eitaa logo
محفل مردمی مدافعان حجاب شهرستان شاهرود
1.2هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5.5هزار ویدیو
142 فایل
کانال رسمی مدافعان حجاب شهرستان شاهرود،آموزش،اخبار وارتباط با فعالان کشور انتشار مطلب،انتقاد وپیشنهاد؛ @Stmr1bd @Yousefi_a @modafeaan_hejab_shahrood
مشاهده در ایتا
دانلود
با دیدن آمار شهدای کرمان که بیشترشون زن و بچه‌ هستند سوا از همه تحلیل‌ها و ترس و زبونی دشمن از جنگ رو در رو داشتم فکر می‌کردم واقعا چرا باید دشمنان دست به چنین ترورهای کور و احمقانه‌ای بزنن. درسته که خداوند دشمنان رو از احمق‌ها آفریده ولی باز هم اینقدر رو باید بفهمن که چنین حرکاتی فقط نشانگر ضعف و استیصال اونها در برابر ماست ولی چرا باز هم حاضر میشن چنین حماقتی رو مرتکب بشن؟ درست و غلطش رو نمی‌دونم ولی به این نتیجه رسیدم که شاید اونها بیشتر از نیرو و قدرت نظامی ما از زنان و کودکان ما می‌ترسن. به خصوص اون بانوانی که همراه با فرزندانشون در چنین مکان و زمانهایی حضور دارند. این زنان مقاوم و غیور ایرانی هستند که سلیمانی‌ها ،سید رضی‌ها ، فخرالدین‌ها ، حججی‌ها و... رو در دامن پاکشون پرورش می‌دهند و خواب رو از چشم دشمن می‌گیرند. زنان با اصالت ، معتقد و متعهد و کودکانی که اونها می‌پرورانند برای دشمن بسیار هراس انگیزتر از غیور مردان ایرانی‌اند؛ چرا که آنها تعیین کننده آینده جهان هستند. برای دشمن کم شدن یکی از مادران سلیمانی‌پرور هم غنیمته حتی به قیمت رسوایی خودش! بانو خودت رو دست کم نگیر که وجود تو ، حضور تو و مادری و فرزندان تو کابوس دشمنان هستند... @mamanjoona
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊به روایت مادر مادر شهیدنقل میکردند:شب قبل ازاینکه خبر شهادت پسرم رو بهم بدهند خوابیدم و خواب دیدم که تقی شهید شده از خواب پریدم، خیلی با خودم ناراحتی کردم ولی نگذاشتم پدرش بفهمد به خودم می‌پیچیدم و چیزی نمی‌گفتم، همین طور بی‌قرار بودم ودل نگران ومنتظر ... فرداحدود ساعت 8 یا_9 صبح بود که حاج محمّد خراسانی‌نژاد به منزل ما آمد و کمی از این طرف و آن طرف صحبت کرد و درنهایت گفت: زن‌عمو! بالاخره دنیا هست دیگه، همه می‌میریم، یکی شهید می‌شود و از این حرف‌ها... من بهش گفتم : خودم می‌دانم پسرم شهید شده ولی صدایش را درنیاوردم که پسر تازه دامادم رضا ناراحت نشود.. گفتم: پریشب شهید شده؟ گفت :شما از کجا می‌دانی؟!! گفتم: خواب دیدم که شهید شده خودش ( شهید )می‌گفت :من باید آن‌قدر جبهه بروم تا شهید بشوم. به من می‌گفت مادر به امید من نباش از من انتظاری نداشته باش رفیق‌هام همه شهید شدند همه رفتند من هم می‌روم که شهید بشوم همیشه این را می‌گفت خیلی دلش می‌خواست شهید بشود و بالاخره به آرزویش رسید