eitaa logo
مُدآفِعآنِ‌حَریمِ‌عِشق🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
34 فایل
بسم‌رب‌نگاھِ #حـٰاجۍ ! ⌝ڪُلناقاسمڪ یا #خـٰامنہ‌ایۍ🇮🇷✊🏻⌞ یه‌جوری‌باش‌که‌سرنوشتت‌هرچی‌شد ختم‌به‌امام‌زمان(عج)بشه:))💚 ←تاسیسمون¹⁴⁰¹٫¹¹/²²→ کانال‌وقف‌حضرت‌حجت پشت‌سنـگر ↓ ‌ @andkisart خادم‌کانال↓ @mesbah_141
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 مرد و زن نشسته اند دور سفره. مرد قاشقش را زودتر فرو می برد توی كاسه سوپ و زودتر می چشد طعم غذا را و زودتر می فهمد كه دستپخت همسرش بی نمک است و اما زن چشم دوخته به او تا مُهر تایید آشپزی اش را از چشم های مردش بخواند و مرد كه قاعده را خوب بلد است، لبخندی می زند و می گوید: "چقدر تشنه ام !" زن بی معطلی بلند می شود و برای رساندن لیوانی آب به آشپزخانه می رود. سوراخ های نمكدان سر سفره بسته است و به زحمت باز می شوند و تا رسیدن آب فقط به اندازه پاشیدن نمک توی كاسه زن فرصت هست برای مرد. زن با لیوانی آب و لبخندی روی صورت برمی گردد و می نشیند. مرد تشكر می كند، صدایش را صاف می كند و می گوید: " می دونستی كتاب های آشپزی رو باید از روی دستای تو بنویسن؟" و سوپ بی نمكش را می خورد؛ با رضایت و زن سوپ با نمكش را می خورد؛ با لبخند! و می دانید این زن خوشبخت چه کسی است ؟؟؟ همسر امام خمینی (رحمه‌الله علیه)
🌸🍃🌸🍃 📚داستان - کوتاه 🦋برای دیگران دعا کنیم 🦋 روزی امام حسن مجتبی علیه السلام وارد اتاق مادرش ، حضرت زهراء علیها السلام گردید دید که مادرش در حال قنوت نماز است و برای مردها وزن های مؤمن با ذکر نامشان دعا می‌کند . گوش کرد ، که دید مادرش فقط برای دیگران دعا می نماید و برای خویش ، هیچ دعائی نمیفرماید ، جلو آمد و اظهار داشت : ای مادر! چرا مقداری هم برای خودت دعا نمی کنی همان طوری که برای دیگران دعا می نمائی ؟ حضرت زهراء سلام اللّه علیها پاسخ داد : ای فرزندم ! اوّل ما باید به فکر نجات همسایه باشیم و سپس برای خودتلاش و دعا کنیم . و در حدیثی وارد شده است که : دعای مؤ من در حقّ دیگران مستجاب می شود و موقعی که انسان در حقّ دیگران و برای دیگران دعا کند ، ملائکه الهی برای او دعا خواهند کرد ، که حتما، دعای آن ها مستجاب خواهد شد ٤٣ص٨١ ☆________☆_______☆_______☆
🕊 🕊 ✅ ‌‌❈ خود را «ڪامران آوینے» معرفے مےڪرد . ڪراوات مےزد و بہ فلسفہ غرب علاقمند بود . ریش پرفسوری و سیبیل نیچہ ای مےگذاشت و ڪتاب «انسان موجود تڪ ساحتی» هربوت مارڪوزه را [بـے آنڪہ خوانده باشد] طوری دست مےگرفت ڪہ دیگران جلد آن را ببینند ... ‌✜✦ اما وقتے ڪامران با (رحمةالله علیہ) و اندیشہ های امام آشنا شد ، از این رو بہ آن رو شد . روزها را روزه مےگرفت و بدون وضو بر سر ڪارهایش حضور پیدا نمےڪرد . نامش را گذاشت "سید مرتضے آوینے". او را در حقیقت خیلےها بعد از شهادتش شناختند . ‌✜•• وقتے ڪہ رهبر انقلاب بہ او عنوان دادند . ❢◈۰نظر درباره ی شهید آوینے: «یڪے‌ از مدیران دستگاه‌های‌ فرهنگے‌ درباره‌ی‌ یڪ نفر از همین چهره‌های‌ معروف فرهنگی‌ِ خوب - ڪہ امروز جزو شهدای‌ عالے‌ مقام ماست و من خیلے‌ بہ او علاقہ داشتم و همیشہ بہ دستگاههای‌ مختلف فرهنگے‌ توصیہ مےڪردم ڪہ از وجودش استفاده ڪنید- چند عڪس بہ من نشان داد ڪہ مربوط بہ قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری‌ - ڪہ آن زمان برای‌ جوانان خیلے پیش مےآمد - نشان مےداد . آن آقا به من گفت : بفرما ! این همان ڪسے است ڪہ شما این طور از او تعریف مےڪنید ! من عڪسها را ڪہ نگاه ڪردم گفتم ارادتم بہ این شخص بیشتر شد ، چون او در این محیط بوده و حالا این گونہ شده است ؛ حتماً باید از ایشان استفاده ڪنید !» ( بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما- ۸۱/۱۱/۱۵)
🌹 مسئول ڪاروان شهدا بود ؛ مے‌گفت : پیڪر شهدا رو واسه تشییع مے‌بردن ؛ نزدیڪ خرم آباد دیدم جلو یڪے از تریلےها شلوغ شده ، اومدم جلو دیدم یه دختر 14 ، 15 ساله جلو تریلے دراز ڪشیده ، گفتم : چے شده ؟!! گفتن : هیچے این دختره اسم باباشو رو این تابوت ها دیده گفته تا بابامو نبینم نمیذارم رد بشید ... بهش گفتم : صبر ڪن دو روز دیگه می‌رسه تهران معراج شهدا ، بعد برمیگردوننشون ... گفت : نه من حالیم نمیشه ، من به دنیا نیومده بودم بابام شهید شده ، باید بابامو ببینم . تابوت ها رو گذاشتم زمین . پرچمو باز ڪردم یه ڪفن ڪوچک درآوردم ... سه چهار تا تیڪه استخوان دادم بهش ؛ هی میمالید به چشماش ، هے مے‌گفت : بابا ، بابا ، بابا ... دیدم این دختر داره جون میده ؛ گفتم : دیگه بسه عزیزم بذار برسونیم ... گفت : تو رو خدا بذار یه خواهش بڪنم ؟ گفتم : بگو ... گفت : حالا ڪه میخواید ببرید ، به من بگید استخوان دست بابام ڪدومه ؟!!! همه مات و مبهوت مونده بودن ڪه میخواد چیڪار ڪنه این دختر !!! اما ... ڪاری ڪرد ڪه زمین و زمانو به لرزه درآورد ... استخوان دست باباشو دادم دستش ؛ تا گرفت گذاشت رو سرش و استخوان دست باباش را میکشید روی سرش می گفت : "آرزو داشتم یه روز بابام دست بڪشه رو سرم" شما بگید ما چقدر به شهدامون مدیونیم ؟؟؟!!!.... 🌺دوستان خود را دعوت نمایید 🌺 https://eitaa.com/joinchat/1124991295C0228686da1
🌹محمد مقتدای اهل عالم 🌹محمد مصطفی آل عالم 🌹محمد رحمة للعالمین است 🌹رسول آسمانی برزمین است...
🔴گفت : ڪہ چی؟ هے جانباز،جانباز، شهید شهید! میخواستن نرن! ڪسے مجبورشون نڪرده بود! گفتم: چرا اتفاقا! مجبورشون مےڪرد! گفت: ڪے؟! گفتم: همونے ڪہ تو نداریش؟ گفت: من ندارم؟! چے رو؟ گفتم: غیرت 🍁🍂🍁🍂🍁
♥ ️بِسم رَب الشُهدا وَ الصِدیقین ♥ ️ محمد علی وصیت کرده بود : "وقتی که پیکرش را برای طواف به حرم میبرند مدت بیشتری پای  نگه دارند". به خدام که گفتیم قبول نکردند و گفتند : حرم شلوغه و پیکر ایشون همانطور که با بقیه شهدا وارد میشه همراه بقیه هم خارج میشه . آن روز حدود سی تا چهل شهید را کنار ضریح قرار داده بودند . مراسم نوحه خوانی هم برگزار شد و بعد شهدا رو طواف دادند . اما وقتی نوبت محمدعلی شد متوجه ریختن قطره های خون از پایین پیکر شدیم و خدام را خبر کردیم . به خاطر اینکه آب خون روی فرش ها میریخت از تکون دادن پیکر خودداری کردند . حدود بیست و پنج دقیقه طول کشید تا پیکر را توی دو لایه پلاستیکی قرار دادند و دیگه خونی ازش نریخت . به خاطر اتفاقی که افتاد محمدعلی نیم ساعت بیشتر از بقیه کنار ضریح بود و به خواسته اش که توی وصیتنامه اش گفته بود رسید . ♥ ️🕊 ♥ ️🕊 🌸 🕊 ♥ ️🕊 ❤️ دوستان خود را دعوت کنید ... https://eitaa.com/joinchat/1124991295C0228686da1
👆🌹 ✍ : 🍃ولادت : ۱۳۶۷/۲/۲ (تبریز) 🍂شهادت : ۱۳۹۵/۲/۴ ، دلامه سوریه 🍁آرامگاه : تبریر ، وادی رحمت 🌺؛سلام مرا بہ رهبـرم امام خامنہ ای برسانید و بہ ایشان بگوییـد ... از ایشـان شرمنـده ام ، چون یڪـ جان بیشتر نداشتم تا در راه دفاع از حریم اسلام و انقلاب تقدیم ڪنم. 🌸 فاش میگویم و از گفتہ خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم 🌸 طایر گلشن قدسم ، چہ دهم شرح فراق ڪہ در این دام گہ حادثہ چون افتادم https://eitaa.com/joinchat/1124991295C0228686da1
گفتم : دگر قلبم شوق شهادت ندارد ! گفت : مراقب ِنگاهت باش ... اَلعَین بَریدُ القَلب ؛ چشم پیغام رسان دل است .
◄هم دین خود را ◄هم حجاب خود را ◄هم زنانگے خود را ◄هم ظرافت ها و رقت ها و لطافت های خود را حفظ میڪند. 🌸 🌸 🌸 🌸 https://eitaa.com/joinchat/1124991295C0228686da1