یکیازعلمایبزرگوارمیگوید:متولیحرمحضرتزینب(س)گفت:یکروزهندیآمدجلویصحنحضرتزینب(س)؛
دستشرادرازکردوچیزیگفت.
دیدمیکسکهطلادردستاوگذاشتهشد.
رفتمپیششوگفتم:اینسکهراباپولمنعوضمیکنی؟!
مردهندیباتعجبگفت:برایچی؟
گفتم:برایتبرک!
باتعجبگفت:مگرشماازاینسکههانمیگیرید؟منالانبیستسالاستکههرروزیکسکهمیگیرمو درشهرشامزندگیمیکنم!!🌱
#داستان_کوتاه
#کرامات_حضرت_زینب(س)