مدافعان حــرم
🔸 یا میروی در محاصره و به همراه گردان شهید میشوی، یا اینکه آنها را از محاصره نجات میدهی... 📸 #شهید
🔸 " در محضـــر شهیـــــد "...
قیافه و اندام لاغر او چنان بود که در نگاه اول، کسی تصور نمی ڪرد بتواند در صحنـه جنگ قاطعـانه فرمـان براند؛ اما نشـان داد ڪه در ڪشاکش نبرد، صریح ترین و قاطعـانه ترین تصمیم ها را گرفته که حتی برای نزدیکترین کسان او نیز غیرمنتظره بوده است؛ بطوریکه برادرش سردار محمد باقری روایت میکند :
« در مرحله دوم عملیات رمضان، برای یکی از گردانهای عملکننده، حادثهای پیش آمد. آن گردان در محاصره دشمن قرار گرفته بود. در قرارگاه نصر، حسن بیسیم رده گردان را هم گوش میکرد. احساس کرد یکی از گردانها زیادی پیش رفته و ممکن است به محاصره بیفتد. به فرمانده یگانش تذکر داد، همینطور هم شد و گردان به محاصره افتاد. شروع کرد به صحبت با فرمانـده تیپ و پرسید: الان ڪجا هستی؟ گفت: که در مقر تیپ هستم. گفت: باید بروی از موانع عبور ڪنی، وارد صحنه نبـرد شوی و این گردان را از محاصره نجات دهی و تا خودت نروی، این اتفاق نمیافتد. این گردان متوجه نیست و اگر بگویی در محاصره است، ممکن است دستپاچه شود و وضع را خرابتر کند. آن فرمانده تیپ استدلال آورد که نیازی نیست من بروم و دارم توپخـانه را هماهنگ میڪنم، ڪار دارم و.... برای من عجیب بود، به کسی که حداقل 2 سال بود شبانه روز در جنگ با هم بودند و همدیگر را خوب می شناختند، حکم کرد: اگر همین الان از سنگرت راه نیفتی و به سمت خط نروی و این گردان را نجات ندهی، با تو برخورد میکنم من الان میآیم آنجا، تو نباید در سنگرت باشی، یا میروی در محاصره و به همراه گردان شهیــد میشوی، یا اینکه آنهارا از محاصره نجات میدهی ،گردان محاصره شده در آن طرف و فرمانده تیپ زنده و سالم دراین طرف، برای من قابل پذیرش نیست. آنچنـان برخورد ڪرد ڪہ در سنگر فرماندهی قرارگاه نصر، همه رنگشان پرید».
#شهید_حسن_باقری 🕊
#نخبهی_نظامی
#عملیات_رمضان
🌺به جمع شهدا بپیوندید👇🌺
http://eitaa.com/joinchat/187826187C2b11ee4954