هدایت شده از مـُـدافِعانِحـَC᭄ــرَم🇮🇷🇵🇸
4.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه مبارک است این غم که تو دردلم نهادی🌴
به غمت که هرگزاین غم ندهم به هیچ شادی🌴
#شاعر_ایرج_میرزا
https://eitaa.com/joinchat/128385130C686a83d61c
•♥️🌱•
± نوکرت مثل رقیه(س) مانده جا از قافله
حال این جامانده را جامانده میفهمد فقط🖤🕯
#حسینجانم♥️
#رقیھخاتون
#روزشماراربعین🏴
۱۵ روز تا #اربعین 🥀
.
با دست های کوچکش سر را بلند کرد و
به سینه چسبانید. گفت:
بابا! دلم برایت تنگ شده.
بابا! چرا ابروهایت خون آلود است؟
بابا! محاسن تو چرا اینقدر آشفته است؟
سر بابا را گذاشت زمین،
خم شد لب ها را گذاشت رو لب های بابا.
دیدند سر از بغل جدا شد افتاد،
بچه هم افتاد.
گفتند خواب رفت بچه،
سر را می بریم بعد که بیدار شد
می گوییم خواب دیدی.
بچه های کوچک خواب و بیداری را
قاطی می کنند.
وقتی که رقیه ساکت شد و
سر به یک طرف افتاد و
دختر به یک طرف؛
بی بی یک قدری خوشحال شد.
همین که زینب (س) آمد بچه را بغل کند،
دیدند صدای ناله بی بی بلند شد.
ام کلثوم گفت: خواهر چه شده؟
گفت: عزیزم! رقیه جان داد.😭😭💔 🖤
🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯
•♥️🌱•
± بابا خودت گفتی شبیه مادرم باش
من مثل زهرا مادرت آزار دیدم
یک لحظه یادم رفت اسمِ من رقیه است
سیلی که خوردم عمه را هم تار دیدم😭🥀🖤🕯
علیرضااسفندیاری@NoheNice.mp3
زمان:
حجم:
17.54M
#حاجعلیرضااسفندیاری
[♢ درده دوا رقیه #ترکی... 🖤🕯♢]
"يا أبَتاهُ،
مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ"
پدر جآن ؛
كۍ تو را با خونتـــــ خضاب کرد . . !
#رقیهبنتالحسین🥀
بابا یکی من را به قصد کشت میزد
هر بار گفتم #یاعلی با مشت میزد💔😭
یک بار گفتم اسم #زهرا مادرت را
دیدم که نامردی #لگد از پشت میزد💔😭
🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯🕯