eitaa logo
کانال شهید محسن حججی🌷
560 دنبال‌کننده
740 عکس
442 ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹با توکل به خدا ، عنایت اهل بیت و مدد شهدا ، در نظر داریم در راستای ادای دین وتولید محتوا در فضای مجازی یاوری باشیم برای همسنگری هایمان در جبهه فرهنگی ... اخبار گرد اوری شده شهید محسن حججی و مدافعین حرم باما بمانید
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️لحظه انفجار مهیب در کارخانه تولید موشک های رژیم صهیونیستی ▪️‏خیلی اتفاقی منفجر شد ▪️خیلی اتفاقی فیلم گرفتیم ▪️خیلی اتفاقی بازم منفجر می‌کنیم
10.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعتراض حمید رسایی به حرف عجیبی که آقای روحانی زد و کمتر کسی بهش توجه کرد! آقای روحانی چند وقت قبل گفته مشارکت پایین مردم در انتخابات نشانه پایان کار انقلاب هست!!!
التماس دعا 🙏
بسم الله الرحمن الرحیم اللهمّ اجْعَلْ لی فیهِ نصیباً من رَحْمَتِکَ الواسِعَةِ واهْدِنی فیهِ لِبراهِینِکَ السّاطِعَةِ وخُذْ بناصیتی الى مَرْضاتِکَ الجامِعَةِ بِمَحَبّتِکَ یا أمَلَ المُشْتاقین. خدایا قرار بده برایم در آن بهره اى از رحمت فراوانـت و راهنمایی ام کن در آن به برهان و راههاى درخشانت و بگیر عنانم به سوى رضایت همه جانبه ات به دوستى خود اى آرزوى مشتاقان. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بفروش؛ همه رو بفروش به خدا...♡ 🍃🍃🍃🍃
وقتی زندگی بهت یه فرصت طلایی میده ولی تو هنوز درگیر خاطرات مزخرف گذشته‌ای :/ 🙄🙄🙄
چرت اسرائیل پاره شد/ انفجار موشک در نزدیکی تاسیسات اتمی دیمونا 😐😐😐😐😐
خلاصه حرف ما اینه: یا ما داریم یا هیچ کس در دنیا نخواهد داشت! 😏😏😏😏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فوری فوری اولین فیلم از واکنش گنبد آهنین به موشک‌های محور مقاومت😂
قبول باشه ان شاءالله 🙏🙂
حواسمان پرتِ دنیاست و الّا از اضطرارِ نبودِ اماممان لحظه‌ای آرامش نداشتیم...ـ♡ 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
کانال شهید محسن حججی🌷
#معرفی_نامه_شهید_حججی : شغل 🏭 همان دوران دانشگاه در کنار درس، برق کشی ساختمان می کرد.💡🔌بعد از دان
قسمت هفتم : اعزام اول به سوریه شهید حججی دوبار به سوریه اعزام شد✌️ دفعه اول در سال ۱۳۹۴ اعزام می شود. آن هم با کلی دعا و التماس و دنبال کار دویدن! اما از قضیه اعزام و گریه هایش برای جاماندن فقط همسرش خبر داشت. البته پدر خانم و مادر خانمش هم بعدا در جریان قرار می گیرند. شب قبل از اعزام به خانه ی پدرش رفت و به مادرش گفت که ماموریت دارد به رزمایش دوماهه برود ؛ رزمایش لب مرز است و گوشی هایشان را می گیرند برای همین فقط مدتی که تهران است می تواند زنگ بزند. موقع خداحافظی در گوش پدرش گفت که قرار است به سوریه اعزام شود. پدر، مات و مبهوت خودش را کنترل می کند که کسی بو نبرد. در اعزام اول به سوریه به خاطر برخورد موشک به تانک شان کمی از دست او که سپر صورت می کند می سوزد و در اثر موج انفجار از شنوایی اش هم کم می شود💔