eitaa logo
مفلحون
750 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.4هزار ویدیو
177 فایل
مفلحون؛ رسانه رستگاری ارتباط با ادمین @Allawi
مشاهده در ایتا
دانلود
سخنرانی-اشک مؤمن - حجت الاسلام امینی‌خواه.mp3
6.14M
🖤 هر که گوید سخنی لحظهٔ افطار ولی/ دَم افطار فقط ذکر شیرین است 🦠 با توجه به شرایط موجود، برای شما عزیزان هیئتی مجازی و مختصر را فراهم کردیم که روزانه یک ساعت قبل از افطار، در حالی‌که تشنگی و گرسنگی بر ما غلبه کرده، یادی کنیم از آقایی که او را گرسنه و تشنه سر بریدند و روی زمین کربلا رهایش کردند😔 تا طاعاتمان به همراه فطرس پَر بگیرد و بالا برود. 🗓 روز اول رمضان وعدهٔ ما؛ هر روز، یک ساعت قبل از افطار در خیمهٔ مجازی اهل بیت مدیا 🆔https://eitaa.com/moflehoon
بسم الله الرحمن الرحیم ⚫️سالروز واقعه جانسوز عاشورا بر عاشقان سیدالشهداء تسلیت باد⚫️ 📋 ذبح عظیم الهی؛ در ماجرای عید قربان، هنگامی که ابراهیم از امتحان به قربانی کردن فرزندش با سربلندی بیرون آمد، خداوند قوچی را فرستاد تا به جای فرزندش ذبح نماید. هر چند این آیه را مفسران مربوط به این اتفاق می دانند، اما حدیث صحیحی از امام رضا نقل شده است که در کنار استفاده از صفت عظیم برای ذبح که اصولا با حیوان تناسب ندارد، تاویل آیه را به سمت و سوی شهید کربلا می برد. بر اساس این روایت، ابراهیم می دانست هیچ چیزی جز تحمل مصیبت خرد کننده در راه خدا باعث بالا رفتن جایگاه انسان نزد خداوند نمی شود و خداوند مصیبت جانکاه و عظیم کربلا را جایگزین مصیبت ذبح فرزندش کرد. البته در این صورت کلمه (فدیناه) معنای جایگزین کردن خواهد داد. به این معنا كه حضرت ابراهیم (علیه السلام ) براى بالا بردن درجات خویش مى تواند بر مصیبت امام حسین (علیه السلام ) بگرید، نه این كه امام حسین (علیه السلام ) فدایى اسماعیل باشد. به هر حال اصولا ذبح کردن انسان، به معنای بریدن سر او در هنگامی که زنده است، بسیار وحشیانه و دردآور است. چه برسد که ذبیح فرزند بهترین خلق خدا باشد. آن هم پس از آن همه رنج و دردی که در روز عاشورا دید. مصیبت بزرگی که پس از هزار و اندی سال، اشک ها را جاری می سازد و قلب ها را به درد می آورد. با هیچ مصیبتی در زندگی انسان قابل مقایسه نیست. چون آتش سایر مصیبت ها با گذشت زمان سرد و به فراموشی سپرده می شود. بدین ترتیب خاستگاه تعابیری که در زیارت پرفضیلت عاشورا درباره عظمت این مصیبت بیان شده است، مشخص می شود و مصیبت هر چقدر عظیم تر باشد، اجری که خداوند به خاطر آن به انسان می دهد، بیشتر خواهد بود. این است که پاداش و ثواب عظیمی برای گریه بر اباعبدالله ذکر شده است. 🔷 آیه روز: وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ (صافات / آیه 107) 🔶 ترجمه: ما ذبح عظيمي را فداي {جایگزین} او {اسماعیل} كرديم. پیشنهاد: خواندن زیارت پر فضیلت عاشورا را در این روز از دست ندهید. نقل شده که عارف جلیل القدری را پس از مرگش در خواب دیدند و از او پرسیدند، چه چیزی در دنیا هست که حسرتش را می خوری. فرمود کاش به دنیا باز می گشتم تا بیشتر زیارت عاشورا بخوانم ! این نشان می دهد که خواندن این زیارت توشه مهمی برای جهان پس از مرگ است. خداوند به همه ما انشاالله توفیق بدهد. 📅 دوشنبه 17 مرداد 1401 ، ، ، 🌼هر روز یک آیه🌼 🆔https://eitaa.com/moflehoon
گزارشی خواندنی از خاطرات یک مسلمان انگلیسی از زیارت ✍️لهجه غلیظ بریتیش و کفش گرانقیمت نایک که پایم بود، باعث می شد نگاه ها به من کمی با تعجب و کنجکاوانه باشد. اما همین که چشم در چشم کسی می شدم، لبخند گرمی تحویلم می داد. هر کسی سعی می کرد هر طور که شده، کاری برایم بکند. ✍️مثلا برای اینکه سبک بار باشم، چند دست لباس و اسپری و چند مدل اسنک گذاشته بودم توی کوله ام و آمده بودم. اما هیچ کدام این ها لازم نشد! در مسیر پر بود از چادرهایی که در آن می توانستی غذای گرم بخوری و با تشک و پتوی تمیز و حتی نو، استراحت کنی، حتی یک عده می آمدند و با اصرار می خواستند که اجازه دهی پاهایت را ماساژ دهند. ✍️یک بار از جمعمان دور افتاده بودم که ناگهان یک پیرمرد عرب مرا کشید کنار و نشاند روی صندلی. خم شد و بدون حرف کفش ها و جورابم را با ملایمت در آورد و یک ظرف آورد که در آن آب گرم و پر از کف بود. آرام روی پاهایم آب می ریخت و ماساژ می داد. از سنش خجالت می کشیدم، اما آنقدر خسته بودم و اینکارش آنقدر به من آرامش می داد که حرفی نزدم و گذاشتم کارش را بکند. پیرمرد اشک در چشمانش بود و لبخند می زد به روی من، و مرتب خدا را شکر می کرد که به او توفیق داده پاهای مرا ماساژ بدهد... چند کیلومتر دیگر که رفتم، مردی ایستاده بود و مردم را راهنمایی می کرد که بروند داخل یک چادر بزرگ. نماز عصر را که خواندیم، خواستم بروم بیرون که نگویند غذا بخورم. یک ساعت قبلش یک ساندویچ فلافل با سس پرتقال خورده بودم و واقعا گرسنه نبودم. اما اصرار کردند که بمانم و کمی بخورم. دویست نفر آدم داخل چادر بود و پنج نفر که خالصانه پذیرایی می کردند و لبخند از لبشان دور نمی شد. مردی که دعوتمان کرده بود داخل، با اصرار از من خواست در خانه ای که آدرسش را می دهد در کربلا اقامت کنم. نپذیرفتم. خواست به من پول بدهد، گفتم به اندازه کافی همراهم هست. خواهش کرد که یک تی شرت نو از او بگیرم تا حداقل وظیفه میزبانی از زائر امام را به جا آورده باشد... ✍️در این مسیر من کودکانی را دیدم که قدم برداشتنشان هنوز قوی و سریع نشده بود. و کسانی را دیدم که بچه به بغل راه می رفتند یا از بچه دارها می خواستند که اجازه دهند کمی هم آنها بچه شان را بغل کنند و راه ببرند. کسانی بودند آنقدر پیر که آرام آرام راه می رفتند، و بعضی ها روی ویلچر یا با عصا راه می رفتند. پیرزنی را دیدم که از جنوب عراق راه افتاده بود با ویلچر، به زائرانی که ویلچرش را هل می دادند اصرار می کرد که فقط تا زمانی اینکار را بکنند که خسته نشده اند و بعد رها کنند. می گفت که می داند نفر بعدی ای خواهد بود. می گفت اگر این سفر در اربعین را نمی آمدم هیچ جور دیگر نمی توانستم به برسم، و امیدوار بود که نه روز دیگر به کربلا برسد... سخاوت و بخشندگی کلمات خوبی نیستند برای آنچه من در اربعین دیدم! کجای دیگر در این سیاره کسی می تواند چنین چیزهایی را ببیند؟! ندیدن خود و این همه مهربانی با غریبه ها از هر جای دنیا و با هر شکل و قیافه ای؟!! ✍️بعد از هشتاد کیلومتر پیاده روی، سه روز راه رفتن و خوردن یک عالمه چای شیرین، نگاهم که به گنبد افتاد، حس کردم که بهشت روی زمین را می بینم! بعد از این سفر، قلبم طور دیگری گواهی می دهد که (ع) مردی است که قلب هر بشری را گرم می کند و هر کس با او آشنا شود، بلندی هایی از انسانیت را نشان او خواهد داد، که هرگز و هیچ کجا نخواهد دید. ** پی نوشت: این مطلب از وبسایت themuslimvibe.com انتخاب شده است. این وبسایت یک پلتفورم است برای به اشتراک گذاشتن تجربیات و نظرات مسلمانان در کشورهای غربی. می توانید با سرچ مطلب The Arbaeen Walk در این سایت، مطلب را کامل بخوانید. 🆔https://eitaa.com/moflehoon