eitaa logo
"کنجِ حرم"
270 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
111 فایل
اِشتیاقے‌ڪه‌بہ‌دیدارِتودارَد‌دِلِ‌مَن دِلِ‌مَن‌دانَدومَن‌دانَم‌ودِل‌دانَدومَن حرفی سخنی؟! https://harfeto.timefriend.net/16818490554574 #شروطمون @shorotoinsohbata
مشاهده در ایتا
دانلود
از قولِ منه خسته به ارباب بگویید ؛ جز عشقِ تو عشقی به دلم جاشدنی نیست! :)
شب جمعست هوایت نکنم میمیرم:)))!
محمدحسین‌پویانفر‌ عشقُ‌وخوب‌تفسیرمیکنہ... مثلا‌اونجایۍڪہ‌میگہ: عشق‌ینۍتَبِ‌جنون! حرم‌باشی‌دم‌دمایِ‌اذون یہ‌گنبدرو‌‌ببینۍتو‌بارون، چشـات...دریا!(:💔
ولی انصافا عشق یعنی ضربان حرم:))))! ❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارِ آخِر زیرِ قُبه، هَست یادَت حاجَتَم؟ یِک شَبِ جُمعه حَرَم اَز تو طَلَب دارَم هَنوز...💔 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
رفقا امشب ساعت9 ونیم شبکه سه برنامه محفل رو زنده از حرم حضرت ابولفضل نشون میده حتما ببینید:)))
-خوشابحال‌کسی‌که بخاطرگناهانی‌که‌مرتکب‌شده گریه‌می‌کندوپشیمان‌است. ؏
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خطاب به علی ابن مهزیار... چرا انقدر دیر به دیدن ما آمدی؟ما صبح تا شب، شب تا صبح منتظر تو بودیم🥺🥺
حال بدمون فقط یه چیز میخواد اونم ندای: الا یا اهل العالم انا بقیه الله (:
enc_16814058867655273398290.mp3
11.08M
-🎧💔- اینه کل خواهشم دیگه اونی بشم که آقا تو میخوای...
با‌هیـچ‌کسم‌میل‌سخن‌نیست ولیکن‌تو‌خارج‌از‌این‌فلسفه‌و‌قاعده‌هایی! «حسین»
ماھنوز‌شہادتــــے‌بی‌درد‌می‌طلبیم؛ غافل‌ازآنڪہ‌شهادت‌را‌ جزبه‌اهل‌درد‌ندهند:)!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گِرِفتار‌اومَـدَم،نِجاتَم‌بِده‌حُسِــین کَم‌آوُردَم‌دیگه،خُدا‌شاهِده‌حُسِین
آرزو نیست رجز نیست من آخر روزی وسط صحن حسن (علیه السلام) سینه زنی خواهم کرد...😭 هشت شوال سالروز تخریب قبور ائمه تسلیت باد
آدم‌ازیه‌جایی‌به‌بعد دلش‌هیچی‌رونمیخواد... بجزیه‌دلِ‌سیرگریه روی‌سنگ‌فرشای‌بین‌الحرمین🤍!(:
حرم که نباشه...
"کنجِ حرم"
حرم که نباشه...
اخه چجور دردا دوا شه؟
گفت با کجای حرم خاطره داری؟ بین الحرمین؟ صحن اصلی؟ کجاش؟ گفتم من حرم نرفتم💔!
دࢪد‌ِ ما را‌ احدۍ‌ جز‌ ٺو ندانست حسـین، بہ‌فداۍ‌ تو‌ کہ‌ هم‌ دردے ‌و‌ هم‌ درمانے...!
گفت باز هم شهید آوردن؟ یک مشت استخوان. شب خواب دید توی باتلاقه! دستی او را گرفت: پرسید کی هستی؟! گفت: من همان یک مشت استخوانم!