eitaa logo
"کنجِ حرم"
270 دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
111 فایل
اِشتیاقے‌ڪه‌بہ‌دیدارِتودارَد‌دِلِ‌مَن دِلِ‌مَن‌دانَدومَن‌دانَم‌ودِل‌دانَدومَن حرفی سخنی؟! https://harfeto.timefriend.net/16818490554574 #شروطمون @shorotoinsohbata
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃💚🍃 به قلم آیناز غفاری نژاد کپی به شرط گذاشتن نام نویسنده... برای عوض کردن جو گفتم: +مرتضی جان اگر خانم فرهمند مشکلی نداشتند ما ان شاءالله فردا راه میوفتیم . مرتضی که از عوض کردن ناشیانه‌ی بحث ته خنده ای داشت گفت ×ان شاءالله که مشکل خاصی نداشته باشند. داداش کم و کسری داشتی به خودم زنگ بزن. به نگرانی های برادرانه اش لبخندی زدم و گفتم +فدای محبتت، عزیزی. کاری نداری؟ ×نه داداش، سلام بنیامینم برسون. +بزرگیتو میرسونم . یاحق. بعد از قطع کردن تماس. بنیامینو دم در خروجی بیمارستان دیدم که با یه پلاستیک داشت به سمتم می اومد. دستی براش تکون دادم و به طرفش قدم برداشتم . بنیامین با دیدنم با تعجب گفت: ~پس چرا اومدی بیرون؟ +اومدم یه هوایی تازه کنم ... راستی داشتم با مرتضی صحبت میکردم . سلامتم رسوند . آهی کشیدم و ادامه دادم. +اونا به منزل عشق رسیدن و من... بنیامین ببین من چقدر بی لیاقتم که نتونستم امسال درست و حسابی پیش شهدا باشم. ~این چه حرفیه میزنی آراد ؟! قطعا حکمتی داشته. روزی این سفر بهترین سفر عمرت میشه. +چطور؟ چرا باید بهترین سفر عمرم بشه؟!!! ~حالا بماند. +نه نما...... با شنیدن صدای آیه ، بحثمون نیمه تموم موند... با تعجب به سمتش برگشتم. +آیه تو اینجا چیکار میکنی؟ =دیدم خبری ازتون نیست نگران شدم. با خنده گفتم +اینجا سوریه نیست خواهر من که نگران باشی داعش بیاد سراغمون ... هزاران هزار نفر خون دادن تا این امنیت به وجود بیاد ما مدیون خون شهداییم... ادامه دارد... 🍃💚🍃💚🍃