🔆 پ.ن:
از وداعهایی که اشک و لبخند را توامان داراست وداع با ماه مبارک است، و چه ماهی! و چه ماهی؟...
به زعم من رمضان هرگز نمیرود، یک گوشه سرجای خودش نشسته است و با ریش و مویِ سپید و لبخندِ بیتکلّف و تنی تکیده و لبهای خشکیده با مهر به ما نگاه میکند، و حقیقت این است که ما از رمضان میرویم، رهایش میکنیم، در زیر خاکستر خاموش فراموشی میپوشانیمش تا سال بعد -سال دیگری اگر باشد، سال دیگری اگر باشیم- امّا جالب اینکه امسال رمضانِ قمری افتاده بود در دلِ بهارِ خورشیدی، بهراستی هر دو بهارند، پنداری قمر در آغوشِ خورشید خفته است؛ ولی هر دوشان آیینه در بغل و کویاکوی دارند میروند، یا بهتر بگویم ما داریم میرویم، اتفاقاً یکی از سالهای صبوری میسرود: تو تماشا کن، که بهار دیگر، پاورچین پاورچین، از دل تاریکی می گذرد وَ تو در خوابی، و پرستوها خوابند، و تو می اندیشی، به بهار دیگر. هرسال که به اینها فکر میکنم یاد حرفهای آن بحر اندوه آن سختتر از کوه، بوالحسن خرقانی میافتم که گفت: مؤمن را همه جایگاهها مسجد بوَد و روزها همه آدینه و ماهها همه رمضان. راستی در وجودِ ما علت چیست که یک تفاوت ساده در حرف رَمضان را رَمان میکند؟ به شخصه فکر میکنم هر ساله ماه صیام در شبهای قدر (شبهای وصل) نامههای هجر طی میشود و تازه براتی به همهی ما میدهند و ما حالمان، حرفهایمان فقط تا همان مطلع فجر ادامه دارد، بهقول دوستی منحنی فراموشی تعهّداتمان از همان صبحِ شبهای قدر شروع شده، بیایید امسال بیشتر حواسمان به قولهایمان باشد؛
(سَنُقْرِئُكَ فَلَا تَنْسَىٰ / زودا كه براى تو بخوانيم، مباد كه فراموش كنى | سوره اعلی آیه ۶)
نیما.ش | رمضان ۱۴۴۳ | فروردین ۱۴۰۱
🔅
کمی هم حرف دل از زبان شیخ اجل:
برگ تحویل میکند رمضان
بار تودیع بر دل اخوان
یار نادیده سیر، زود برفت
دیر ننشست نازنین مهمان
غادر الحب صحبةالاحباب
فارقالخل عشرة الخلان
ماه فرخنده، روی برپیچید
و علک السلام یا رمضان
الوداع ای زمان طاعت و خیر
مجلس ذکر و محفل قرآن
مهر فرمان ایزدی بر لب
نفس در بند و دیو در زندان
تا دگر روزه با جهان آید
بس بگردد به گونه گونه جهان
بلبلی زار زار مینالید
بر فراق بهار وقت خزان
گفتم انده مبر که بازآید
روز نوروز و لاله و ریحان
گفت ترسم بقا وفا نکند
ورنه هر سال گل دمد بستان
روز بسیار و عید خواهد بود
تیر ماه و بهار و تابستان
تا که در منزل حیات بود
سال دیگر که در غریبستان
خاک چندان از آدمی بخورد
که شود خاک و آدمی یکسان
هردم از روزگار ما جزویست
که گذر میکند چو برق یمان
کوه اگر جزو جزو برگیرند
متلاشی شود به دور زمان
تاقیامت که دیگر آب حیات
بازگردد به جوی رفته روان
یارب آن دم که دم فرو بندد
ملک الموت واقف شیطان
کار جان پیش اهل دل سهلست
تو نگه دار جوهر ایمان
🌴 @ModamQom
BANAN_3.mp3
10.01M
🔹 بهبهانهی سالروز تولد غلامحسین بنان و رهی معیری...
روزای من بدون آواز سپری نمیشه، سلیقه موسیقاییمونم به مثابه پیرمرد هفتاد ساله است جا مونده تو دهه ۴۰ و ۵۰، گفتنیها کم نیست، اما کمتر از بنان و رهی میگم، بیشتر گوش کنید، گفتنیها بمونه بعد، مجالی دیگر...
🌷 گلهای رنگارنگ برنامه ۲۱۶ ب
(در دستگاه سهگاه)
خانم روشنک با صدای فرازمینی، میانههای این آهنگ بعد از تغزل، برنامه رو اینگونه معرفی میکند:
آهنگی جذّاب از هنرمندِ ارجمند محجوبی با ابیاتی دلانگیز و عرفانی، دلنشین طلیعهای است بر این برنامه گلها، که در خِلال آن نظمی شیوا از رهی معیری و سپس ابیاتی از جمالالدین عبدالرزاق و اوحدی اصفهانی مشهور به مراغه ای به سمع میرسد، صدایِ گرمِ بنان را گاه ارکستر گلها و گَه زخمه های استادانه عبادی همراه است...
🌴 @ModamQom
العيدُ صوتك إذ يجيءُ مُهنِّئًا
والعيدُ وجهك حين يُقبلُ باسِمَا.
-------------------
عید؛ صدای توست آنگاه که تبریکگویان برسد
و عید؛ رخسار توست آنگاه که لبخندزنان بیاید.
✨عيد سعيد فطر مبارك✨
🌴@ModamQom
18.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅
تقدیم به همزبانان مظلوم، به کابلِ خسته
🔻ارائه شده توسط کانون ادبی مُدام
🔸 شعر: علیرضا قزوه
🔹 خوانش: نیما شکروی
🌴 @ModamQom
انت قفدتنی
لیس انا
الإنسان لا يفقد ما لا يملك
تو مرا از دست داده ایی
نه من تو را
آدم چیزی را که ندارد
از دست نمیدهد
#ارسالی_اعضا
🌴 @ModamQom
10.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 منوچهر آتشی درباره منزوی میگفت: منزوی پرندهی بیقرار غزل و قربانی فرشته بیرحم شعر بود و من معتقدم بنیانگذار شیوهی دیگری از تغزلنویسی بود.
۱۶ اردیبهشت سال ۱۳۸۳ حسین منزوی فوت کرد.
فیلم: اصفهان/۱۳۷۹
پ.ن: از حسین منزوی باشد روزی دوستانش را دعوت کنیم دانشگاه قم برایتان تعریف کنند.
🌴 @ModamQom
Homayoun-Shajarian-Ahay-Khabardar-128.mp3
4.27M
🎧 آهای خبردار
🎤 با صدای همایون شجریان
🎼 آهنگ از سهراب پورناظری
🌻 ترانه از حسین منزوی
🌴 @ModamQom
زهی کوی کسی کز خون بود آب خیابانش
ز سرهای عزیزان چیده گلدان گرد میدانش
به خورشید قیامت می شود منجر به هر جلوه
تشرف های آئینه به صحن شبنمستانش
چنان وقت کرم از شش جهت بر تاخت می آید
که از پیراهن خود نیز رد گردد به طوفانش
زکاتی داشت خونم گیج تحویلش شدم
دیدم که حتی میرود عید سعید فطر، قربانش
زکوران نیز در ستر تجلی گشته او پنهان
که ممکن بود دیدارش دهد چشمی به کورانش
گناهانم فدای عصمت محضی چنین یا رب
که یوسف می شود با دیدن او گرگ کنعانش
به جمع پنج تن از چهار سو در هشت چشم آید
علی موسی الرضا پیدا شد از آئینه بندانش
به قم به چادرش افتاده جمعی یارضا گویان
گروهی حضرت معصومه گویان در خراسانش
چنین شأنی که من میبینم از حیث أحد کامل
ندارم شک که در خلوت پرستیدست شیطانش
حدیث کامل لولاک شرح کاملی دارد
چو لولای در جنت بچرخد تحت فرمانش
به شأن خویش دارد إلتجی از فرط آگاهی
اگر دستی بگیرد در خرامیدن به دامانش
...
محمد سهرابی
🌴 @ModamQom
🍂🍃🍂🍃🌹🍃🍂🍃🍂
نمیدانند خوبان، صیدِ چون من "دیرتسخیری"
تو میدانی، ولی "عاشقنگهداری" نمیدانی
#شفایی_اصفهانی
پن: حافظِ عزیز هم میفرمود:
دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتگارش
🌴 @ModamQom
اندر طلب دوست همی بشتابم
عمرم به کران رسید و من در خوابم
گیرم که وصال دوست در خواهم یافت
این عمر گذشته را کجا دریابم
#مولوی
پ.ن: مسجد الغدیر دانشگاه -که زهی قد قامت جاویدش- با دو دستهایش به آسمان اشاره میکند؛ چیزی را میخواهد نشان دهد یا دعای گوشهنشینانش را از نوک انگشتانش به بالا میفرستد؟
🌴 @ModamQom