پاسخ به یک #شبهه
❌ #شبهه :
آیا تعریف کردن داستانِ #توبه در قالب رمان اشکال داره؟
✅ جواب #شبهه :
✍ #رمان به علت این که مخاطب رو با خودش همراه می کنه میتونه ناخودآگاه و #خلوت_خصوصی مخاطب رو تغییر بده ...
هر چقدر داستان جذاب تر نوشته شده باشه مخاطب رو بیشتر درگیر میکنه ...
گاهی وقتا مخاطب این قدر درگیر یه رمان یا یه فیلم نامه میشه که گویا باهاش داره زندگی میکنه ...
اگه برای شخصیت محبوبش و خوبِ داستان مشکلی پیش بیاد این مخاطب هم متاثر میشه!
با این اوصاف ، دیگه از یه رمان فقط پایان و نتیجه گیریش اهمیت نداره ...
بلکه تک تک لحظات این داستان اهمیت پیدا میکنه ...
تک تک لحظات!
تک تک صحنه ها!
تک تک شخصیت ها!
تک تک محتواها!
و ...
حالا اگر شما داستان یک فرد #گناهکار رو با ذکر #جزییات تعریف کردید مثلا این مخاطب در طول یک داستان ۱۰۰ قسمتی ، با ۸۰ قسمت گناه مواجه شده، ۲۰ قسمت هم ماجرای توبه رو خونده ...
اما اتفاقی که افتاده توی این ۸۰ قسمت به لحاظ #گرایش و #انگیزش نسبت به اون گناهایی که تعریف شده مایل شده ...
اما معلوم نیست اون ۲۰ قسمتی که میخونه این قدرت رو داشته باشه بهش اراده بده برای عدم انجام اون گناه ها یا نه !؟
اگه توی یه داستان ، دختری (یا پسری) تمام جزئیات رو ببینه که چه کارها که انجام شده بعد اخرش میخواد بخونه که طرف رفته توبه کرده!
۴ تا رمان این جوری برای جوون ها کافیه ...
بعد کم کم هم ارتباط بگیره ...
این هم جامعه ، این هم صدا و سیما ، این هم وضع خانواده ها ...
چه تضمینی به این هست که مخاطب به اون ۸۰ درصدی که ماجرای گذشته ی اشتباه شخصیت داستان بوده دچار نشه؟
میگن : آقا این داستان ها واقعی هستن ...
بر اساس واقعیت نوشته شدن ...
شما چرا واقعیت ها رو نمی بینید پس؟
جواب :
واقعی بودن یا نبودن داستان مهم نیست فعلا ... این که آیا چنین واقعیت هایی هم در جامعه هست اهمیتی نداره ...
معلومه که واقعیت داره ...
اما آیا به صرف این که واقعیت داره میشه ذکر کرد همه چی رو؟
در جامعه ما خیلی فسادها و گناه ها هم #واقعیت داره ... چیکار کنیم؟
همه رو تعریف کنیم با ذکر جزییات، بعد داستان رو به توبه بکشیم بعد به ازدواج بکشیم بعد پسر هم از قضا بره مدافع حرم بشه؟
مگه آخر داستان فقط به ذهن مخاطب می مونه؟
بعد اصلا سوالم رو میارم یه مرحله عقب تر ...
اگر قرار باشه ما حرف از توبه بزنیم، مگه فقط باید توبه از روابط نامشروع بزنیم؟
چرا فصل مشترک داستان های توبه ایی، روابط نامشروعه!؟!؟
و فصل مشترک رمان های دیگه #عشق!؟!؟
خدایی چرا؟!؟!
یعنی هیچ موضوعی به جز رابطه میان دختر و پسر نیست برای رمان نوشتن؟
جمع بندی کنم :
برای رمان نوشتن یا باید دوره های فرهنگی داشته باشید ...
یا باید از مشاور فرهنگی بهره بگیرید ...
#دل_نوشته
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
『 مُدرِّس نوین 』
❎نقد کانالهای عاشقانه مذهبی در 6 قسمت❌ این عاشقانه مذهبی های بی ترمز⚠️🔒 🔹قسمت اول: https://eitaa.
❌❌❌ شبهه :
آیا تعریف کردن داستان #توبه در قالب #رمان اشکال داره؟
✅✅✅ #پاسخ به شبهه :
✍#رمان به علت این که مخاطب رو با خودش همراه می کنه میتونه ناخودآگاه و #خلوت_خصوصی مخاطب رو تغییر بده ...
هر چقدر داستان جذاب تر نوشته شده باشه مخاطب رو بیشتر درگیر میکنه ...
گاهی وقتا مخاطب این قدر درگیر یه رمان یا یه فیلم نامه میشه که گویا باهاش داره زندگی میکنه ...
اگه برای شخصیت محبوبیت داستان مشکلی پیش بیاد این مخاطب هم متاثر میشه!
با این اوصاف ، دیگه از یه رمان فقط پایان و نتیجه گیریش اهمیت نداره ...
بلکه تک تک لحظات این داستان اهمیت پیدا میکنه ...
تک تک لحظات!
تک تک صحنه ها!
تک تک شخصیت ها!
تک تک محتواها!
و ...
حالا اگر شما داستان یک فرد #گناهکار رو با ذکر #جزییات تعریف کردید مثلا این مخاطب در طول یک داستان ۱۰۰ قسمتی ، با ۸۰ قسمت گناه مواجه شده، ۲۰ قسمت هم ماجرای توبه رو خونده ...
اما اتفاقی که افتاده توی این ۸۰ قسمت به لحاظ #گرایش و #انگیزش نسبت به اون گناهایی که تعریف شده مایل شده ...
اما معلوم نیست اون ۲۰ قسمتی که میخونه این قدرت رو داشته باشه بهش اراده بده برای عدم انجام اون گناه ها ...
اگه توی یه داستان یه دختر دنبال فلان پسر باشه ، یه جوری خودش رو تو چشم اون پسر مذهبی بیاره، بعد یه جوری باهاش ارتباط بگیره ...
پسره اول پس بزنه ...
بعد کم کم اون هم ارتباط بگیره ...
و این جزییات کامل توی داستان بیاد .
مثل مواردی که تا الان مصداقش رو آوردیم ...
حالا فرض کنید این مخاطب از بین این همه رمان که در جریان هست، درگیر باشه با ۵ یا ۶ تا رمان این طوری ...
این هم جامعه ی ما ، این هم صدا و سیمای ما ، این هم وضع خانواده ها ...
چه تضمینی به این هست که مخاطب به اون ۸۰ درصدی ( قسمتی ) که ماجرای گذشته ی اشتباه شخصیتِ داستان بوده دچار نشه؟
آقا خدایی این داستان ها واقعی هستن؟!...
بر اساس واقعیت نوشته شدن؟!...
شما چرا واقعیت ها رو نمی بینید پس؟!...
جوابش اینه ؛
واقعی بودن یا نبودن داستان مهم نیست فعلا ... این که آیا چنین واقعیت هایی هم در جامعه هست اهمیتی نداره !؟
معلومه که واقعیت داره ...
اما آیا به صرف این که واقعیت داره، میشه ذکر کرد همه چی رو؟
در جامعه ما خیلی فسادها و گناه ها هم #واقعیت داره ... چیکار کنیم؟
همه رو تعریف کنیم با ذکر جزییات ،بعد داستان رو به توبه بکشیم بعد به ازدواج بکشیم بعد پسر هم از قضا بره مدافع حرم بشه؟
مگه آخر داستان فقط به ذهن مخاطب می مونه؟
چرا فکر میکنید فقط اخر داستان در ذهن ها خواهد ماند و مابقی همه از بین میره!؟
تضمینتون چیه!؟
بعد اصلا سوالم رو میارم یه مرحله عقب تر ...
اگر قرار باشه ما حرف از توبه بزنیم ...
مگه فقط باید توبه از روابط نامشروع بزنیم؟؟؟؟
باز هم داستان تکراری مابقی انسانها و فیلم ها و داستان ها ...
یکم مُبدء باشیم ...
چرا فصل و نقطه مشترک داستان های توبه ایی، #روابط_نامشروعه!؟...
و فصل مشترک رمان های دیگه، #عشق!؟...
یعنی هیچ موضوعی به جز رابطه میان دختر و پسر نیست برای رمان نوشتن؟!؟!؟
📌 جمع بندی کنم :
برای رمان نوشتن یا باید دوره های فرهنگی داشته باشید ...
یا باید از مشاور فرهنگی بهره بگیرید ...
البته با مبنای اسلام ...
والسلام
#دل_نوشته
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
هدایت شده از 『 مُدرِّس نوین 』
پاسخ به یک #شبهه
❌ #شبهه :
آیا تعریف کردن داستانِ #توبه در قالب رمان اشکال داره؟
✅ جواب #شبهه :
✍ #رمان به علت این که مخاطب رو با خودش همراه می کنه میتونه ناخودآگاه و #خلوت_خصوصی مخاطب رو تغییر بده ...
هر چقدر داستان جذاب تر نوشته شده باشه مخاطب رو بیشتر درگیر میکنه ...
گاهی وقتا مخاطب این قدر درگیر یه رمان یا یه فیلم نامه میشه که گویا باهاش داره زندگی میکنه ...
اگه برای شخصیت محبوبش و خوبِ داستان مشکلی پیش بیاد این مخاطب هم متاثر میشه!
با این اوصاف ، دیگه از یه رمان فقط پایان و نتیجه گیریش اهمیت نداره ...
بلکه تک تک لحظات این داستان اهمیت پیدا میکنه ...
تک تک لحظات!
تک تک صحنه ها!
تک تک شخصیت ها!
تک تک محتواها!
و ...
حالا اگر شما داستان یک فرد #گناهکار رو با ذکر #جزییات تعریف کردید مثلا این مخاطب در طول یک داستان ۱۰۰ قسمتی ، با ۸۰ قسمت گناه مواجه شده، ۲۰ قسمت هم ماجرای توبه رو خونده ...
اما اتفاقی که افتاده توی این ۸۰ قسمت به لحاظ #گرایش و #انگیزش نسبت به اون گناهایی که تعریف شده مایل شده ...
اما معلوم نیست اون ۲۰ قسمتی که میخونه این قدرت رو داشته باشه بهش اراده بده برای عدم انجام اون گناه ها یا نه !؟
اگه توی یه داستان ، دختری (یا پسری) تمام جزئیات رو ببینه که چه کارها که انجام شده بعد اخرش میخواد بخونه که طرف رفته توبه کرده!
۴ تا رمان این جوری برای جوون ها کافیه ...
بعد کم کم هم ارتباط بگیره ...
این هم جامعه ، این هم صدا و سیما ، این هم وضع خانواده ها ...
چه تضمینی به این هست که مخاطب به اون ۸۰ درصدی که ماجرای گذشته ی اشتباه شخصیت داستان بوده دچار نشه؟
میگن : آقا این داستان ها واقعی هستن ...
بر اساس واقعیت نوشته شدن ...
شما چرا واقعیت ها رو نمی بینید پس؟
جواب :
واقعی بودن یا نبودن داستان مهم نیست فعلا ... این که آیا چنین واقعیت هایی هم در جامعه هست اهمیتی نداره ...
معلومه که واقعیت داره ...
اما آیا به صرف این که واقعیت داره میشه ذکر کرد همه چی رو؟
در جامعه ما خیلی فسادها و گناه ها هم #واقعیت داره ... چیکار کنیم؟
همه رو تعریف کنیم با ذکر جزییات، بعد داستان رو به توبه بکشیم بعد به ازدواج بکشیم بعد پسر هم از قضا بره مدافع حرم بشه؟
مگه آخر داستان فقط به ذهن مخاطب می مونه؟
بعد اصلا سوالم رو میارم یه مرحله عقب تر ...
اگر قرار باشه ما حرف از توبه بزنیم، مگه فقط باید توبه از روابط نامشروع بزنیم؟
چرا فصل مشترک داستان های توبه ایی، روابط نامشروعه!؟!؟
و فصل مشترک رمان های دیگه #عشق!؟!؟
خدایی چرا؟!؟!
یعنی هیچ موضوعی به جز رابطه میان دختر و پسر نیست برای رمان نوشتن؟
جمع بندی کنم :
برای رمان نوشتن یا باید دوره های فرهنگی داشته باشید ...
یا باید از مشاور فرهنگی بهره بگیرید ...
#دل_نوشته
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』