eitaa logo
مُدآفِعآنِ‌حَریمِ‌عِشق🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
33 فایل
بسم‌رب‌نگاھِ #حـٰاجۍ ! ⌝ڪُلناقاسمڪ یا #خـٰامنہ‌ایۍ🇮🇷✊🏻⌞ یه‌جوری‌باش‌که‌سرنوشتت‌هرچی‌شد ختم‌به‌امام‌زمان(عج)بشه:))💚 ←تاسیسمون¹⁴⁰¹/¹¹/²²→ کانال‌وقف‌حضرت‌حجت پشت‌سنـگر ↓ ‌ @andkisart خادم‌کانال↓ @Ya_hoojat_313
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🕊 ✅ ‌‌❈ خود را «ڪامران آوینے» معرفے مےڪرد . ڪراوات مےزد و بہ فلسفہ غرب علاقمند بود . ریش پرفسوری و سیبیل نیچہ ای مےگذاشت و ڪتاب «انسان موجود تڪ ساحتی» هربوت مارڪوزه را [بـے آنڪہ خوانده باشد] طوری دست مےگرفت ڪہ دیگران جلد آن را ببینند ... ‌✜✦ اما وقتے ڪامران با (رحمةالله علیہ) و اندیشہ های امام آشنا شد ، از این رو بہ آن رو شد . روزها را روزه مےگرفت و بدون وضو بر سر ڪارهایش حضور پیدا نمےڪرد . نامش را گذاشت "سید مرتضے آوینے". او را در حقیقت خیلےها بعد از شهادتش شناختند . ‌✜•• وقتے ڪہ رهبر انقلاب بہ او عنوان دادند . ❢◈۰نظر درباره ی شهید آوینے: «یڪے‌ از مدیران دستگاه‌های‌ فرهنگے‌ درباره‌ی‌ یڪ نفر از همین چهره‌های‌ معروف فرهنگی‌ِ خوب - ڪہ امروز جزو شهدای‌ عالے‌ مقام ماست و من خیلے‌ بہ او علاقہ داشتم و همیشہ بہ دستگاههای‌ مختلف فرهنگے‌ توصیہ مےڪردم ڪہ از وجودش استفاده ڪنید- چند عڪس بہ من نشان داد ڪہ مربوط بہ قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری‌ - ڪہ آن زمان برای‌ جوانان خیلے پیش مےآمد - نشان مےداد . آن آقا به من گفت : بفرما ! این همان ڪسے است ڪہ شما این طور از او تعریف مےڪنید ! من عڪسها را ڪہ نگاه ڪردم گفتم ارادتم بہ این شخص بیشتر شد ، چون او در این محیط بوده و حالا این گونہ شده است ؛ حتماً باید از ایشان استفاده ڪنید !» ( بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما- ۸۱/۱۱/۱۵)
🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿 رفتم سر مزار رفقاے شهيدم فاتحہ خوندم ،اومدم خونہ, شب تو خواب رفقاے شهيدم رو ديدم... رفقام بهم گفتند : فلانے ، خيلے دلمون برات سوخت گفتم :چرا گفتند: وقتے اومدے سر مزار ما فاتحہ خوندے ما شهدا آماده بوديم... هر چے از خدا مےخواے برات واسطہ بشيم 💔ولے تو هيچے طلب نڪردے و رفتے خيلے دلمون برات سوخت سر مزار شهدا حاجاتتون را بخواهید برآورده میشہ.😢😢 ✍روايتگر : حاج حسين ڪاجے 🌻 کانال مکتب شهدا🌻 https://eitaa.com/joinchat/1124991295C0228686da1
💞عاشقــانہ بـہ سبڪــ شہــدا💞 یـہ روز داشتیم با ماشیـن تـو خیابون مےرفتیـم سر یـہ چراغ قرمز ...🚦 پیرمـرد گل فروشـے با یـہ ڪالسڪه ایستاده بود ... منوچـہر داشت از برنامـہ ها و ڪارایـے ڪـہ داشتیم مےگفت ...😌 ولـے مـن حواسـم بـہ پیرمرده بود ... منوچـہر وقتے دید حواسم به حرفاش نیست ... نگاهـمو دنبال ڪرد و فڪر ڪرده بود دارم به گلا نگاه میکنم ...🌷 توے افڪـار خـودم بودم ڪہ احسـاس ڪـردم پاهام داره خیس مے شہ ...!!! نـگاه ڪردم دیـدم منوچـہر داره گلا رو دستہ دستہ میریزه رو پاهام ...💐 همـہ گلاے پیرمرد و یہ جا خریده بود ..! بغل ماشین ما ، یـہ خانوم و آقا تو ماشین بودن … خانومـہ خیلـے بد حجاب بود … بـہ شوهرش گفت : "خـاااااڪـــــ بـر سرتــــــ ... !!! ایـݧ حزب اللہـیـا رو ببین همه چیزشون درستـہ"😎 منوچہر یـہ شاخـہ🌹برداشت و پرسیـد : "اجازه هسـت ؟" گفتـم : آره داد به اون آقاهـہ و گفت : "اینو بدید به اون خواهرمون ...!" اولیـݧ ڪاری ڪہ اون خانومہ کرد ایـن بود که رژ لبشو پـاڪــ ڪـرد و روسریشو ڪـشـید جلو !!!😇 🍁کانال مکتب شهدا🍁 https://eitaa.com/joinchat/1124991295C0228686da1
🌷🌷سال آخر دبیرستان ڪه با احمد همڪلاسی بودم قرار شد دختر خانم ها را بیاورند و ڪلاس ها را به صورت مشترک برگزار ڪنند. وضع ظاهری شان خوب نبود. ما به این مسأله اعتراض ڪردیم. البته خیلی از بچه های ڪلاس هم بدشان نمی آمد! احمد خیلی جدّی و محڪم به معلم ریاضی ڪه این ڪار را ڪرده بود ، اعتراض ڪرد و گفت : « بچه های مردم به گناه می افتند ...» معلم ریاضی هم رفته بود دفتر و گفته بود : « اگر رحیمی توی ڪلاس باشه من دیگه درس نمی دم .! » خلاصه قرار شد احمد این درس را غیرحضوری بخواند . اینقدر پشتڪار داشت ڪه همان سال در رشته پزشکی دانشگاه تهران با رتبه عالی پذیرفته شد ... شهید دڪتر احمد رحیمی 🕊 💠 ڪـانال مکتب شهدا 💠 https://eitaa.com/joinchat/1124991295C0228686da1 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊