🟡 از میان روایت #شیوا_خادمی در #جشن_مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«در خیال لاغر کودکی، آمدن عزیزجون، خاله، دایی، دختردایی و دخترخاله، اتفاق باهیبت تکرارنشدنیای بود که خواب و خوراک را ازم گرفته بود.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟡 از میان روایت #رامبد_خانلری در جشن مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«هر کجا که دلم تنگ شده، قرص هم شده. قرص به اینکه حتماً جایی در گذشته زندگی کردهام که حالا دلتنگ جای خالی آن کیفیت شدهام و احتمالاً من واقعاً آن یک هفته را در کنار آن بچهها زندگی کرده بودم که همزندگی من شده بودند. »
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
16.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 از میان روایت #یاسین_حجازی در #جشن_مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«امید اما هنوز با من است. هنوز یعنی به چیزی بندم عجالتاً. دستگیرهای دارم یعنی.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟡 از میان روایت #بهاءالدین_مرشدی در #جشن_مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«شاید زندگی خودش یک جشن مدام باشد. یک جشن سرتاسری که آدم میتواند برای خودش دست و پا کند.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟡 از میان روایت #زهرا_زردکوهی در #جشن_مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«تا جایی که به خاطر دارم، هیچ وقت از جشن و مهمانی خوشم نمیآمد. نه فقط جشن، بلکه هر مناسبتی که قرار است آدمها را گرد هم بیاورد، کلافهام میکند.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
15.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡از میان روایت #زهرا_مهدانیان در #جشن_مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«استقلال که میبرد مختصات قوانین خانه جابهجا میشد. بابا تا دوازده شب بیدار میماند و به ما نمیگفت: «مگه شما فردا مدرسه ندارین؟» باید آخرین سانس خبر ورزشی را میدید و خیالش راحت میشد توپهای استقلال کنج دروازه جا خوش کرده، بعد تلویزیون را خاموش میکرد.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟡 از میان روایت #معصومه_امیرزاده در رفاقت مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«رفیقبازها ممنوندار رفیقهاشان هم هستند که گذاشتهاند مقداری اشک اضافهشان را به پای آنها بریزند، مقداری پول اضافهشان را برای آنها خرج کنند و مقداری عمر اضافهشان را برای آنها صرف کنند.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟡از میان روایت #سارا_رحیمی در رفاقت مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«همه چیز مال همین لحظه است و هفتۀ بعد و سال بعد مهم نیست. طیف بیمعناست و همه چیز در لحظه اتفاق میافتد. دوست دوست است، هر محبتی عشق است و جهان بهروشنی لحظهای است که لمسش میکنیم.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟡 از میان روایت #رضا_زنگیآبادی در رفاقت مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«دوستی ما با پرتاب کلوخ آغاز شد، با شلیک یک گلوله ادامه پیدا کرد و با ترکشهای خمپاره تمام شد.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟡 از میان روایت #امیرحسین_شربیانی در رفاقت مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«رضا برای من فقط یک دوست نبود. کسی بود که میتوانستم تمام تاریکیهایم را پیشش بگذارم و مطمئن باشم نهتنها از آنها نمیترسد، بلکه برایشان جا باز میکند.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟢 بخشی از داستان«رکوئیم چهارم آذر» نوشتهٔ #حسین_قسامی در رفاقت مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
لوک خوششانس گفت: «وخی سرکار، وخی بریم پایین یه سیگاری دود کنیم.» ساکم را روی صندلی گذاشتم و برخاستم.
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine
🟡 از میان روایت #مژده_سالارکیا در رفاقت مدام
#واقعیت_مدام
#مدامخوانی
«فکر میکنم آن سال اول، بهترین سال رفاقتمان بود. وقتی که از هم خیلی کم میدانستیم. وقتی هنوز پدرش زنده بود و من خبر نداشتم مادری ندارد.»
مدام؛ یک ماجرای دنبالهدار | @modaam_magazine