،محکم‌گذاشت‌توصورت علی(ع)آقاسرشوانداخت‌پایین‌رفت👣🫀 ... مردم‌ریختن‌گفتن‌فهمیدی‌کیوزدی؟! گفت : نه‌فضولی‌میکردزدمش گفتن : زدی‌توگوش‌علی‌(ع)خلیفه‌مسلمین ساتوربرداشت ، دستشوقطع‌کرد! گفت : دستی‌که‌بخوره‌توصورت‌علی(ع) دیگه‌مال‌من‌نیست... دستی‌که‌بخوره‌توصورت‌امام‌زمانم‌ نباشه‌بهتره ... امام‌زمان(عج)فرمودند:هرموقع‌گناه‌میکنی یه‌سیلی‌تـوصورت‌من‌میزنی💔! | 🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
3.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تشرف فوق العاده زیبا حضرت ولی عصر(عج) به او می فرمایند هر چه می خواهی بخواه به تو می دهیم🦋.. | 🍂اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّڸْ.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
21.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چندین حاجت سخت 💡و مشکل داشتم ... اما گفتم بزار ایثار💔 کنم... | اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّل.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
در عصر حکومت رضاخان مرحوم آیت الله سیدباقرسیستانی سعی بسیار داشت تا به محضر مبارک امام زمان(عج) مشرف گردد. ایشان تصمیم گرفتندچهل جمعه در مسجدی از مساجد زیارت عاشورا ❤️را بخواند او به این تصمیم عمل کرد و هر جمعه به قرائت زیارت عاشورا به طور کامل ادامه داد او می گوید: 《در یکی از جمعه هایی آخر که در یکی از مساجد مشغول زیارت عاشورا بودم ناگاه نوری✨ را از خانه ای نزدیک مشاهده کردم.حالت معنوی عجیبی پیدا کردم و به دنبال آن نور رفتم خود را نزدیک آن خانه رساندم دیدم نور عجیبی از داخل آن خانه می درخشد، در را زدم و با اجازه وارد شدم دیدم حضرت ولیعصر (عج) در یکی از اتاق های آن خانه تشریف دارند و در آن اتاق جنازه ای را مشاهده نمودم که پارچه سفیدی روی آن کشیده بودند. منقلب شدم درحالی که اشک از چشمانم سرازیر بود به آقا سلام✋🏻 کردم آقا جواب سلام مرا دادند و فرمودند: چرا اینگونه دنبال من می گردی و آن همه رنج ها را تحمل می کنی؛مثل این باشید (اشاره به جنازه) تا من به دنبال شما بیایم. سپس فرمودند:این جنازه،جنازه بانویی است که در عصر کشف حجاب رضا خان،هفت سال برای حفظ عفت خود از گزند حکومت رضاخان از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند.》 | اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّل.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi
📚| امید به شفاعت مردى فاسق و شرور در قهوه خانه قليان مى كشيد، در همان حال خبر صدور فتواى تحريم تنباكو توسط ميرزا به او رسيد و او قليان را شكست! برخى از حاضرين به او گفتند: چطور تو از ارتكاب گناهان بزرگى كه خدا و رسولش از آنها نهى كرده اند، ابا ندارى و مرتكب مى شوى ولى با رسيدن خبر فتواى تحريم، قليان خود را مى شكنى؟! آن مرد در جواب گفت: من به اميد اينكه شفاعت پيغمبر و ائمه عليهم السلام شامل من بشود گناهان بزرگ را مرتكب مى شدم... حال اگر نائب ايشان را ناراحت و خشمگين كنم چه كسى مرا شفاعت مى كند؟! 👤نقل از آیت الله سیدمحسن امين عاملی 📍اعيان الشيعة،ج۳ص۱۲۰ | اَلْلَّٰھُمـَّـ.؏َـجِّل.لِوَلیِّٖـڪَ.اَلْفَــࢪَج واحد‌فرهنگی‌مـبتلای‌مـھـღـدی: 「 @mobtalaye_mahdi