💙💙
#زنان_جهنمی
حرف هایی که شاید برای خیلی ها خوشایند نباشد
تا کی و تا کجا همه بدی ها را باید بگذاریم روی دوش مردها
تلنگری باید بزنیم به خودمان
به خود زنمان .به خود خانوممان.به خود مادرمان.به خود دخترمان.
واژه هایی که دیگر بهمان نمی آید.
منی که از دختر بودن فقط بزک دوزک را فهمیده ام.
منی که از زن بودن لباس جذب پوشین را فهمیده ام.
منی که از خانوم بودن خرید کردن را فهمیده ام.
منی که از مادر بودن غیبت پشت سر پدر بچه ام را فهمیده ام.
منی که یا نماز نمیخوانم یا اگر میخوانم آنقدر ازروی اجبار میخوانم که اگر نخوانم بهتر است.
منی که به فرزندم تذکر نماز خواندن نمی دهم.
منی که نماز میخوانم.مشهد میروم.کربلا میروم.
اما مرد زندگیم را از مرد بودن انداخته ام.
منی که به خاطر خود خواهی هایم مرد زندگیم را جلوی همه فامیل ضایع کرده ام.
منی که به فرزندم با رفتارم یاد داده ام تا به پدرش بی احترامی کند.
منی که بعضی وقتا حتی فرزندانم را نیز به باد فراموشی میسپارم.
نمازم قبول.
زیارتم قبول.
حضرت فاطمه(س) بدون اجازه ی حضرت علی (ع) از خانه خارج نمیشد.
الگوی من کیست؟؟
اگر حضرت فاطمه(س) است باید مثل او باشم.
اگر نیست که نام مسلمان
نام چادر
نام حجاب را
خراب نکنم بهتر است......
@modafean_hejab
نام:سیدسجاد
نام خانوادگی:خلیلی(متکازینی)
تاریخ تولد:۱۳۷۲
تاریخ شهادت:۲۱*۰۱*۱۳۹۵
لشکر:پاسدار۲۵کربلا
محل شهادت:به همراه شهیدمحمدتقی سالخورده وشهیدحسین بوّاس درجنوب سوریه
وی تا۲سال پیش مفقودوسرانجام درسال۱۳۹۷امسال به همراه شهیدسیدجلال حبیب الله پوربه وطن بازگشتند
محل تولدومزاروی:استان مازندران،شهرستان بهشهر،روستای متکازین
#شبتون_شهدایی
#شبتون_بانگاه_شهید_سیدسجاد_خلیلی🌹
@modafean_hejab
🍃 @familedoor
مادرم مدرک پزشکی ندارد
ولی دستهایش کاری میکنند که هزار قرص و دوا نمیکند ...
شماره نظام مهندسی ندارد
ولی از منِ ویرانه با حرف هایش یک آدم نو میسازد ..
نقاش نیست ولی با یک کلام لبخندی روی لبهایم میکشد که هزار نقاش از پسش بر نمی آیند ...
ندیده ام توی استوديو ضبط صدا وقت بگذراند ، ولی آهنگِ صدایش از هر موسیقی گوش نواز تر است
مادرم سر آشپز و رستوران دار نیست ؛
ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند
بهشت را زیر پایش ندیدم ، ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست ، بهشت نعمتِ وجودش است ...
به ما بپیوندید در کانال #مدافعان حجاب
@Modafean_hejab
اشتباه میکنند
این روزها نه مانتوهای تنگ و جلو باز مد است
نه ساپورت های رنگارنگ
نه انواع شلوارهای پاره
و مدل های موی غربی
و نه روابط نامشروع و دزدی!!
این روزها
فقط
در آوردن اشک مهدی فاطمه (عج) مد شده!!
حواست به مولا باشد !
⭐️اللهم عجل لولیک الفرج⭐️
@modafean_hejab
•┈••✾•◆◆•✾••┈┈••✾•◆◆•✾••┈•
❣بـانــو
.
🗣 صِدایِ خنده هایت را هیچ گوش .
نامحرمی نمی شنود ❌ وقتی ... 👇
.
#چادرت شد #سبڪ_زندگیات! 💚
.
👀 آن روی ماهت را هیچ چَشمِ نامحرمی .
نمیبیند ❌ وقتی ... 👇
.
#چادرت شد #سبک_زندگیات! 💚
.
💟 وجود نازنینات هم نصیب هر .
رهگذری نخواهد شد❌ وقتی ... 👇
.
#چادرت شد #سبڪ_زندگیات! 💚
.
👑 اصلا خدا هم یڪ بهشت پشت قباله ات .
میاندازد!😍 وقتی ... 👇
.
#چادرت شد #سبڪ_زندگیات! 💚
.
سبڪ زندگیات را تغییر بده بانو😉
@modafean_hejab
در این روزگاری که
دختران به دنبال مُد و تیپ زدنهای
غربی هستن...
یقین پیدا کردم که
حتما به من نظری شده
که این چادر روی سرم مانده هنوز....
🌸
#شبیه_زهرا_شدنم_اتفاقی_نبود
@modafean_hejab
دِلـَم شِکسته💔
دلـم را نمی خـری آقا!؟
مرا به #صحن_بهشتـت نِمی بَری آقا!؟😭
اگـرچه غـَرقِ گناهـَم⭕️ ولی خبـر دارم
تـو #آبـِـروی کسـی را نمی بـَـری آقا😔
#دلتنگ_مشهدالرضا
🌹🍃🌹🍃
@Modafean_hejab
3⃣5⃣6⃣ #خاطرات_شهدا 🌷
📚برشی از کتاب #سـربلنـد
📝سفر اولش طوری نبود که خیلی #بترسم. میدانستم داعش👹 آمده است و خطر دارد؛ اما ته دلم میگفت سالم میرود و #برمیگردد. خودم از زیر قرآن📓 ردش کردم و آب ریختم پشت سرش.
📝تا سرکوچه رفتم #بدرقهاش. از لحظهلحظهاش عکس و فیلم📹 گرفتیم. زهرا علی را #باردار بود؛ ولی از ما پنهان کرده بودند تا برود. #آقامحسن ترسیده بود جلوی سفرش را بگیریم.
📝زهرا خیلی رنج کشید. بااینکه نباید گوشی📞 دست میگرفت یکلحظه آن را از خود دور نمیکرد. بیستوچهارساعته چشم انتظار تماس☎️ آقامحسن بود. وقتی دیر میشد میریخت بههم. پرخاشگری میکرد. #غذا نمیخورد. تااین #چهلوپنج روز گذشت آب شد.
📝جلوی زهرا رعایت میکردم که #اذیت نشود. خودم را در خفا با اشک و گریه و ناله😭 سبک میکردم.روزی که خبرداد از #سوریه برمیگردد به شوهرم پیشنهاد دادم یک گوسفند🐏 جلوی پایش سر ببریم. زهرا به آقامحسن گفته بود که میخواهیم برایت #بنر بزنیم و گوسفند بکشیم.
📝شاکی شده بود که اگر بیایم ببینم بنر زدید #برمیگردم. چون تهدید کرد بنر نزنیم؛ ⚡️ولی گوسفند #قربانی کردیم.
از آن دوردورها دیدم یک کولهگشتی سنگین انداخته پشتش. #لاغر که بود حالا شده بود یک مشت پوست و استخوان😢.وقتی آمد داخل خانه شک برم داشت که گوشهایش👂 نمیشنود. کج و کوله جواب میداد.
📝میگفتم:خوبی مامان⁉️ همینطور الکی میپراند:منم #دلم براتون تنگ شده بود☺️! باید چنددفعه داد می زدی🗣 تا بفهمد.وقتی به زهرا گفتم:شوهرت یه چیزش شده،حاشا کرد که نه #خسته است و توی اتوبوس🚎 گوشش سنگین شده.
📝تااینکه یک شب #فرماندهش را دعوت کرد خانهاش🏡. آن بندهخدا خبر نداشت جریان #مجروحیتش را مخفی کرده. تا گفت:محسن یادته اونوقت که تانکت موشک خورد💥!همه جا خوردیم😦.
📝تازه فهمیدیم چرا توی این مدت جلوی ما #وضو نمیگیرد و دکمه آستینش را باز نمیکند🚫. آن شب دیدیم دستش #سوخته. ولی باز حرفی از سنگینی گوشش به میان نیاورد❌.
راوی:مادرشهید
#شهید_محسن_حججی
🌹🍃🌹🍃
@modafean_hejab
😍دخترا هم شهیده میشوند😍
⚫️ایها الداعش !!
سپاه و بسیج و حزب الله را فاکتور بگیر
حواست به من باشد!
دختر شیعه زاده ای هستم که
شهادت را از مادرم زهرا به ارث دارم
و صبوری را از عمه زینب
و شجاعت را از دخترکی 3ساله...
من سلاح هایی دارم که با اسمش جانت به لرزه می افتد !!
چــــادرمــــــ
سربنــــد یا فاطـــمه
دلگرمـــــی به ســقا
فرمـــان ســیــد علـــــی
حواست باشد....
گر نگاه چپ کنی سمت حرم
جانت را با خونت میخرم
🌺
@modafean_hejab
شهید...
به قَلبت نگاه میکُند اگر جایی
برايَش گذاشته باشی
می آيد
می مانَد
لانه میکُند
تا شهيدت کُند ...
وَ مَنْ عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ♥️✨
#رفیق_شهید_ینی_همین
🕊
@Modafean_hejab
#چ_مثل_چرا_چادر ❤️
بعضے وقتها؛
میبینم پروفایلت...
مُزیّن است بہ...
دخترے مشڪین ردا...
بالاے #ڪوہ...
یا ڪنار رود...
در هوهوے باد❗️
و بوجد مے آید نگاهم...
نہ از سر #هوس...
و یا هوا...
ڪہ از رنگ #نجابت...
و شڪوہ و جلال❗️
بعد میروم سروقت پُست هایت...
یڪ در میان...
چطور ممڪن است...
این همہ تفاوت...
فاز بہ فاز❗️
و نگاهم بے #فروغ و بے وجد میشود...
پر از علامت تعجب...
و چند سوال❗️
مثلا...
یڪ پست...
از #حسین است و لب عطشان...
و درست پست بعد...
از طنازے و انتخاب #لباس حنابندان❗️
آن هم در جمعے مختلط...
و ڪامنت ها روان❗️
و یا یک پست...
از #عشق بازے با خدا...
پراز ادعا و دعا دعا...
و درست پست بعد...
عڪس نوشته:اگر بگویم دوستت دارم...
چہ جوابے میدے،انتخاب ڪن یڪ تا دہ،
تو را بہ خدا❗️
بہ من حق بدہ ڪہ بمانم...
بین این #تضاد...
و بگویم وات د فاز و ماذا فازا❗️
میمانم گیج و #گمراہ...
وسط دو علامت سوال⁉️
ڪہ آیا...
آن چادر در جایگاہ اشتباہ گرفتہ قرار❓
و یا تو ڪہ ندانستے قدر آن جایگاہ❓
زمان،زمان تعارف نیست...
و باید روبرو شد اندڪے با واقعیت ها...
تو بودے ڪہ یادت رفت...
آمیختہ بودن چادر را بہ #حیا❗️
تو بودے ڪہ تاختے و باختے...
#چادر را بدون حیا❗️
تو بودے ڪہ گرفتے دست ڪم...
معنا و تفسیر پوشش و ردا❗️
وگرنہ که...
چادر جایش درست هست...
درست بالاے سرت...
با همان ابهت و #اقتدار بی مثال❗️
پس...
مثال دیگران نگویمت...
تعویض ڪن عڪس #پروفایل را...
یا ڪہ اول چادر بردار...
بعد بتاز و بتاز❗️
چرا ڪہ چادر تقصیرے ندارد...
و این تو هستے...
ڪہ نیستے قدردان❗️
خب❗️
من با تو...
دارم چند ڪلمہ حرف حساب❗️
چادرے ماندن،نگهدارے میخواهد...
عزیزِ #خواهر جان...
براحتے نبودہ و نیست...
ارزندہ نگہ داشتن این دُرِّ گران❗️
یڪ تڪہ پارچہ بے معنا...
ڪہ مفتخر بودن ندارد،جنس ارزان...
پس برگرد...
برگرد...
برگرد بہ جایگاهت...
تو را قسم بہ...
گوشہ ے چادر مادرجان❗️
تصورڪن❗️
عروسے ڪہ...
براے بالا رفتن...
دست داماد را گرفتہ...
و میرود پلہ بہ پلہ...
آرام آرام...
تو اے #عروس مشڪین پوشم...
نگاہ ڪن بہ دستان مادر...
بگو یا #فاطمہزهرا...
و برگرد...
برگرد...
پلہ بہ پلہ...
آرام آرام❗️
بہ جایگاهت...
بہ چادر❗️
بعلاوہ ے حیا❗️modafean_hejab@
✌
🌺دخترخانوم خوشگل !
☘آقا پسر خوشتیپ !
👌لطفا کنار آینه اتاقت بنویس:
طوری آرایش میکنم؛
لباس میپوشم؛
و تیپ بزن میزنم؛
که
✔"امام زمـــــان" نگاهم کنه
نه مردم
@modafean_hejab
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#زندگینامه
🌷 مدافع حرم طلبه شهید احمد مکیان🌷
🍃🌺 #کتاب : سند گمنامی🌺🍃
#فصل سوم...(قسمت دوم )
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
#چله_نشینی..
خیلی تلاش کرد برای اینکه از طریق سپاه یا بسیج برای رفتن به سوریه پیدا کند به دوست و آشنا متوسل می شد ولی هیچ راهی نبود حرفشان این بود که با این همه نیروی رسمی و با سابقه نوبتی به شما نمی رسد نه و سن و سالی دارید نه نیروی رسمی سپاه هستید ولی احمد با دیدن این جنایت ها نمی توانست آرام بنشیند و به هر دری می زد تا بتواند راهی برای رفتن به سوریه پیدا کند.
همین ایام بود که متوجه شدم احمد برای رفتن به سوریه چله گرفته به این صورت که هر شب با دوستانش می رفتند جمکران اگر پول داشتند با ماشین اگر پول نداشتند با دوچرخه یا پیاده این مسیر و سختی هایش را تحمل می کردند تا به عنایت امام زمان راهی برای رفتن پیدا کردند
جواب هم گرفتند بالاخره فهمیدند که از طریق تیپ فاطمیون با هویتی افغانی می توانند خودشان را به سوریه و دفاع از حرم برسانند.
راوی: #پدر_شهید_احمد_مکیان🌷🕊
🍃🌺حجت الاسلام و المسلمین مجید مکیان🌺🍃
#ادامه_دارد...
🌹
🔹🌹
🌹🕊🌹
🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
#یازینب...
@modafean_hejab
بـــــسیار زیبـــــا 🍃
هـــــیس ‼️
آرام گناه ڪنید ...
او خواب است ...
مبادا با گناه بیدارش ڪنید از این خواب خوش ...
مبادا بفهمد چه میگذرد ...😔
نه ... نه ...
او طاقت ندارد ...
نمیتواند به ڪمڪمان بیاید ...
مگر نمیبینید زخمے شده ...
مگر نمیبینید چقدر خسته است ...
چگونه از پس این همه گناه ما برآید ...
دلش تاب نمے آورد ...
آخر او دید ڪہ چگونه یڪے یڪے بچہها تڪہ تڪہ شدند
اے به فداے تن رنجیده ات ...
اے به فداے لباس هاے خاڪے ات ...
جان من بیدار نشو ...😔
مارا دراین حال مالامال خراب نبین ...
مارا دراین همه بے خیالے نبین ...
حالمان عجیب خراب است ...
میدانیم بہ این راحتے ها خوب نمیشویم ...
برو به فرمانده ات بیسیم بزن بگو تا نیروهایش را
اعزام ڪند ...
هواے روزگارمان از حد هشدار گذشته ...
وضعیت قـــرمز است ...
آلودگے همه جا را گرفته ...
نیاز به حـــــال پاڪـــــ داریم ...😔
امـــــا...
اما جان من نگو وقتے بیدارشدے چه دیدے ...
آبروے نداشته مان جلوے فرمانده ات میرود ...
فقط بگو حالشان خوب نیست ...😔
#شـــــهدا_شـــــرمنده_ایم😔
@modafean_hejab
نام:محسن
نام خانوادگی:حججی
تاریخ تولد:۲۱*۰۴*۱۳۷۰
تاریخ اسارت:۱۶مرداد۱۳۹۶
تاریخ شهادت:۱۸مرداد۱۳۹۶
وی درمنطقه مرزی بین سوریه وعراق توسط داعش به اسارت درآمدو۲روزبعدبه دست آنان شهیدشد.
وضعیت تاهل:متاهل،دارای یک فرزندپسر۳ساله به نام علی
زادگاه ومزاروی:نجف آباد_اصفهان.
#شبتون_شهدایی
#شبتون_بانگاه_شهید_محسن_حججی🌷
@modafean_hejab
هدایت شده از افسران جنگ نرم خادمین پیروان شهدای بجنورد
عاشقـانے ڪه مُدام
از فرجتـــ مے گفتند
عڪسشان قابــ شد و
از تـو نیامد خبرے
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے❣
https://eitaa.com/piyroo
خجالت میکشم...
اسمم را گذاشتــــــه ام : منتظرم
اما زمـانی که دفـــــتر انتظارم را ورق میزنی می بینی؛
فضای مجـــــــــازی را بیشتر از امامم میشناسم !😔😔
>>
حتی گاهی صبح آفتاب نزده آنها را چِـــــــــــک میکنم..
امــــــــــا عهــــــدم را نـــــــــه...!
👈در قنوت نمازهایمان برای مهدی
فاطمه دعا کنیم
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
@modafean_hejab
🍃🌸
در زمان پیامبر(ص) جوانی بود او را علقمه می گفتند، او بیمار شد، چون به دم مرگ رسید رسول خدا - ص - به مسلمانان از جمله عمار فرمود:
بروید و کلمه شهادتین را به وی تلقین کنید. آنها رفتند و هر چه کردند نتوانست بگوید، حضرت را خبر کردند، فرمود: مادر او را بیاورید، چون مادرش حاضر شد.
پیامبر (ص) فرمود: میان تو و علقمه چگونه است؟ عرض کرد: یا رسول الله! از وی رنجیده ام. حضرت رو به اصحاب نمود و فرمود: زبان علقمه از خشم مادرش در بند است اگر بی شهادت از دنیا برود.
آنگاه حضرت محمد(ص) به بلال فرمود: برو و هیزم و هیمه بسیار بیاور تا علقمه را بسوزانیم! پیرزن فریاد برآورد که یا رسول الله تا به این حد راضی نیستم، هر چند از وی رنجیده ام، آخر او پاره تن من است.
حضرت فرمود: به آن خدایی که مرابه راستی به سوی خلق فرستاد، اگر تو از وی راضی نشوی نماز و روزه و طاعات او قبول درگه حق تعالی واقع نمی شود و او را به آتش می سوزانند، آن زن عرض کرد یا رسول الله گواه باش که از او راضی شدم و او را حلال کردم.
حضرت به بلال فرمود: ببین حال علقمه چطوراست، بلال چون به در خانه رسید آواز علقمه را شنید که شهادتین می گفت و وفات نمود.
🏴 @modafean_hejab
شاه بزک شده...
🌿رهبر فرزانه انقلاب:🔅🔅
کسى که آشنا باشد،
آگاه باشد با دنیاى کتاب
و مطبوعات و مقاله،
می بیند که دشمنان چهکار دارند
می کنند؛ امروز اینها سعى می کنند چهرهى خاندان خبیث و منحوس پهلوى
را - رژیم فاسد و وابسته و خبیث
و ظالم که کشور ما را
سالهاى متمادى به عقب انداختند
و ملّت ایران را آنجور
دچار مشکلات عظیم کردند
بَزک کنند، آرایش کنند....🌵🌵🌵
@modafean_hejab
♻️ اگر انسان سیاسی نباشد، حقایق را درست نمی فهمد
🌷رهبر معظم انقلاب:
🔹من معتقدم در همهی کارها، اگر انسان سیاسی نباشد، درست نمیتواند حقایق را بفهمد. سیاست یک عطر و بوی خاصّی است. مثل این است که شما گلی را میبرید پیش کسی که شامّه ندارد.
همه چیز را از این گل میفهمد،
اما یک چیز را نمیفهمد.
شما نمیتوانید بفهمید که او این را نمیفهمد،
او هم نمیتواند بفهمد که شما چیزی اضافه بر او دارید و میفهمید.
او، غیرقابل توجیه است.
چشمش هم کور نیست که بداند نمیبیند؛ نه.
🔹آدمهایی که شامّه ندارند، بعضیشان تا آخر عمر نمیفهمند که شامّه ندارند.
یک چیزی ببینند، میگویند «بوی خوبی دارد»،
اما درک درستی از این قضیه ندارند.
سیاست، چنین چیزی است. یک حقیقت است که در یک پدیده به وجود میآید و آن را آدمی که بینش سیاسی دارد میبیند.
اصلاً نمیشود آن را به کسی که بینش سیاسی ندارد، نشان داد.
🔹ما سرِ یک قضیهای با آقایی که مرد محترمی هم بود، بحث میکردیم.
من دیدم واضحترین امور را به او میگویم و او ملتفت نیست.
او تعجّب میکرد که من چرا این حرفها را میزنم؛ من هم تعجّب میکردم که او چرا نمیفهمد!
۱۳۷۲/۰۳/۳۱
@modafean_hejab