گفتیم التماس های امیرالمومنین؟!💔

صدام میلرزه ، تکون بده دستُ دست و پام میلرزه..

جون زینب ، جواب علی رو بده:)💔

قرار بود که عمری قرار هم باشیم که بی قرار هم و غم گسار هم باشیم..

مولای عالم بود ها... ولی خانم و به اسم صدا نمیکردن! بهشون میگفتن : -بنت رسول الله.. -مولاتی -سیدتی اما کار شون به کجا رسید آقا؟!💔

دیشب شب آخری بود که فاطمه سلام الله علیها مهمون خونۀ علی سلام الله علیه بود!

گفت و گوی این اواخر خانم و مولا جان سوز که هیچ استخوان سوز شده بود..:

بزرگ مدینه ، بزرگ همه.. بیا خانه را آب و جارو زدم! به عشقت خودم پشت در آمدم؛ خودم آمدم تا سلامت کنم به جای همه احترامت کنم بیا احترامت فقط با من است جواب سلامت فقط با من است تو خورشید زهرای این خانه ایی محیای تو خانه را ساختم علی جان بیا سفره انداختم بیا سیر امشب نگاهت کنم نگاه تو را از خدا خواستم من از دارِ دنیا تورا خواستم تمنای دستان سرد منی! تو دل گرمی من ، تو مرد منی، سرم را اگر پیش تو بسته ام اگر گریه کردم ، کمی خسته ام! که این گونه دلگیر کرده تورا؟! چه کس این چنین پیر کرده تورا؟! به امر پیمبر عمل میکنی؛ بمیرم که زانو ، بغل میکنی!💔

ببینم تورا ، رو به راهی علی؟!💔

نگو از غریبی مگر مرده ام؟ مدینه اگر نیست گریان تو من و بچه هایم به قربان تو.. به دنیا پرستی عمل میکنن شنیدم تورا کم محل میکنن!😭 اگر بی قراری به مسجد نرو، اگر غصه دا‌ری به مسجد نرو، کنار من و بچه هایت بمان همینجا نماز جماعت بخوان!

اگر چه در خانه ات هم شکست علی خانۀ تو بهشت من است یل خیبر انقدر گریه نکن جلوی در انقدر گریه نکن مگر مرده باشم تو گریه کنی! تو به حد کافی پریشان شدی همان کوچه بس بود...! زمین خوردن من فدای سرت کتک خوردم اصلا فدای سرت