🕊🌹🔹
🌹
🔹
#زندگینامه
🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷
🍃🌺 #کتاب : سند گمنامی🌺🍃
#فصل سوم...(قسمت دوم )
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
#چله_نشینی..
خیلی تلاش کرد برای اینکه از طریق سپاه یا بسیج برای رفتن به سوریه پیدا کند به دوست و آشنا متوسل می شد ولی هیچ راهی نبود حرفشان این بود که با این همه نیروی رسمی و با سابقه نوبتی به شما نمی رسد نه و سن و سالی دارید نه نیروی رسمی سپاه هستید ولی احمد با دیدن این جنایت ها نمی توانست آرام بنشیند و به هر دری می زد تا بتواند راهی برای رفتن به سوریه پیدا کند.
همین ایام بود که متوجه شدم احمد برای رفتن به سوریه چله گرفته به این صورت که هر شب با دوستانش می رفتند جمکران اگر پول داشتند با ماشین اگر پول نداشتند با دوچرخه یا پیاده این مسیر و سختی هایش را تحمل می کردند تا به عنایت امام زمان راهی برای رفتن پیدا کردند
جواب هم گرفتند بالاخره فهمیدند که از طریق تیپ فاطمیون با هویتی افغانی می توانند خودشان را به سوریه و دفاع از حرم برسانند.
راوی: #پدر_شهید_احمد_مکیان🌷🕊
🍃🌺حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان🌺🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یازینب...
@modafean_hejab
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#زندگینامه
🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷
🍃🌺 #کتاب : سند گمنامی🌺🍃
#فصل سوم...(قسمت سوم )
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
#آرزو...🌹🍃
تا ده سالگی دوست داشت روحانی بشود بعد از ده سالگی دوست داشت حافظ قرآن بشود مخصوصا فیلم های محمد حسین طباطبایی را که می دید شور و شوق بیشتری پیدا می کرد بعدها دوست در سپاه استخدام رسمی بشود ولی وقتی مسله داعش پیش آمد چشمش را به روی همه آرزوها و دوست داشتنی بست و رفت.
راوی: #پدر_شهید_احمد_مکیان🌷🕊
🍃🌺حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان🌺🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یازینب...
@Modafean_hejab