🌸 #خاطرات_شهیدانه 🍃
🌹#شهیدبابکنوری
هم خدمتی شهید:
یادمه یه بار یه بنده خدایی واسه نماز ظهر توی حسینیه پادگان دکمه های پیراهنش رو باز کرد؛ بابک بهش گفت:
"میدونم هواگرمه ولی احترام حسینیه رو نگهدار؛ قراره نماز بخونیم"
هنوز حسینیه زیاد شلوغ نشده بود.اون بنده خدا هم با حالت بدی بهش گفته بود:
برو من اعصاب ندارم ....همینی که هست...
بابک اومد کنار من جریان رو گفت .
منم بهش گفتم:ولش کن به ما چه، حوصله داریا....یه نگاه بهش بنداز اون عادتشه بیخیال..
🧡بابک داشت امر به معروف میکرد.....اما من و اون بنده خدا فکر پنکه و خلاص شدن از این حالت بودیم❗️😞
✤☫@modafean_14 ✤