eitaa logo
محبت خدا
305 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
14 فایل
در این کانال نزدیکترین راه های رسیدن به خدا از جمله محبت وادب را با هم بررسی میکنیم انتشار مطالب کانال بلامانع وصدقه جاریه هست کانال محبت خدا زیر مجموعه تشکیلات بزرگ تنها مسیر آرامش هست ارتباط باادمین @montazer_35
مشاهده در ایتا
دانلود
💠توبه بشر حافی👉 داستان بشرحافی را شنیده اید . روزی از کوچه های بغداد می گذشت . از یک خانه ای صدای عربده و تار و تنبور بلند بود ، می زدند و می رقصیدند و صدای پایکوبی می آمد . اتفاقا یک خادمه ای از منزل بیرون آمد در حالی که آشغال هایی همراهش بود و گویا می خواست بیرون بریزد تا مامورین شهرداری ببرند. امام به او فرمود صاحب این خانه است یا ؟ سوال عجیبی بود . گفت : از خانه به این مجللی این را نمی فهمی ؟ این خانه 《بشر》 است ،یکی از رجال ، یکی از اشراف ، یکی از اعیان ، معلوم است که آزاد است . فرمود : بله آزاد است ، اگر بنده می بود (یعنی اگر بنده خدا می بود ) که این سرو صداها از خانه اش بلند نبود . حال چه جمله های دیگری رد و بدل شده است دیگر ننوشته اند ، همین قدر نوشته اند که اندکی طول کشید و مکثی شد . آقا رفتند . بشر متوجه شد که چند دقیقه ای طول کشید . آمد نزد او و گفت : چرا معطل کردی ؟ گفت : یک مردی مرا به حرف گرفت . گفت : چه گفت ؟ گفت : یک سوال عجیبی از من کرد . -چه سوال کرد ؟ -از من پرسید که صاحب این خانه بنده است یا آزاد ؟ گفتم البته آزاد است . بعد هم گفت: بله آزاد است ،اگر بنده می بود که این سرو صداها بیرون نمی امد ! گفت : آن مرد چه نشانه هایی داشت ؟ علائم و نشانه ها را که گفت ، فهمید است . گفت : کجا رفت ؟ _از این طرف رفت . پایش لخت بود ، به خود فرصت نداد که برود کفش هایش را بپوشد ،برای اینکه ممکن است آقا را پیدا نکند . پای برهنه بیرون دوید . (همین جمله در او انقلاب ایجاد کرد) دوید ،خودش را انداخت به دامن امام و عرض کرد : شما چه گفتید ؟ امام فرمود : من این را گفتم . فهمید که مقصود امام چیست . گفت : آقا! من از همین ساعت می خواهم بنده خدا باشم ، و واقعا هم راست گفت . از آن ساعت دیگر شد .😭 🥀🥀🥀🥀 @mohabbatkhoda