#تلنگر
🌸#استاد_ناصری
💠مرحوم #میرزای_شیرازی صاحب قيام تنباکو اعلی الله مقامه الشریف فوق العاده بود. #چشم_برزخیش باز بود و پشت دیوارها را هم می دید.
💠آن مرحوم مریض شد و حالش بد شد. سه شبانه روز دم احتضار بود. همه تعجب کردند که این بزرگوار با این مقامات، سه شبانه روز است پا به قبله و محتضر است. چرا؟
▫️بعد از آنکه فوت کرد، یکی از اولیای الهی خواب او را دید و پرسيد:
💠«آقا! جان دادن شما چرا اینقدر طول کشید؟»
▫️گفت:
💠«من از خدا تقاضا کردم همه کسانی را که از من تقلید می کردند، #بیامرزد؛ اما قبول نکردند.
▫️گفتم:
💠تسلیم نمی شوم. سه روز معطل کردم تا خداوند قول بدهد که همة کساني را که از من تقلید کردند و به من علاقه مند بودند ببخشد روز سوم خبر آمد که خداوند قبول کرد و همه را بخشید. و من هم تسلیم شدم».
🍃🌱↷
『 @modarese_novin 』
💠 شیخ انصاری مجتهد نبود، بلکه ...
🔹 مرحوم آیت الله #قافی یزدی میفرمودند به نظر من شیخ اعظم شیخ انصاری مجتهد نیست، ایشان فوق اجتهاد است؛ چون مجتهد میرود به یک نظر میرسد، اما شیخ انصاری به نظری برسد، آنجا توقف نمیکند. هر کجا میرسد، باز بحث را جلوتر میبرد.
🔸 استاد ما آیت الله #کازرونی میفرمود: #میرزای_شیرازی وقتی به نجف رفتند، همه درسهای مطرح را رفتند، درس عمومی شیخ را هم شرکت کردند، اما هیچ کدام را نپسندیدند؛ چون خودشان مجتهد بودند. خواستند به شیراز برگردند، بار و بنه را جمع کرده بودند، شیخ خبردار شد. شیخ با کراماتی که داشت میدانست که میرزا چه قابلیتی دارد. به منزل ایشان رفت. به رسم نجف همین که نشستند، فرمودند: «مسألةٌ» و یک فرع فقهی را مطرح کردند و تقریب استدلال را بیان کردند. میرزا تأملی کرد و گفت: صحیح است. شیخ اشکالی بر همان تقریب بیان کرد. میرزا گفت: این اشکال وارد است. بعد از فاصلهای شیخ به آن اشکال پاسخ داد. باز میرزای شیرازی آن را پسندید.
🔹 میرزا به خودش آمد که گویا شیخ در این بحث علمی یقه او را گرفته و به این طرف و آن طرف میکشد. شیخ که رفت میرزا به خادم گفت وسایل را پهن کنید. ما ماندنی شدیم. یعنی شیخ آمده بود که فرق درس عمومی و خصوصیاش را نشان دهد.
🍃🌱↷
『 @modarese_novin