#معارف #شرح_مناجات_شعبانیه
#پست_۱۳ بسیار زیبا و دلنشین است، از دست ندهید!
《اِلهي هَبْ لي كَمالَ الاِْنْقِطاعِ اِلَيْكَ وَ اَنِرْ اَبْصارَ قُلوُبِنا بِضِياءِ نَظَرِها اِلَيْكَ حَتّى تَخْرِقَ اَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ اِلى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصيرَ اَرْوحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ؛ ...》 《خداوندا، كمال انقطاع به سوى خودت را به من عطا كن و چشمهاى دل ما را با نور نگاهت روشن گردان تا چشمهاى دل، حجابهاى نورانى را بدرد و به معدن عظمت برسد و ارواح ما معلّق به عزّت قدس تو گردد.》
#نکته_اول: اين تعبيرات براى ذهن ما كه هنوز در آغاز راه ماندهايم نامأنوس است. براى ما كه نمىدانيم آيا گناهانمان آمرزيده شده يا خير، مفاهيم والا و دور دستى هستند.
#نکته_دوم: خداوند دوست دارد بندگانش به گونهاى ديگر بيانديشند و نمونههايى از این بندگان را نيز در قرآن بیان فرموده كه فكر و فرهنگ آنها مورد رضا و پسند الاهى بوده است. آنها عقيده داشتهاند كه ابزار و وسایلی که انسان در طول زندگی در اختیار دارد همگى به اراده الاهى ابزار و وسيلهاند و بدون اراده الاهى تأثير گذار نمىباشند.
مثل حضرت ابراهيم(عليه السلام) که وقتى او را در آتش بزرگ نمروديان مىافكنند بين زمين و آسمان و قبل از افتادن در آتشْ، جبرئيل نزد او آمد و عرض كرد: اَلَكَ حاجَةٌ؟ آيا حاجتى دارى؟ فرمود: "اَمّا اِلَيْكَ فَلا" يعنى به تو نيازى ندارم و خداوند خود از حال من آگاه است. او مىدانست كه كار به دست جبرئيل هم نيست.
پس عرض مىكنيم: كمال انقطاع، يعنى نهايت بريدگى از خلق و اتصال به خالق، مؤثر ديدن خدا و خواستن تمامى نيازها از او و مساوى بودن وجود و فقدان اسباب و ابزار.
به تأييد يك روايت، مؤمن به آنچه كه نزد خداست اميدوارتر است از آن چيزى كه در نزد او است، چرا كه گاهى مؤمن پول در جيب خود دارد ولى احتمال مىدهد گم شود ولى مىداند آنچه كه نزد خداست هرگز گم نمىشود....
#نکته_سوم: و امّا فهم معناى روشن شدن چشم دل به نور نگاه به خداوند (و انر ابصار قلوبنا بضياء نظرها اليك) كمى مشكل است.
ذعلب يمانى از حضرت امير(عليه السلام) پرسيد: هَلْ رَأَيْتَ رَبَّكَ؟آيا خدايت را ديدهاى؟ حضرت فرمود:«لَمْ اَعْبُدْ رَبّاً لَمْ اَرَهُ». خدايى را كه نديدهام هرگز عبادت نكردم. ولى به دنبال آن فرمود: «لا تَراهُ الْعُيُونُ بِمُشاهَدَةِ الْعِيانِ وَلكِنْ تَراهُ الْقُلُوبُ بِحَقائِقِ الاْيمانِ؛ چشمها خداوند را چنانكه اشياء را مىبينند نمىتوانند ببينند بلكه قلبها با حقايق ايمانى خداوند را مىبينند».
توضیح اینکه، رابطه انسان با خدا از باب تشبيه معقول به محسوس، مثل رابطه پرتوهاى نور با منبع نور است. اين پرتوها، مثل يك عمود نورانى كه از چراغ امتداد پيدا كرده و خود را (بر فرض ادراك) آويخته به آن مبدأ توليدكننده نور مىبيند. رابطه تمامى موجودات با خداوند مثل رابطه اين عمودهای نورانی با مبدأ توليد كننده آن نور است.
پس در اين فراز از مناجات عرض مىكنيم: خدايا از تو مىخواهم كه چشم دلم را باز كنى تا تو را ببيند و با ديدن تو نورانى شود و بتواند پردههايى را كه بين من و تو فاصله افكنده پاره كند و مبدأ نور را ببيند و روح خودش را معلق و آويخته به آن مبدأ بنگرد.
•┈••✿🌸✿••┈•
@moeze1
•┈••✿🌸✿••┈•