مفهوم کلّی، مفهومی را گویند که قابل صدق بر بیش از یک مصداق باشد، اگر چه مصداق بالفعل نداشته باشد یا فقط یک مصداق بالفعل داشته باشد. مثلاً مفهوم انسان، یک مفهوم کلّی است . حسن، حسین و ... از مصادیق آن است. مفهوم «قمر زمین» هم یک مفهوم کلّی است که یک مصداق بیشتر ندارد؛ امّا اگر کره ی زمین، چند تا قمر داشت، این مفهوم بر تک تک آن صدق می کرد. مفهوم سیمرغ هم مفهوم کلّی است، که هیچ مصداق خارجی ندارد؛ امّا اگر در عالم واقع، صدها سیمرغ وجود داشت، این مفهوم، بر تک تک آنها صدق می کرد. از جمله تقسیمات مختلفی که برای کلی ذکر شده تقسیم آن به کلی طبیعی, منطقی و عقلی است. وقتی قضیه‌ای همانند انسان کلی است ملاحظه شود سه گونه کلی قابل تصویر است. یکی انسان از آن جهت که انسان است؛ دوم کلی بودن به صورت مطلق؛ و سوم انسان مقید به قید کلیت. اگر انسان از آن جهت که انسان است ملاحظه شود, فارغ از اینکه کلی یا جزئی است, در اصطلاح منطق دانان کلی طبیعی نامیده می‌شود. مراد از کلی طبیعی نیز طبیعت یک شیء است.

#سوال_130 سلام علیکم اینکه « سفرنامه انبیا در مقام شهود حالات ماست ، وگرنه انسان های کامل همانند سفرای الهی منزه از خطا و اشتباهند » ، معنای باطنی که خب در گروه و.. تا حدود زیادی شرح شد که چیزی خارج از ما نیست ، لکن این صحبت اینکه منزه از خطا و اشتباهند ، یعنی در این عالم دنیا و در حقیقت عمل، چنین چیزی از این بزرگواران صادر شده یا نه ؟؟؟! و اینکه ملاک خطا و اشتباه چیست ؟!؟ برخی انسان ها به ظاهر عوام اشتباه میکنند اما اصلا برای او اشتباه نیست ، این چه مرتبه ایه و چه ظرافت هایی دارد که در سیر علمی به آن اشاره شده ؟! 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0 🌺 🌾 🌼💐🍃 🌾🌼💐🍃🌾🌼 💐🍃🌾🌼💐🍃🌾🌼💐

#سرّالقدر و #سرّ_سرّالقدر سرّالقدر احكامى است كه بر اعيان ثابته مترتّب است و فرق اين سرّ اين است كه ممكنات بر اصل خودشان كه عدم است مى‌باشند و وجود حق است كه در شئون وجوديه خود متشأن است. كُلَّ‌ يَوْمٍ‌ هُوَ فِي شَأْنٍ فهو الحى العليم القادر المريد المدرك الملتذ و.... حكم حقيقت علم سرالقدر به متعدى و غير متعدى تقسيم شده است. قيصرى گويد: «و المراد بالحكم المتعدى الاحكام و التأثيرات الّتى تقع من الاعيان فى مظاهرها و يتعدى منها إلى غيرها بالفعل و الانفعال، و غير المتعدى ما يقع فى مظاهرها فقط‍‌ كالكمالات النفسانية من العلم و الحكمة و غيرها». از اين اشارت مؤثر دانسته مى‌شود كه علم هركس لازم ذاتش بلكه عين ذاتش است و هيچ‌كس معلم به معنى علم‌دهنده نيست مگر مخرج نفس از نقص به كمال كه حقيقت آن‌سويى است و اين معلمين أعنى افراد بشر همه معدّاتند، فتبصّر. سرّالقدر هو انه لايمكن لعين من الأعيان الثابتة الخلقية أن يظهر فى الوجود ذاتاً و صفةً‌ و فعلاً الا بقدر خصوصية قابليته و استعداده الذاتى؛ و سرّ سرّالقدر أنّ‌ هذه الأعيان الثابتة ليست أمور خارجة عن الحق بل هى نسب أو شئون ذاتية فلايمكن أن يتغير عن حقائقها فانها حقايق ذاتيات و ذاتيات الحق سبحانه لايقبل الجعل و التغيير و التبديل و المزيد و النقصان. عارف گويد: «من عرف سرّ سرّالقدر فقد ألحد»، ابوسعيد ابوالخير براى شيخ رئيس نوشت كه مقصود اين طائفه از اين كلام چيست‌؟ و شيخ جوابى براى وى فرستاد كه اين سؤال و جواب را در سرّالقدر شأنى است.چون سرّ قدر طعمه ابدال شود اين جمله قيل و قال پامال شود هم مفتى شرع را جگر خون گردد هم خواجه عقل را زبان لال شود نكته عرشى: عارف به سرّالقدر را مى‌بينى كه گرسنه را چيزى نمى‌دهد و به سير چيزى مى‌بخشد، به تهيدست نمى‌دهد و به مالدار مى‌دهد فتدبّر كه تا به سرّ ولايت نرسيده‌اى نمى‌رسى، فتبصّر.

شيخ اكبر در فص عزيريه گويد: «چون انبياء صلوات الله عليهم علومشان را جز از وحى خاص الهى نمى‌گيرند پس قلبشان از نظرعقلى (علوم عقلى) و استدلال، ساده و خالص است، چون كه علم دارند به اينكه عقل از حيث نظر فكرى، قاصر از ادراك امور آن چنان كه هستند مى‌باشد، و اخبار نيز (هر چند وحى از قبل الله باشد) از ادراك چيزى كه جز به ذوق به دست نمى‌آيد قاصر است (چه مجال فسحت يا وسعت نقل و علوم آن از استدلال تنگ‌تر است)، پس علم كامل (شامل همه معلومات) باقى نمى‌ماند مگر در تجلى الهى و در كشف و رفع حق از چشمهاى بصاير و ابصار غطاها و حجابها را. پس همۀ امور، قديم و حديث، عدم آنها و وجود آنها، محال و واجب و جايز آنها، آن چنان كه در حقايق و اعيانشان هستند ادراك مى‌شود». قيصرى گويد: «و چون غطا برداشته شد نور بصيرت و بصر متحد مى‌شود مثلاً به سمع ادراك مى‌شود آنى كه به بصر ادراك مى‌گردد و اين از خصوصيات كشف تامّ‌ است كه فوق طور عقل است». پس همه ادراكات انبياء در مقام وحى تشريعى و انبايى مربوط‍‌ به كشف آنها است كه از ادراكات فوق طور عقل محسوب مى‌گردد. از اين ادراك در فتوحات ابن عربى به «علم الاسرار» هم نام برده شده است كه گفته است: علم الأسرار، و هو العلم الذي فوق طور العقل، و هو علم نفث روح القدس في الروع يختص به النّبي صلى الله عليه و آله و سلم و الوليّ‌...، چه اينكه از اين ادراك به ادراكسرّالقدر هم نام مى‌برند و به تعبير جناب قيصرى در شرح فرمايش شيخ كه گفت: قَلَّ‌ العارفون و اصحاب الكشوف؛ يعنى عارفان و اصحاب كشف كم‌اند. گفت: «و چون كه اكثر اشخاص انسانى، عاقلان و اصحاب فكر نظرى‌اند لذا چيزى از خطاب الهى وارد نشد مگر به مقدار تواطؤ و توافق اكثر اشخاص بر آن كه همان عقل و مقتضاى عقلى است نه اينكه به مقتضاى كشف باشد زيرا استعدادات بدان وفا نمى‌كنند، وانگهى عارفان و اصحاب كشف خيلى كم‌اند كه واقفين بر سرّالقدرند و نيز براى آن كه خطاب الهى به حسب ادراك مخاطبين و عقول آنها است. از اين جهت مؤمنون مصدّق به آنچه كه ظاهر متبادر از خطابات الهيه است بسيارند ولى عارفان و اصحاب كشف كه فائض به سرّ القدرند كمند (زيرا طور معرفت فوق طور ادراك عقلى است) و طور معرفت همان كشف از حقايق امور است بنابر آن طورى كه هستند. عين سى‌وششم و شرح آن در سرح‌العيون در مورد موضوع بحث است كه براى انسان ادراكاتى فوق طور عقل است. قال عزّ من قائل: (وَ عَلَّمْناهُ‌ مِنْ‌ لَدُنّا عِلْماً)، و از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم مأثور است: العلم نورٌ يقذفه الله في قلب من يشاء.

ترس کودک فلسطینی از بمباران صهیونیست‌ها... #طوفان_الاقصی | #فلسطین | #غزه 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0

آخرین آغوش... 🇵🇸

❣#سلام_امام_زمانم❣ #مولای‌ما،#مهدی‌جان! هر چند عرصه،تنگ است... هر چند جان به لب شده ایم... هر چند طم زندگی از یادمان رفته است... هر چند شادی،دیرگاهی است به ما سر نزده... هر چند لب هایمان مدتهاست رنگ لبخند ندیده است... اما در اعماق قلب هایمان نقطه ی روشن و گرمی است که خبر از آمدنت می دهد... تو می آیی و جان می گیریم،می خندیم،شادی می کنیم،امیدوار می شویم... به همین زودی،به همین نزدیکی... #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🌹 کانال مهدوی مدافعان ظهور 🌹 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0