eitaa logo
مدافعان ظهور
384 دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
75 فایل
ارتباط با خادم کانال @alishh.. با به اشتراک گذاشتن لینک کانال مدافعان ظهور،در ثواب راه اندازی آن و نشر مطالب شریک باشید ★ به بهانه یه لبخند مهدی فاطمه★ لینک کانال در پیام رسان ایتا👇 @modafeanzuhur ویا https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مشاهده در ایتا
دانلود
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس 💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت0⃣6⃣ آنها بايد هر روز به خانه امام عسكرى(ع) برو
😘 ⃣6⃣ به نگاه مى كند. نرجس در مقابل خدا به نماز ايستاده است. به نزديك تر مى شود; امّا هنوز هيچ خبرى نيست كه نيست! به راستى تا چقدر مانده است؟ با خود فكر مى كند كه خوب است بخوانم. اش را پهن مى كند و مشغول خواندن نماز مى شود و با خداى خويش راز و نياز مى كند. ساعتى مى گذرد، بار ديگر به نزد نرجس مى آيد، نگاهى به او مى كند و به فكر فرو مى رود. او با خود مى گويد: به من گفت همين امشب به دنيا مى آيد. صبح شد و خبرى نشد! ناگهان صدايى به گوش مى رسد. صدا بسيار آشناست. اين صداى (ع) است: عمّه جان! هنوز شب به پايان نيامده است‌. آرى، به همه احوال ما آگاهى دارد و حتّى افكار ما را نيز مى داند. سر خود را پايين مى اندازد، او قدرى خجالت مى كشد. تا اذان صبح خيلى وقت مانده است. نماز مى خواند تا زمان سريع بگذرد، وقتى كسى منتظر باشد زمان چقدر دير مى گذرد. نسيم میوزد، بوى بهار مى آيد، صداى پرواز كبوتران سفيد به گوش مى رسد. بوى گل نرجس در فضا مى پيچد. (ع) صدا مى زند: "عمّه جان! براى سوره را بخوان". ... https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت1⃣6⃣ #حكيمه به #نرجس نگاه مى كند. نرجس در مقا
💞 ⃣6⃣ از جاى برمى خيزد و به نزد نرجس مى رود و شروع به خواندن مى كند: بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ (إِنَّـآ أَنزَلْنَاهُ فِى لَيْلَةِ الْقَدْرِ )(وَ مَآ أَدْراكَ مَا لَيْلَةُ الْقَدْرِ )(لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْر )(تَنَزَّلُ الْمَلـائكَةُ وَ الرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْر ) (سَلامٌ هِىَ حَتَّى مَطْـلَعِ الْفَجْرِ ) به نام خداوند بخشنده و مهربان. و ما قرآن را در شب قدر نازل كرديم. و تو چه مى دانى كه شب چيست؟ شب قدر بهتر از هزار ماه آن شب تا به صبح سرشار از بركت و رحمت است. من به فكر فرو مى روم. دوست دارم بدانم چرا (ع) به حكيمه دستور خواندن سوره قدر را مى دهد. به راستى چه ارتباطى بين سوره و (عج) وجود دارد؟ در اين مى خوانيم كه فرشتگان شب از آسمان به زمين نازل مى شوند. اين ، ساليان سال در شب قدر بر (عج)، نازل خواهند شد. امشب بايد سوره را خواند; زيرا امشب شب تولّد صاحبِ است. 🌟🌈🌟🌈🌟🌈🌟 در كنار نرجس نشسته است و مشغول خواندن سوره قدر است كه ناگهان تمام فضاى اتاق را فرا مى گيرد. ديگر نمى تواند را ببيند. پرده اى از ميان او و واقع شده است. ستونى از به سوى آسمان رفته است و تمام را روشن كرده است. ... https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت2⃣6⃣ #حكيمه از جاى برمى خيزد و به نزد نرجس مى رو
💞 ⃣6⃣ مات و مبهوت شده است. او تا به حال چنين صحنه اى را نديده است. او مضطرب مى شود و از اتاق بيرون مى دود و نزد (ع) مى رود: ــ پسر برادرم! ــ چه شده است؟ عمّه جان! ــ من ديگر را نمى بينم، نمى دانم چه شد؟ ــ لحظه اى صبر كن، او را دوباره مى بينى. حكيمه با سخن آرام مى شود و به سوى باز مى گردد. وقتى وارد اتاق مى شود منظره اى را مى بيند، بى اختيار مى گويد: "خداى من! چگونه آنچه را مى بينم باور كنم؟" او مى بيند كه در هاله اى از است و رو به قبله به رفته است! اين همان كسى است كه همه هستى در بود. به راستى چرا او به رفته است؟ او در همين لحظه اوّل، بندگى و خشوع خود را در مقابل بزرگ نشان مى دهد. بوى خوش تمام فضا را گرفته است. پرندگانى سفيد همچون پروانه بالاى سرِ (عج) پرواز مى كنند. منتظر مى ماند تا (عج) سر از سجده بردارد. اكنون (عج) پيشانى از روى زمين برمى دارد و مى نشيند. به به! چه چهره زيبايى! نگاه مى كند و مبهوت زيبايى او مى شود. به اين چهره آسمانى خيره مى شود. در گونه راست (عج) خالِ سياهى مى بيند كه زيبايى او را دو چندان كرده است. مى خواهد قدم پيش گذارد و او را در آغوش بگيرد; امّا مى بيند كه (عج) نگاهى به سوى آسمان مى كند و چنين مى گويد: 🌹اَشْهَدُ اَنْ لا الهَ الاّ الله وَ اَشْهَدُ اَنَّ جَدّى رَسُولُ الله...🌹 شهادت مى دهم كه خدايى جز الله نيست. گواهى مى دهم كه جدّ من، محمّد پيامبر و ... تو به من نگاه مى كنى. دوست دارى از ادامه ماجرا با خبر بشوى. امّا مى بينى كه من به گوشه اى خيره شده ام. صدايم مى زنى و مى گويى: ــ كجايى؟ چرا ديگر نمى نويسى؟ ــ دارم فكر مى كنم. ــ حالا چه موقع كردن است؟ حالا بگو به چه مى كنى؟ ... https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت1⃣7⃣ هیچ کس باور نمیکرد که اینان می خواهند خا
💞 😘 ⃣7⃣ (س) پشت در ايستاده بود... صداى ناله (س) بلند شد . دوّمى درِ خانه را محكم فشار داد ، صداى ناله (س) بلندتر شد . ميخِ در كه از آتش، داغ شده بود در سينه (س) فرو رفت . بعد از مدّتى (س) بر روى زمين افتاد. فريادى در فضاى پيچيد: "بابا ! يا رسول الله ! ببين با چه مى كنند " اوّلى همه اين صحنه ها را مى ديد و هيچ اعتراضى نمى كرد، چرا كه او خودش دستور اين كارها را داده بود. در آن روزِ و ، اوّلى و دوّمى با كمك هم، اين صحنه هاى دردناك را آفريده بودند. چه لزومى دارد كه من نام آنها را ببرم. تو خودت آن دو نفر را خوب مى شناسى. اكنون من سؤال مهمّ دارم: آيا آن دو نفر كه خانه (س) را آتش زدند و او را مظلومانه كردند، نبايد سزاى كار خود را ببينند؟ اگر (عج) در آغوش پدر از مظلوميّت اين سخن مى گويد، براى اين است كه قلبش داغدار مادرش (س) است. (عج) هنوز در آغوش پدر است. پدر، گلِ را مى بويد و مى بوسد. پدر گاه دست به چشمان زيباى فرزند خود مى كشد و گاه با او سخن مى گويد، گويا در اين لحظه، تمام شادى هاى دنيا در دل اين موج مى زند. پدر دستِ كوچك (عج) را در دست گرفته و آن را مى بوسد. اين همان دستى است كه انتقام ظلم هايى را كه بر (س) و فرزندان او شده است، خواهد گرفت. بايد اين دست را بوسه زد. اين دست، دست . اين همان دست است كه همه زمين را پر از و خواهد كرد در حالى كه پر از ظلم و ستم شده باشد. ! آيا آنچه را من مى بينم تو هم مى بينى؟ پدر قدم هاى (عج) را غرق بوسه مى كند! اين كار چه حكمتى دارد؟ من تا به حال كمتر ديده يا شنيده ام كه پدرى، پاىِ را ببوسد. وقتى (ع) بر پاى مهدى بوسه مى زند در واقع، تمام هستى بر قدم هاى (عج) بوسه مى زند. به راستى در اين كار چه رمز و رازى نهفته است؟ من بايد براى تو گوشه اى از قصّه را بگويم: به رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به رسيده بود. ... https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود😘 #قسمت5⃣7⃣ گويا اين #فرشتگان از كربلا به سامرّا آمده
6⃣7⃣ اكنون من مهمّ دارم: آيا آن دو نفر كه خانه (س) را آتش زدند و او را مظلومانه كردند، نبايد سزاى كار خود را ببينند؟ اگر (عج) در آغوش پدر از مظلوميّت اين خاندان سخن مى گويد، براى اين است كه قلبش داغدار مادرش (س) است. (عج) هنوز در آغوش پدر است. پدر، گلِ را مى بويد و مى بوسد. پدر گاه دست به چشمان زيباى فرزند خود مى كشد و گاه با او مى گويد، گويا در اين لحظه، تمام شادى هاى دنيا در دل اين موج مى زند. پدر دستِ كوچك (عج) را در دست گرفته و آن را مى بوسد. اين همان دستى است كه انتقام ظلم هايى را كه بر (س) و فرزندان او شده است، خواهد گرفت. بايد اين دست را بوسه زد. اين دست، دست . اين همان دست است كه همه زمين را پر از عدل و داد خواهد كرد در حالى كه پر از ظلم و ستم شده باشد. همسفرم! آيا آنچه را من مى بينم تو هم مى بينى؟ پدر قدم هاى (عج) را غرق بوسه مى كند! اين كار چه حكمتى دارد؟ من تا به حال كمتر ديده يا شنيده ام كه پدرى، پاىِ فرزندش را ببوسد. وقتى (ع) بر پاى مهدى بوسه مى زند در واقع، تمام هستى بر قدم هاى (عج) بوسه مى زند. به راستى در اين كار چه رمز و رازى نهفته است؟ من بايد براى تو گوشه اى از قصّه معراج را بگويم: پيامبر به رفته بود. او هفت آسمان را پشت سر گذاشته و به رسيده بود. .. https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت 9⃣7⃣ بعد از #شهادت حسين(ع)، اين چهار هزار فرشته
0⃣8⃣ خداوند مى خواست تا همه اهل آسمانها، مقام پيامبر را با چشم خود ببينند خدا خود را به يك مهمانى مخصوص دعوت كرده بود روز نيمه آغاز شده است و خدا يك مهمان عزيز دارد خدا آخرين خودش را مى خواهد به همه فرشتگان و اهل آسمان ها نشان بدهد در اين لحظه، بهترين و بزرگ ترين فرشتگان آمده اند تا (عج) را از هفت آسمان عبور دهند و او را به عرش خدا ببرند (ع) فرزندش را به جبرئيل و روح القدس مى دهد و خودش مشغول نماز صبح مى شود اين چنين است كه سفر آسمانى (عج) آغاز مى شود... نگاه كنيد! اين زيباترين تابلويى است كه من كشيده ام از هر در او علامتى است. از هر نقشى در او نشانى است و از هر گلستان در او گلى! من با دست خودم او را آفريده ام اى بشتاب! اى برخيز! برويد، زود هم برويد، مرا برايم بياوريد. "قائم" را به نزد من آوريد همان كه صاحب الأمر، صاحب العصر، صاحب الزّمان است او پسر من و فرزند و است گل چقدر تماشايى است! فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ ... 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت 3⃣8⃣ اين جمله را به غريبى مى گويند كه تازه با ا
4⃣8⃣ هنوز با مهمان عزيزش سخن مى گويد. لحظاتى مى گذرد... اكنون وقت خداحافظى فرا رسيده است. مهمانى بزرگ تمام شده است. گوش كن! خدا با و روح القدس سخن مى گويد: اى فرشتگان من! را به نزد پدرش بازگردانيد و به او بگوييد كه نگران فرزندش نباشد، من حافظ و نگهبان هستم تا روزى كه قيام كند و حق را به پا دارد و باطل را نابود كند. من با خود فكر مى كنم: چه رمز و رازى در اين سخن نهفته است؟ چرا خدا اين پيام را براى (ع) مى فرستد؟ مگر خطرى جانِ (عج) را تهديد مى كند؟ آيا دشمن نقشه اى دارد؟ نمى دانم. بايد صبر كنيم. اين راز را به زودى كشف مى كنيم. (ع) در كنار سجاده خود نشسته است. او نماز خود را تمام كرده و به آسمان نگاه مى كند. نگاه كن! او دست خود را بلند مى كند و (عج) را از فرشتگان مى گيرد. (عج) در آغوش گرم پدر است. پدر او را مى بوسد و مى بويد، بوىِ آسمان ها را گرفته است. اكنون وارد مى شود، لبخندى بر لب دارد، او خيلى خوشحال است. حال خوب است و مى تواند به فرزندش شير بدهد. (ع) (عج) را به حكيمه مى دهد تا او را به نزد مادر ببرد. حكيمه (عج) را مى گيرد و به سوى مى رود: تو ديگر تمام هستى شده اى! ... 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_س_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت 4⃣8⃣ هنوز #خدا با مهمان عزيزش سخن مى گويد. لحظا
5⃣8⃣ همه جهان به تو افتخار مى كند كه تو عزيزترين در نزد خدا هستى! گل خودت را بگير و او را با شيره جانت سيراب كن! نوزادش را براى اوّلين بار در آغوش مى گيرد. شيرين ترين لحظه براى يك مادر وقتى است كه براى اوّلين بار را در آغوش مى گيرد و مى خواهد به او شير بدهد. هيچ قلمى نمى تواند خوشحالى يك مادر را در آن لحظه روايت كند. فرزندش را مى بوسد و مى بويد، او را در آغوشش مى فشارد و به او شير مى دهد. هوا ديگر روشن شده است و هنوز (عج) در آغوش مادر است و مادر او را نوازش مى كند. در اين لحظه ها هر دوست دارد ساعت ها با فرزندش خلوت كند و هزاران بار فرزندش را ببوسد و ببويد. ببين كه نرجس چگونه با (عج) سخن مى گويد! او زلال ترين عشقِ مادرى را نثار فرزندش مى كند. ناگهان صداى درِ خانه به گوش مى رسد. رنگ از چهره مى پرد، گويا او ترسيده است. چه خبر است؟ صداى در بار ديگر به گوش مى رسد. خداى من! هر روز در همين وقت ها، اوّلين جاسوس زن مى آمد تا از خانه گزارشى براى خليفه ببرد. چه كند؟ در خانه را باز كند يا نه؟ اگر اين جاسوس بيايد و (عج) را ببيند چه خواهد شد؟ ... 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس #حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت 5⃣8⃣ همه جهان به تو افتخار مى كند كه تو عزيزت
💞 6⃣8⃣ جايزه اى بسيار زياد به كسى مى دهد كه خبرهاى مخفى اين خانه را به او برساند. اگر خليفه خبر دار بشود كه (عج)به دنيا آمده است حتماً او را مى كند. آخر آنها چقدر بى رحم هستند، چرا مى خواهند را كه تازه به دنيا آمده است به قتل برسانند؟ اضطراب تمام وجود مرا فرا مى گيرد، قلم از دستم مى افتد. از سوز دل دعا مى كند: خدايا خودت كمك كن! او اشك در چشم دارد، با خود فكر مى كند كه (عج) را در كجا پنهان كنم؟ در يك چشم به هم زدن، پرندگانى زيبا حاضر مى شوند; نه آنها پرندگانى معمولى نيستند; آنها از عرش خدا هستند. (ع) فرزندش را از نرجس مى گيرد و با يكى از آن سخن مى گويد. فكر مى كنم كه او با جبرئيل سخن مى گويد: "مهدى را به آسمان ها ببر و از او محافظت نما". آن فرشته نزديك مى آيد، (عج) را از دست پدر مى گيرد و مى خواهد به سوى آسمان پر بكشد. نگاهى به چهره فرزندش مى كند، اشك در چشمانش حلقه مى زند و مى گويد: "مهدى! من تو را به آن كسى مى سپارم كه مادرِ ، فرزندش را به او سپرد". و ديگر فرشتگان به سوى آسمان پر مى كشند و را با خود مى برند. خداى من! دارد گريه مى كند! او تازه مى خواست نوزادش را در بغل بگيرد، امّا نشد. (ع) متوجّه گريه نرجس مى شود، رو به او مى كند و مى گويد: "گريه نكن! به زودى در آغوش تو خواهد بود و او فقط از سينه تو شير خواهد خورد". نگاه به خيره مى ماند. امام براى او آيه چهاردهم سوره را مى خواند: 🌹فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَىْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ🌹 را به مادرِ او باز گردانديم تا قلب او آرام گیرد... ..... 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود #قسمت 6⃣8⃣ #خليفه جايزه اى بسيار زياد به كسى مى د
7⃣8⃣ نگاه به امام خيره مى ماند. امام براى او آيه چهاردهم سوره قصص را مى خواند: 🌹فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَىْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ🌹 را به مادرِ او باز گردانديم تا قلب او آرام گيرد. چرا اين آيه را براى خواند؟ اين چه حكايتى دارد؟ بايد به تاريخ نگاهى بياندازيم... داستان يوكابد، مادرِ (ع) را كه يادت هست؟ روزى او در گوشه اتاق خود نشسته بود. او خيلى نگران جانِ بود. فرعون در جستجوى نوزادان پسر بودند. آنها هزاران پسر را سر بريده بودند. يوكابد به (ع) نگاه مى كرد و اشك مى ريخت. او رو به كرد و گفت: خدايا چه كنم؟ لحظه اى بعد، صدايى به گوش او رسيد: "اى مادر ! فرزند خود را در اين صندوق بگذار و آن را به آب بيانداز". اين صدا از سوى بود كه به گوش يوكابد رسيده بود. او نگاهى به اطراف خود انداخت. صندوقى را ديد. اين صندوق را از آسمان آورده بودند. فرزندش را در آن صندوق نهاد و به سوى رود حركت كرد و صندوق را در آب انداخت. امواجِ سهمگينِ آب، صندوق را با خود بردند. اين امواج به سوى مى رفتند. با حسرت به صندوق نگاه كرد، او با خود فكر كرد كه سرانجام چه خواهد شد؟ نكند او در دريا غرق شود؟ مادر بى تاب شده بود و مهرِ مادرى در وجودش شعله مى كشيد و اشكش جارى شد. بار ديگر صدايى به گوشش رسيد: "ما را به تو باز مى گردانيم و دل تو را شاد مى كنيم". ..... 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مدافعان ظهور
#آخرین_عروس💞 #حضرت_نرجس_خاتون_و_تولد_آخرین_موعود? #قسمت9⃣8⃣ با اصرار ملكه، #فرعون در تصميم خود دچار
0⃣9⃣ به راستى چقدر كارهاى خدا عجيب ولى با حكمت و زيباست! فرعون كه هفتاد هزار نوزاد را كشته است تا موسى(ع) به دنيا نيايد، براى گرسنگى موسى غصّه مى خورد و ناراحت است. موسى(ع) خواهرى داشت كه از اين موضوع باخبر شد. او به مادر خود خبر داد و از او خواست تا او هم براى شير دادنِ فرزند نزد فرعون برود. وقتى موسى(ع) در آغوش مهربان مادر خود قرار گرفت، شروع به شير خوردن كرد. ملكه وقتى اين صحنه را ديد به سوى فرعون رفت و با شوقى زياد فرياد زد: اى فرعون! بچّه ما شير مى خورد! شادى تمام وجود فرعون را فرا گرفت. ملكه نگاه كرد ديد كه موسى(ع) با چه آرامشى در آغوش اين مادر خوابيده است. او رو به مادر موسى(ع) كرد و گفت: آيا حاضر هستى كه بچه ما را به خانه خود ببرى و او را براى ما بزرگ كنى؟ البته تو بايد هر روز او را اينجا بياورى تا ما بچّه خودمان را ببينيم؟ مادر موسى(ع) لبخندى زند و تقاضاى ملكه را پذيرفت. ملكه دستور داد تا هديه هاى بسيار ارزشمند به او دادند و او را همراه با نوزادش با احترام روانه خانه خودش كردند. هنوز ظهر نشده بود كه مادر در خانه خودش نشسته بود و موسى(ع) را در آغوش گرفته بود. او با خود فكر مى كرد كه چگونه به وعده خود وفا كرد. و چقدر زيبا در اين آيه از آرامش مادر (ع) سخن مى گويد: 🌹فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَىْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَ لاَ تَحْزَنَ🌹 را به او باز گردانديم تا قلب او آرام گيرد. وقتى اين آيه را مى شنود، اشك چشم خود را پاك مى كند و قلبش آرام مى شود. ... 🌐آیدی عضویت در کانال ایتا:👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3280666642C9b9ebd02e0
مادر ایشان حضرت سلام الله از غرب و پدر ایشان عسکری علیه السلام از شرق دنیاست