eitaa logo
"کنجِ حرم"
270 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
111 فایل
اِشتیاقے‌ڪه‌بہ‌دیدارِتودارَد‌دِلِ‌مَن دِلِ‌مَن‌دانَدومَن‌دانَم‌ودِل‌دانَدومَن حرفی سخنی؟! https://harfeto.timefriend.net/16818490554574 #شروطمون @shorotoinsohbata
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بـہ‌حرمـت‌کـارایۍکـه‌توایـن‌چندوقـت ، بـراۍشھـدا میکـنی سـرپـدرومـادرت‌دادنـزن/: آخـہ‌شھـدآبـدون‌اجـازه‌ۍپـدرومـادراشون! آبـم‌نمیخـوردن !' 🙂🥀 بدون‌‌تعارف🚫
خوشنـودے آقـا امـام زمـــــاݩ صلـــــۅات🌱 💫 🌸✨ | |
°•| |•°☀️☘ -گفتم خسته ام... گفتی: از رحمت من؟؟
بچه ها رای بدید به این آیدی زیر که من ختم صلوات بزارم یا قرار روزانه ی دعای عهد یا هردو . به این آیدی بگید 👇 https://eitaa.com/mmaahhyyaa
یِ‌جا‌هست‌آقای‌پناهیان‌میگن: حاضری‌خدا‌دنیا‌رو‌بهت‌بده‌ امام‌حسینُ‌ازت‌بگیره؟ آخ‌که‌دل‌آدم‌و‌مچاله‌میکنه‌این‌حرفش!:) ..
هـر روز یک دقـیقه به صداے تیک تاک ساعت گوش بدید تا متوجه بشید که زمان داره به سرعـت میگذره... و اگه اعتیاد به گناه ترک نشه!! چه بسا ممکنه قبل ترڪ گناه مرگ فرا برسـه...
. اے‌منتظـران‌وقت‌وفا‌نـزدیڪ‌است آقا‌بہ‌خـدا‌بہ‌شـہر‌ما‌نزدیڪ‌است . آمـاده‌ڪنـید‌خـانہ‌ها‌را‌زیـرا‌‌ مـوعـود‌تمام‌انبـیا‌نزدیـڪ‌است .
از‌دنیا‌نگو ، ازخلق‌نگو‌ ، ازخودت‌هم‌نگو ازخدا‌بگو . چند‌وقت‌که‌تنها‌ازاوبگویۍ‌اگر غیر‌ازاو‌چیزۍ‌هم‌وجود‌داشته‌باشد‌از‌یادت میرود‌وغیر‌او‌ر‌افراموش‌میکنۍ . - حاج‌اسماعیل‌دولابۍ
ما جبهه‌ایهـا.. از لقاءالله جاموندیمـ دهہ شصتیهـا هفتادیهـا هشتادیهـا از بَقِیَّهُ اللَّهِ جانمونید..!🌱 حاج‌حسین‌یکتا🌸
༄🤍༄  😍 تنهااسمۍاست‌کہ‌هرڪجاصدایش‌زدم گفت: جـــانم♥️ هیچوقت‌هیچ‌کس‌روجز صدانکنید.👍 •. ــــــــــــــــــــــــــــــــــ❥︎✿•••
قضاوت ممنوع!!!!؟ چند دقیقه ای وقت بگذارید و متن ذیل را مطالعه فرمایید، مطلب آموزنده خوبی است. 🔴 ماجرای نماز بدون وضوی امام جماعت (حتما بخونید! ارزش خوندن داره👌). دکتر... در یادداشتی نوشت: حدود 20 سال پیش منزل ما خیابان 17 شهریور بود و ما برای نماز خواندن و مراسم عزاداری و جشن های مذهبی به مسجدی که نزدیک منزل مان بود می رفتیم. 💠پیش نماز مسجد حاج آقایی بود بنام شیخ هادی که امور مسجد را انجام میداد و معتمد محل بود. یک روز من برای خواندن نماز مغرب و عشاء راهی مسجد شدم و برای گرفتن وضو به طبقه پائین که وضوخانه در آنجا واقع بود رفتم. منتظر خالی شدن دستشویی بودم که در این حين، در یکی از دستشویی‌ها باز شد و شیخ هادی از آن بیرون آمد با هم سلام و علیک کردیم و شیخ بدون این که وضو بگیرد. دستشویی را ترک کرد. من که بسیار تعجب کرده بودم به دنبال شیخ راهی شدم که ببینم کجا وضو می‌گیرد و با کمال شگفتی دیدم شیخ هادی بدون گرفتن وضو وارد محراب شد و یک سره بعد از خواندن اذان و اقامه نماز را شروع کرد و مردم هم به شیخ اقتداء کردند. 🌷من که کاملا گیج شده بودم سریعا به حاج علی که سال های زیادی با هم همسایه بودیم، گفتم حاجی شیخ هادی وضو ندارد خودم دیدم از دستشویی اومد بیرون ولی وضو نگرفت. حاج علی که به من اعتماد کامل داشت با تعجب گفت خیلی خوب فرادا می خوانم. ☘این ماجرا بین متدینین پیچید، من و دوستانم برای رضای خدا، همه را از وضو نداشتن شیخ هادی آگاه کردیم و مامومین کم کم از دور شیخ متفرّق شدند تا جائی که بعد از چند روز خانواده او هم فهمیدند. زن شیخ قهر کرد و به خانه پدرش رفت ، بچه های شیخ هم برای این آبروریزی، پدر را ترک کردند. 💧دیگر همه جا صحبت از مشکوک بودن شیخ هادی بود آیا اصلا مسلمان است ؟ آیا جاسوس است ؟ و آیا 💦شیخ بعد از مدتی محله ما را ترک کرد و دیگر خبری از او نبود؛ بعد از دوسال از این ماجرا، من به اتفاق همسرم به عمره مشرف شدیم در مکه بخاطر آب و هوای آلوده بیمار شدم. 💧بعد از بازگشت به پزشک مراجعه کردم و دکتر پس از معاینه مقداری قرص و آمپول برایم تجویز کرد. 🌹روز بعد وقتی می خواستم برای نماز به مسجد بروم تصمیم گرفتم قبل از آن به درمانگاه بروم و آمپول بزنم، پس از تزریق به مسجد رفتم و چون هنوز وقت اذان نشده بود وارد دستشویی شدم تا جای آمپول را آب بکشم. درحال خارج شدن از دستشویی، ناگهان به یاد شیخ هادی افتادم چشمانم سیاهی میرفت، همه چیز دور سرم شروع به چرخیدن کرد انگار دنیا را روی سرم خراب کردند. نکند آن بیچاره هم می خواسته جای آمپول را آب بکشد! نکند؟ نکند؟! دیگر نفهمیدم چه شد. به خانه برگشتم تا صبح خوابم نبرد و به شیخ هادی فکر می کردم که چگونه من نادان و دوستان و متدینین نادان تر از خودم ندانسته و با قصد قربت آبرویش را بردیم. 💦خانواده اش را نابود کردیم ! از فردا، سراسیمه پرس و جو را شروع کردم تا شیخ هادی را پیدا کنم. به پیش حاج ابراهیم رفتم به او گفتم برای کار مهمی دنبال شیخ هادی می گردم. 💠او گفت: شیخ دوستی در بازار حضرت عبدالعظیم داشت و گاه گاهی به دیدنش میرفت اسمش هم حاج احمد بود و به عطاری مشغول بود. ☘پس از خداحافظی با حاج احمد یکراست به بازار شاه عبدالعظیم رفتم و سراغ عطاری حاج احمد را گرفتم. خوشبختانه توانستم از کسبه آدرسش را پیدا کنم بعد چند دقیقه جستجو پیر مردی با صفا را یافتم که پشت پیشخوان نشسته و قرآن میخواند. سلام کردم جواب سلام را با مهربانی داد و گفتم ببخشید من دنبال شیخ هادی می گردم ظاهرا از دوستان شماست، شما او را میشناسید؟ 💎پیرمرد سری تکان داد و گفت دو سال پیش شیخ هادی در حالی که بسیار ناراحت و دل گیر بود و خیلی هم شکسته شده بود پیش من آمد، من تا آن زمان شیخ را در این حال ندیده بودم. بسیار تعجب کردم و علتش را پرسیدم. 💦 او در جواب گفت: من برای آب کشیدن جای آمپول به دستشویی رفته بودم که متدینین بدون این که از خودم بپرسند به من تهمت زدند که وضو نگرفته نماز خوانده ام، خلاصه حاج احمد آبرویم را بردند، خانواده ام را نابود کردند و آبرویی برایم در این شهر نگذاشتند و دیگر نمی توانم در این شهر بمانم، فقط شما شاهد باش که با من چه کردند. 🌷بعد از این جملات گفت: قصد دارد این شهر را ترک گفته و به عراق سفر کند که در جوار حرم امیرالمومنین ( علیه السلام ) مجاور گردد تا بقیه عمرش را سپری کند او رفت و از آن روز به بعد دیگر خبری از او ندارم. ناگهان بغضم سرباز کرد و اشک هایم جاری شد که خدای من این چه غلطی بود که من مرتکب شدم. الان حدود 20 سال است که از این ماجرا می گذرد و هر کس به نجف مشرف می شود من سراغ شیخ هادی را از او می گیرم. ولی افسوس که هیچ خبری از شیخ هادی مظلوم نیست. 🔴 *ما هر روز چقدر آبروی دیگران را می بریم* ؟! با یه جمله، چقدر زندگی ها را نابود می کنیم
لف ندید 😍😍
بـااخلاص سـر ڪلاس حاضر شویـد یعنـۍ درس به خاطـر خـدا بخوانیـد نہ براے نمره و شنـاختہ شدن در نظر معلمتون. .! مخلـص باشید یعنـی نظـم و ادبتـون به خاطر اجبـارنباشه براي خدا باشه ڪه ادب و نظم دوست داره(: ڪم ڪم خودتون متوجـه میشید چه اتفاقے میفته♥️
خِیلے‌از‌‌مـٰا‌ھـٰا‌میدونیم‌ڪِھ‌چَت‌ڪردن‌بـٰا‌نامَحرم‌گنـٰاھہ👀 . میدونیم‌ڪِھ‌‌‌دوزدی‌ڪَردن‌گنـٰاھہ🚶‍♂. میدونیم‌نبـٰاید‌‌دِل‌ڪَسی‌رو‌شکوند‌ نَباید‌بـے‌احترامے‌ڪَرد👀 . نبـٰاید‌اصراف‌ڪَرد🚫 . وَلے‌ھمچنـٰان‌داریم‌گنـٰاھ‌میڪنم👀! بـٰا‌این‌ڪـٰارمون‌فَقط‌ظہور‌اقـٰا‌مون‌‌عقب‌میدازیم💔' یِچیز؎‌مِیدونِستِے-! مـٰا‌کلا‌حَواسمون‌نِیس:\ وَلـی‌مولـٰا‌مون‌دائم‌دعـٰامون‌‌میڪِنھ...ッ! یكم‌حواسمون‌بہ‌قَلبِ‌شَڪَستھ‌‌مھد؎‌فـٰا‌طمھ‌باشھ...シ •••·····~🍃♥️🍃~·····•••
⇜{‼️} اگھ‌لباست‌به‌یه‌میخ‌گیرڪنه،📌 به‌عقب‌برمےگرد؁ و اون‌روآزادمےڪنے...👣 حالا این‌میخ،همون‌گناهہ😱🔥 ڪه‌به‌قلبت‌نشسته...🖤 چےمیشه‌اگہ دوقدم‌به عقب‌برگردے و خودتو آزادڪنے؟!🦋✨ پیامبر(ص): ڪسےڪه‌ازگناه‌توبه‌ڪند،همچون ڪسےاست‌ڪه‌اصلاگناه‌نڪرده‌است...🌸🌿
ོ       ⠀ོ         ⠀ོ         ⠀ོ •| |• |عَسَی‌أن‌تَكرَهُ‌شَيئًاوَهُوَخَیرٌلَكُم...| گاهی دعاهایمان و اسرار بر آن ، خود گرھ اے بر زندگیمان مۍ‌شود! پس؛ دعا ڪن و "خیر" بخواھ، اما نھ آن خیرے ڪھ تو فڪر میڪنی...! :)
شهادت یازدهمین اختر تابناک امامت ،امام حسن عسکری علیه السلام را بر همه ی شما عزیزان تسلیت میگویم 😔💔😭