#غرور آغاز #سقوط
یک روز پیامبر(ص) از عزراییل پرسید: این همه جان مردم زیادی رو گرفتی جایی هم بود که دلت برای کسی بسوزه؟
عزرائیل عرضه داشت:
دو جا دلم خیلی سوخت...
یک جا زمانی بود که گروهی در دریا بودند، طوفان شد، کشتی غرق شد و من جان همه را گرفتم. فقط یک مادر و کودک زنده ماندند. خداوند به من دستور داد که ای عزرائیل! جان آن مادر را هم بگیر...
(من دلم برای آن کودک سوخت)
یک جا هم زمانی بود که شداد ابن عاد دستور داد که کاخ ارم را بسازند، این کاخ با شکوه ترین کاخ در تمام دنیا بود. زمانی که آماده شد و شداد برای اولین بار رفت که آن کاخ را ببیند خداوند دستور داد که ای عزرائیل!
جان شداد را بگیر...
(من آن جا دلم برای شداد هم سوخت)
جبرئیل بر پیامبر(ص) نازل شد و عرضه داشت:
که ای پیامبر(ص)!!!
خداوند بر تو سلام می رساند و می گوید:
به عزت و جلالم سوگند
که آن کودک همان شداد بود. او را از دریا نجات دادیم، بدون مادر او را بزرگ کردیم و به او مقام پادشاهی دادیم. اما او به آنچه به او داده بودیم مغرور شد و ما همه چیز را از او گرفتیم.
#حجت_الاسلام_راجی
#یا_مهدی_عج_ادرکنی ✨
#محفل_نورانی_باشهداء_🌹
#شهید_الیاس_چگینی✨
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج🌹
@modafeharam_chegini🌹✨