9.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸همین دیروز بود انگار همه از تلویزیون شنیدند: خرمشهر را خدا آزاد کرد. و فردا چهلمین سالروز آزادی همان شهر خون و قیام یعنی خونین شهر است. سی و چهار روز مقاومت و ایستادگی،سی و چهار روز تحمل سختی های شبانه روزی،سی و چهار روز نبودن اسلحه و مهمات کافی و شُرشُر عرق های بچه ها در میان آن همه داغی هوا و به تنگ آمده نفس هایشان. حاج احمد بیسیم می زند. حسین خرازی پاسخ می دهد. همه برای نجات خرمشهر از دست دشمن گرد هم آمدند تا دل امام روح الله نلرزد و خاک گلگون این قطعه از سرزمین مان دوباره سهم مان شود.
🔸خرمشهر سقوط کرد اما جهان آرا لحظه ای ناامید نشد،حاج احمد خواب و خوراکش را تا پیروزی نهایی یادش رفت،متوسلیان گرد و غبار رویش را مسجد جامع خرمشهر هنوز از یاد نمی بٓرد و صیاد دلها که پشت بیسیم گوش به فرمان بود تا حاج احمد فرمان دهد از کدام جاده نیروهای تازه نفس را به جلو بفرستد.
💫 آری! چهل سال پیش سرداران حماسه و پایداری با قدرت درخشیدند و ثابت کردند مرد میدان بودن تن به خطر دادن است. نشان دادند هنوز خرمشهرها در راه است. و مگر غیر این است که خیابان مجاهدان اسلام در پایتخت کشورمان همین دیروز مردی از جنس حاج احمد را برای دفاع از حفظ ارزش های این انقلاب فدا کرد؟! راستی مبادا در خواب بمانیم که دشمن همچنان بیدار است و انقلاب به حاج احمدها برای زنده ماندن نیاز دارد.
📖 #حاج_احمد
به ✍🏻قلم #محمد_حسین_علی_جان_زاده
🔸خاطرات و روایت زندگی شهید احمد کاظمی، از آغاز تا پرواز
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/j94731
@modafe_haram_shahid_hojaji
🔸مکالمه تاریخی بی سیم شهید کاظمی با سردار رشید در زمان فتح خرمشهر ۳ خرداد سال ۱۳۶۱
🍀 قضیه ازاین قرار است که همه منتظر شروع عملیات هستند. حاج حسین خرازی پشت خاکریزی که منتهی میشه به خرمشهر همراه با تیپ امام حسین(ع) مستقر شده و منتظر هماهنگی و رسیدن بقیه نیروها است. اما حاج احمد کاظمی با تیپ نجف زده به شهر و وارد خرمشهر شده و وقتی سردار غلامعلی رشید با بیسیم باهاش تماس می گیره، حاج احمد اعلام می کنه که وارد شهر شده و 6000 نفر هم اسیر گرفته.
🌱باور این موضوع برای سردار رشید سخته ولی کاریست که شده.اینجا برای اولین بار است که حاج احمد کاظمی از پشت بیسیم اعلام می کنه که خداوند خرمشهر را آزاد کرد.
حسین حسین رشید : حسین جان ببین ، ببین ، شما الان داخل خود شهرید؟
رشید رشید حسین : چی ؟ کی؟ پیام شما مفهوم نیست رشید جان دوباره بگید؟
حسین جان : شما شمارو میگم خودتون ، کجائید الان داخل شهرید؟
رشید رشید حسین : ببین رشید جان ما داریم می ریم جلوشما با احمد کاظمی هماهنگ کنید مفهومه ؟ ما تو شهر نیستیم مفهومه؟
احمد احمد رشید:احمد ببین الان حسین منتظر هماهنگی شماست تا کارشونو شروع کنند و عملیاتو با هماهنگی اجرا کنید شما کجائیدالان؟
رشید رشید احمد : آقا جان ، ما داخل خود شهریم ، واینا که تو شهرن اومدن پناهنده شدن مفهوم شد!!!
📖 #حاج_احمد
به ✍🏻قلم #محمد_حسین_علی_جان_زاده
🔸خاطرات و روایت زندگی شهید احمد کاظمی، از آغاز تا پرواز
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/j94731
@modafe_haram_shahid_hojaji