حمید به این چیزها خیلی حساس بود؛به من میگفت« فاطمه ! این چیه که زنها میپوشند ؟ »میگفتم « مقنعه را میگویی ؟»
میگفت نمیدانم اسمش چیه ؛فقط میدانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل میگیری و روسری و چادر سرت میکنی بهتر از روسریست
دوست دارم یکی از همینها بخری سرت کنی راحتتر باشی . »گفتم « من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد ؟خندید گفت هر دوش ؛از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم تا یادش باشم ، تا یادم نرود او کی بوده ، کجا رفته ، چطور رفته ، به کجا رسیده
همسر شهید حمید باکری
#عاشقانه_شهدایی
#تلنگرانه