🔸عمل به قول👌
🔹نوجوان دوازده سالهای در هامبورگ به مسجد رفت و آمد می کرد. یک روز خدمت آقای بهشتی گفت معلم ما در کلاس درس گفته که از شما درباره اسلام سؤالاتی بکنم. کی خدمت شما برسم؟ آقای بهشتی پرسید کی از مدرسه میآیی؟ او گفت ساعت ۴:۱۵ بعدازظهر. پرسیدند میتوانی ساعت ۴:۳۰ بیایی؟ گفت بله. گفتند فردا ساعت ۴:۳۰ منتظر شما هستم. او هم رفت.
🔸روز بعد به اتفاق خانواده از منزل خارج شدیم، متأسفانه ماشین خراب شد. هرکاری کردیم درست نشد. به راننده گفتم مشکل تا کی حل خواهد شد؟ او گفت نمیدانم. آقای بهشتی گفتند من ساعت ۴:۳۰ بعد از ظهر در مسجد قرار دارم و باید در این ساعت در مسجد باشم.
🔹راننده گفت اگر منتظر نوجوان دوازدهساله هستید، او سر ساعت میآید. اما اگر شما نباشید شروع میکند به بازی کردن. اگر شما ساعت ۵:۳۰ هم برسید برای او مسئلهای نیست. شهید بهشتی فرمودند نه من با این نوجوان ساعت ۴:۳۰ قرار گذاشته ام و ۴:۳۰ هم باید مسجد باشم. چه او بیاید و چه نیاید. بالاخره آقای بهشتی تاکسی گرفت تا خودش را به وعدهاش در مسجد برساند.
🔸به نقل از آقای کاظم سلامتی، کتاب الگوی حضور، صفحه ۱۶۵.
🏷 #شهید_بهشتی
📝 #خاطرات_تربیتی
┄┅┅┈⊰᯽🖤᯽⊱┄┅┅┄
#باشگاهملیکتابخوانیمحدثه
#باماهمقرارشو🌱
🌻باشگاه ملی کتابخوانی محدثه ویژهی بانوان متاهل
@mohadese_meli
.
🔰 حفظ آبروی دانشآموز
🔹یک روز شهید بهشتی در کلاس به یک نفر از از دانش آموزان گفتند بیا و انشایت را بخوان؛ ولی او که انشای خود را ننوشته بود، خجالت کشیده بود که بگوید ننوشتهام و دفترچه سفید خود را برداشته و از حفظ انشای خود را خوانده بود.
🔸شهید بهشتی که متوجه این امر شده بوده تا پایان زنگ کلاس چیزی به او نگفت؛ حتی به او نمره ۲۰ هم داد. در پایان کلاس به او گفت در زنگ تفریح به دفتر بیا؛ با تو کار دارم. در دفتر به او گفت تو که از روی دفتر سفید این قدر خوب میخوانی، حیف نیست شب ننشینی و مطالعه و فکر نکنی و انشای خوبی ننویسی؟
🔹بعد ادامه داد: اینها که نویسنده هستند و با نوشته ها و کتابهای خود دنیا را تغییر میدهند، مگر چه کسانی هستند؟ تو هم که به این خوبی خواندی. من متوجه بودم که چیزی ننوشتهای و از روی دفتر سفید میخوانی. اگر مقداری بیشتر دقت و مطالعه کنی، مسلماً یکی از آن افراد خوش قلم خواهی بود.
🔸آن دانش آموز بعدها به من که ناظم دبیرستان کمال بودم گفت حرفهای آقای بهشتی چنان در من اثر کرد که بعد از آن دیگر از مطالعه و خواندن و نوشتن جدا نشدم.
🔹به نقل از آقای عباس صاحبالزمانی، کتاب الگوی حضور، صفحه ۱۶۶ و ۱۶۷.
🏷 #شهید_بهشتی
📝 #خاطرات_تربیتی
┄┅┅┈⊰᯽🖤᯽⊱┄┅┅┄
#باشگاهملیکتابخوانیمحدثه
#باماهمقرارشو🌱
🌻باشگاه ملی کتابخوانی محدثه ویژهی بانوان متاهل
@mohadese_meli
.
🔸پیاز تند🔸
🔷 با یکی از دوستان خوبم بر سر سفره نشسته بودیم، او به پیاز علاقه داشت و به خوردن آن مشغول بود. کودکی که در آنجا بود مقداری از آن پیاز را در دهان گذاشت، اشکش سرازیر شد و زبانش سوخت و آن را رها کرد. دوستم خندید، خندهای پربار و پر از برداشت؛ که عدهای به خاطر جهتی از چیزهایی میگذرند اما عده دیگر، همان چیز را به همان خاطر میخواهند. آن تیزی و تندی که کودک را فراری کرده، مرا به سوی خود کشانده است. و سپس ادامه داد: در برابر سختیها و ناراحتیها عدهای به همان خاطر که ما فرار میکنیم به استقبال میروند و از سختیها بهره میگیرند. همان دردها و فشارها که ما را از پای در می آورد، همانها به عنوان پا، عامل حرکت و پیشرفت و ورزیدگی عدهای میشود...
🔷 هر تصادف و هر صحنهاى پيامى دارد و حرفى دارد و مغزى و تو نمىتوانى از اين پيام و از اين حرف و از اين مغز به زودى بگذرى بلكه آن را زير و رو مىكنى و در آن تدبر مىكنى و آن را ارزيابى مىنمايى. و اين ارزيابىهاى وسيع و مرتب به سازمان فكرى وسيعى منتهى مىشود و در درون تو چشمههايى را مىكارد.
✍ #استاد_صفایی_حائری | مسئولیت و سازندگی، صفحات ۱۰۹ الی ۱۱۱
┄┅┅┈⊰᯽💚᯽⊱┄┅┅┄
📝 #خاطرات_تربیتی
💡 #تربیت_عقلانی
#باشگاهملیکتابخوانیمحدثه
#باماهمقرارشو🌱
🌻باشگاه ملی کتابخوانی محدثه ویژهی بانوان متاهل
@mohadese_meli