eitaa logo
•|کانال‌رسمی‌شهید‌حاج‌حمید‌ سیاهکالی مرادی |•
4.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
2هزار ویدیو
106 فایل
🌸🍃 #کانال_رسمی #شهیدمدافع‌حرم‌ #حمیدسیاهکالی‌مرادی (با نظارت خانواده ی شــهید عزیز)💚 🍁گفت به جای دوستت دارم چه بگویم : گفتم بگو : #یادت_باشد❣ کانال تلگراممون:@modafehhh خـادم کانال : @khadem_sh 🌸🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 ✨اگر بمانید ضرر کرده‌اید این ، ما در است که روی رود خروشان نصب شده است و ارتباط اهواز - آبادان و اهواز-خرمشهر را برقرار می‌کند. نزدیکی‌های عصر یکی از روزهای سال ۱۳۶۳ اعلام شد دشمن بعثی در منطقه شدیدی زده و باید نیروهای جدیدی برای استحکام خط پدافندی به نیروهای خط‌کش در حال هستند ، ملحق شوند. ما چون از آمادگی خوبی برخوردار بود برای انجام این ماموریت انتخاب شد. همگی به سرعت تجهیزات تحویل گرفتیم و سوار اتوبوس‌ها ، عازم منطقه مورد نظر شدیم. در بین راه که از جوان و خوش فکر بود شروع به سخنرانی کرد و داستان را برای ما تعریف کرد. اینکه چگونه ظرف‌های آب مجنون را می‌شکست. ( از اینکه اگر ما اینجا هستیم و می‌خواهیم جانفشانی کنیم،صرفاً اینگونه نیست بلکه به خاطر این است که محبوب به ما نظر کرده و ما رو از میان تمام بندگانش برگزیده است و ما هم باید بر این لطف و کرامت الهی شاکر و سپاسگزار باشیم). حرف‌های سید باقر که تمام شد به نزدیکی منطقه رسیده بودیم ایشان جمله‌ای گفت که هنوز پژواک این جمله مرا متاثر می‌کند: بچه‌ها بدانید که اگر به فعل برسید ، خوش به حالتان و اگر بمانید ضرر کرده‌اید. به راستی که خسران این فیض اعظم هیچگاه و با هیچ چیز قابل قیاس نیست. : علی گلپور
🥀 آمبولانس متلاشی شد عکس سنگر فرماندهی در را می‌بینید. نوروز سال ۶۲ بود که با دوربین عکاسی‌اش آمده بود تا از ما و اتفاقات منطقه عکس بگیرد. عکس‌های زیادی گرفت . به ما که رسید دوست داشت با جمع ما عکس یادگاری داشته باشد. ایستاد و یکی دیگر از دوستان از ما عکس گرفت. ایشان در همین منطقه بر اثر اصابت ترکش مجروح شد و برای انتقال به بیمارستان داخل گذاشتنش اما در بین راه مورد اصابت خمپاره دشمن قرار گرفت و به رسید. ضمناً هم در جمع ما است. : جانباز فرج الله فصیحی رامندی
🥀 ✨خمپاره در سنگر تدارکات اینجا منطقه و بعد از عملیات است. ما حدود ۴ ماه در این منطقه مستقر بودیم. گردان ما یعنی حدود ۳ کیلومتر از خط را تحت پوشش داشت و نیروهایش در آن مستقر بودند. با توجه به اینکه بنده فرمانده گردان بودم مرتب در حال حرکت بودم و مسیر و نیروها را کنترل می‌کردم ، هیچ وقت یادم نمی‌رود در مقدماتی دشمن که متوجه عملیات ما شده بود ، شروع کرد به بمباران منطقه. در همین حال یک خمپاره ۱۲۰ به ما اصابت کرد. تمام و را تکه تکه کرد و مواد غذایی درون آنها بیرون ریخته شدند. به محض دیدن این صحنه بلند بلند فریاد زد: ای کاش این خمپاره‌ها به قلب من می‌خورد. بچه‌ها وقتی این صحنه را دیدن روحیه خوبی گرفتند اما درست چند دقیقه بعد یک تیر به گردن یکی از رزمندگان خورد که ایشان هم فوراً دستش را روی گردنش گذاشت تا مبادا روحیه ما تضعیف شود و فریاد زد: برای سلامتی امام ، بلند صلوات بفرستید. :جانباز فرج الله فصیحی رامندی