eitaa logo
کانون ادبی مدام
191 دنبال‌کننده
258 عکس
88 ویدیو
11 فایل
💠 کانون ادبی هنری مُدام🔅 🔹️دانشگاه قم🔹️ MDM-UQ 🔸️ 🌴 خیال‌انگیز و شورانگیز، مدام؛ اینجا صدا از ژرفای دل، صحبتی روح‌افزا و بهجت‌انگیز از هنر و ادبیات است، این آیینه‌خانه نامش مدام است... 🔸️
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 در مصیبت سیدالثقلین و فخرالکونین حضرت اباعبدالله ا‌لحسین علیه السلام گوید بارد! چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟ از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا نامش که بد؟ حسین! ز نژاد که‌؟ از علی مامش که بود؟ ‌فاطمه‌، جدش که‌؟ ‌مصطفی! چون شد؟ شهید شد! به کجا؟ ‌دشت ماریه کی‌؟ عاشر محرم، پنهان‌؟ نه برملا شب کشته شد؟ ‌نه ‌روز، چه هنگام‌؟ ‌وقت ظهر شد از گلو بریده سرش؟ نی نی از قفا سیراب کشته شد؟ ‌نه! کس آبش ‌نداد؟ داد! که؟ شمر، از چه چشمه‌؟ ز سرچشمهٔ فنا مظلوم شد شهید؟ بلی جرم داشت؟‌ نه کارش چه بد؟ هدایت‌، یارش‌ که بد؟ خدا این ظلم را که کرد؟ یزید! این یزید کیست‌؟ زاولاد هند ، از چه کس‌؟ از نطفهٔ زنا! خود کرد این عمل‌؟ نه! فرستاد نامه‌ای نزد که‌؟ نزد زادهٔ مرجانهٔ دغا ابن زیاد زادهٔ مرجانه بُد؟ نعم! از گفتهٔ یزید تخلف نکرد؟ لا این نابکار کشت حسین را به دست خویش‌؟ نه او روانه کرد سپه سوی کربلا میر سپه که بد؟عمرسعد! او برید حلق عزیز فاطمه؟ نه شمر بی‌حیا خنجر برید حنجر او را نکرد شرم؟ کرد. از چه پس برید؟ نپذرفت ازو قضا بهر چه‌؟ بهر آن که شود خلق را شفیع شرط شفاعتش چه بود؟ نوحه و بکا! کس کشته شد هم از پسرانش‌؟ بلی دو تن دیگر که؟ نه برادر، دیگر که؟ اقربا دیگر پسر نداشت‌؟ چرا داشت. آن که بود؟ سجاد! چون بُد او؟ به غم و رنج مبتلا ماند او به کربلای پدر؟ نی !به شام رفت با عز و احتشام‌؟ نه ! با ذلت و عنا تنها؟ نه ! با زنان حرم؛ نامشان چه بود؟ زینب سکینه فاطمه کلثوم بینوا بر تن لباس داشت‌؟ بلی! گرد رهگذار بر سر عمامه داشت‌؟ بلی !چوب اشقیا بیمار بد؟ بلی چه دوا داشت‌؟ اشک چشم بعد از دوا غذاش چه بد؟ خون دل غذا کس بود همرهش‌؟ بلی اطفال بی‌پدر دیگر که بود؟ تب !که نمی گشت ازو جدا از زینب و زنان چه به جا مانده بد؟ دو چیز طوق ستم به گردن و خلخال غم به پا گبر این ستم کند؟ نه! یهود و مجوس؟ نه! هندو؟ نه! بت‌پرست؟ نه! فریاد ازین جفا قاآنی است قایل این شعرها بلی خواهد چه؟ رحمت! ‌ازکه‌؟ ز حق! کی؟ صف جزا! قاآنی 🌴 @ModamQom
🌴 نماز شام غریبان چو گریه آغازم به مویه‌های غریبانه قصه پردازم به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار که از جهان ره و رسم سفر براندازم من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب مهیمنا به رفیقان خود رسان بازم خدای را مددی ای رفیق ره تا من به کوی میکده دیگر علم برافرازم خرد ز پیری من کی حساب برگیرد که باز با صنمی طفل عشق می‌بازم بجز صبا و شمالم نمی‌شناسد کس عزیز من که بجز باد نیست دمسازم هوای منزل یار آب زندگانی ماست صبا بیار نسیمی ز خاک شیرازم سرشکم آمد و عیبم بگفت روی به روی شکایت از که کنم خانگیست غمازم ز چنگ زهره شنیدم که صبحدم می‌گفت غلام حافظ خوش لهجه خوش آوازم حافظ 🌴 @ModamQom
▫️معنای ابتذال در هنر و ادبیات ▪️وقتی چیزی مبتذل، به معنی لغویِ کلمه، شد، دیگر نقطهٔ ابهام و زمینه‌ای برای ندارد. از همین جا است که گاه یک اثر برای بعضی از مردم مصداقِ هنر است و برای بعضی دیگر هنر شمرده نمی‌شود. آنها که هنر می‌دانندش هنوز نقطهٔ ادراکِ بی‌چگونه‌ای در آن می‌یابند و آنها که آن اثر، برای آنها، هیچ نقطهٔ ادراکِ بلاکیفی ندارد، مشت آن هنرمند و صاحب آن اثر در برابر آنها باز است. مثل اینکه بگویند: این شعر فقط وزن و قافیه دارد یا تشبیهش صورتِ دستمالی‌شدهٔ فلان تشبیه از فلان شاعر است یا مضمونش را دیگری با صورتی که مرکزی برای ادراک بلا‌کیف دارد، قبلا آورده است. برای این‌گونه افراد، آن اثر، دیگر مصداق هنر نخواهد بود. اما اگر کسانی باشند که از آن‌گونه هوش و آگاهی برخوردار نباشند، می‌توانند از چنان اثری هم احساس التذاذ هنری کنند، زیرا برای آنها هنوز نقطه‌هایی از ادراک بی‌چگونه در آن اثر وجود دارد. پس در فاصلهٔ زبان روزمره و حرفهای مکرّر کوچه و بازارِ مردم از یک سوی، شاهکار‌های مسلّمِ شعرِ جهان از سوی دیگر، همیشه مجموعهٔ بی‌شماری از طیف‌های هنری، با شدّت و ضعفِ بسیار، وجود خواهد داشت - تا مخاطب و داورِ این موضوع چه کسانی باشند. محمدرضا شفیعی کدکنی زبان شعر در نثر صوفیه، صص ۷۴ و ۷۵ 🌴 @ModamQom
شعر محتشم اجرای دکتر موحدی.mp3
3.89M
◾️دو بند از شعر محتشم کاشانی بااجرای دکتر محمدرضا موحدی (هیات علمی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم)
36.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
...هست آیا یاوری ما را؟ باد با خود این صدا را برد و صدای او به سقف آسمان می‌خورد بازهم برگشت "هست آیا یاوری ما را؟" انعکاس این صدا تا دورترها رفت تا دلِ فردا و آنسوتر ز فردا رفت... ◾️ قسمتی از منظومه روز دهم، قیصرامین‌پور 🌴 @ModamQom
🌳‍ کسانی که در دِه زاده می‌شوند و در آن می‌بالند _آن هم یک دهِ سنّتی و کهنسال_ خیلی بیشتر در ایران به قوام می‌آیند تا آنان که زائیده‌ی شهر هستند. زمانی که من کودک بودم و دِه‌ها هنوز دست نخورده بودند می‌بایست ایران را در دِه شناخت. بیابان و جوی آب، بیابانی که در آن لشکر سلم و تور گم شده بود و جوی آبی که تمدّنِ ایران در کنار آن ترکیب گرفته و در مسیرِ آن حرکت کرده بود. سالهای اوّلِ زندگی من در دِه موجب گشت که ایران ذرّه ذرّه در وجودم نَشت کند، مانند بارانِ نرم که تا مغزِ استخوانِ زمین را می‌خیساند. ایرانِ فرتوتِ چند هزار ساله که پیوسته متغیّر بوده است و همیشه همان ایرانِ آفتاب‌پرست، آتش‌پرست و سپس ایزد پرست، که هنوز که هنوز بود چون ماهِ نو را می‌دیدند چشم می‌بستند، دعا می‌خواندند و به روی محبوبی نگاه می‌انداختند؛ و چون شامگاه چراغ روشن می‌شد، بر آن سلام می‌کردند، و آتش نمی‌بایست در اجاقِ خانه خاموش شود. همه‌ی اینها بر خود بارِ چند هزار ساله داشتند. حتّی گرمای تابستان و بوی بدِ کوچه‌ها و حشراتی که در سکوتِ سنگینِ ظهر وِزوِز می‌کردند، یادآورِ ایرانِ کهنسال بودند که نسل‌های متمادی در آن آمده و زندگی کرده و رفته بودند.                   دکتر محمّد‌علی اسلامی نُدوشن 🌴 @ModamQom
Gaam Enseble - Joz Man (128).mp3
2.88M
🎼 بسی دور رفتم بسی دیر کردم من آن بذرِ بی‌حاصلم کاین جهان را نه تغییر دادم نه تفسیر کردم... ____________________ شعر: محمدرضا شفیعی کدکنی آهنگ: آنسامبل گام 🌴 @ModamQom
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️سیدعلی میرفتاح، سردبیر نشریه کرگدن درباره ادبیات در فرهنگ صحبت می‌کند... 🌴 @ModamQom
ز بس فتنه از پيش و پس مي رسد به سختي مجال نفس ميرسد... فراوانی است و فراواني است به هر مرغ چندين قفس ميرسد! 🌴 @ModamQom
19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یکی دوستی را که زمانها ندیده بود گفت: کجایی که مشتاق بوده‌ام؟ گفت: مشتاقی به که ملولی. دیر آمدى اى نگار سرمست زودت ندهیم دامن از دست معشوقه که دیر دیر بینند آخر کم از آن که سیر بینند متن: گلستان سعدی ، باب پنجم «در عشق و جوانی» آواز: استاد محمدرضا کنسرت بزرگداشت سعدی سال ۱۳۸۶ گوشه‌ی رضوی دستگاه شور 🌴 @ModamQom
32.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در این سرایِ بی‌کسی کسی به در نمی‌زند 🔹 شعر: سایه (هوشنگ ابتهاج) تار و آواز: محمدرضا لطفی در مایه‌ی دشتی 🌴 @ModamQom 🔹 به‌مناسبت سالگرد هوشنگ ابتهاج
26.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️یوسفعلی میرشکاک از سایه و رندانِ شعر می‌گوید. آنکه نباید همیشه صریح بود... 🌴 @ModamQom