eitaa logo
•|رَځــــــیٖݪ|•🕊
203 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
196 ویدیو
23 فایل
ما مهاجــریم... هجـرٺ ڪـرده‌ایم...، از جهالٺ ڪوفیان عصـر...، به اصل ڪـــــربلای خویش...🍃 #رَحـــــیل🕊 انتقادات و پیشنهادات: @javane_enghelabi118 تبادلات: @Hossein_vesali74
مشاهده در ایتا
دانلود
⛔️ 🖼 ⇐[تصویر مربوط به اولین جلسه مجلس پس از حادثه انفجار ۷ تیر سال ۶۰ می باشد.] گــــذر زمان چه کارهایی که نمیکند... امروز در مجلس شورای اسلامی حدود ١٠٠ نماینده غییت کرده اند؛ اما ٣٨ سالِ پیـش ... تصویر را مشاهده بفرمایید🙏 🕊 @mohajeran_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌱 می‌گویند پسری در خانه خیلی شلوغ‌ ڪاری کرده بود. همه ی اوضاع را بهم ریخته بود . وقتی پدر وارد شد، مادر شڪایت او را به پدرش ڪرد. پدر ڪه خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت. پسر دید امروز اوضاع خیلی بی‌ریخت است، همه ی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید ڪجا فرار ڪند؟ راه فراری ندارد! خودش را به سینه ی پدر چسباند ! شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد ... شما هم هر وقت دیدید اوضاعتان بی‌ریخت است 💞 به سوی خدا فرار کنید: [ وَ فِرُّوا إلی الله مِن الله ] ‌ 🕊 @mohajeran_ir
•|😇💕|• چادر مشڪی تو ، برایت امنیت می آورد خیالت راحت ، گرگ ها همیشه به دنبال شنل قرمزی هستند...🌱 🕊 @mohajeran_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ها دیگر عکس وفیلم های دروغین درمورد ایران نیست،،، 👈اینجا است... 👉 وحالا تصور پوچی که درمورد عاقبت ایران داشتند نصیب خودشان شد... گورهای جمعی برای قربانیان کرونا🤭 🔹شبکه ۴ تلویزیون انگلیس تصاویری را به نمایش گذاشت که در آن فردی می‌گوید در حال حفر شدن است. 🔹مجری این شبکه می‌گوید این گورها مربوط به یک منطقه جنگی و یاپس از یک زمین‌لرزه نیست بلکه این اتفاق در👈 «عصر کووید ۱۹» و در«چیزِل‌هِرست»درنزدیکی لندن👉در حال وقوع است. 🕊 🌱 @mohajeran_ir
🌱 •| باید به این بلوغ برسیم، ڪہ دیگرنبایددیده شویم؛ آنڪس کہ بایدببیند،مے بیند.|• 🕊 @mohajeran_ir
•🌱• ‏وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي آنچه را ڪه در درون دارم ، مۍدانـــى... [مناجات شعبانیه] - ترسم همیـــن است ... می بینـی؟ چقدر لـبریز ، ز غـیر تو أم؟!💔🍂 🕊 @mohajeran_ir
•|رَځــــــیٖݪ|•🕊
#رایحه_حضور #پارت_۷۳ #سنا_لطفی فاطمه قبل تر از من رسیده بود ، آراگل بعد چند دقیقه با سینی لیوان ه
۷۴ ۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ _ فاطمه من قبلا همه چیز رو برات گفتم ، الان میدونی مشکل من چیه ؟! با این چیزایی که تازگی ها شنیدم احساس میکنم سرم کلاه رفته تمام این سال ها ! از همون اول اولش! من هیچی نمیدونستم و کورکورانه تقلید می کردم و بعد دوباره بدون فکر ؛ رهاشون کردم ! الان فقط تشنه دونستنم! لبخند محوی لب هایش را زینت داد: چاره کار تو ؟! با شیطنت نگاهم کرد ، گوشیش را بالا آورد _ فاطمه میخوایی چیکار کنی؟! خندان و با ذوق نگاهم کرد: چند سال پیش آقا امیر علی ، یه دوره ای با مسولیت خودشون برگزار کردن درباره همین چیزا، شبیه حلقه صالحین پایگاه های بسیج تو آون چند جلسه فلسفه تمام رو تا حد درک بشر در آوردیم ، چند تا دوره نهج البلاغه شناسی و صحیفه سجادیه هم گذاشتن ؛ خیلییی قشنگ و پر بار بودن مطالب با تعجب نگاهش کردم "چرا نواب همه جا بود ؟! چرا دست از سر من بر نمی داشت ؟! کاش روبرویم بود همین یک جمله را می پرسیدم : تو چرا محبوب همگانی امیر علی؟! " فاطمه ادامه داد : من یه دوستی داشتم به اسم مرضیه ، آون تموم اون جلسات رو ضبط کرده ، زنگ بزنم بگم برام بفرسته! دلم کمی آرام گرفت ، حالا کسی را داشتم که کمکم کند ، تا این عطشی که به جانم افتاده بود تسکین یابد.... نیم ساعت بعد صدا های ضبط شده را فاطمه برایم فرستاد و گفتم که بیشتر از دو هفته است دست به گوشی نزده ام و در همین حال یاد پیام خودم برای نواب افتادم ... امشب باید گوشی گردی حسابی خودم را مهمان می کردم ! 💙کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 💙 @mohajeran_ir
۷۵ سوار ماشین فاطمه شدیم و به راه افتادیم : فاطمه یه سوال؟! خندید : تو فقط سوال بپرس هاا کمی مکث کردم : آقای نواب از کی روستای شماست ؟! حواسش معطوف ترافیک نزدیک شب تهران بود : اوووم ، از همون اول استخدامش اومد روستای ما ، همون ۸ ،۹ سال پیش ، در عرض همون یکی دو سال هم، چنان با مهدی صمیمی شدن که نگو و نپرس ! بعدش هم کلا موندگار شد تو بیش مله _ وااا تو شهر خودشون یه مدرسه نیست واسه این؟! خندید : امان از دست تو ! چه طلبکار هم هست ، چرا نباشه تو شهر به آون قشنگی ! خودش میخواد تو روستا باشه! نتوانستم جلوی زبانم را بگیرم : خله به خدا! هم خنده اش گرفته بود هم سعی داشت برایم اخم کند : زشته به خدا ! _ حالا اهل کجا هست این آقای فداکار ؟! چشم غره ای همان پشت فرمان برایم رفت : با اجازتون اهواز ابرویم را بالا دادم : تا حالا نرفتم ولی تعریفش رو زیاد شنیدم نگاهش خیره انگشتر در دستش شد : خیلی شهر قشنگیه! _ بیخیال بحث این آقا رو ، تو آهنگ گوش میدی خانووم؟! چنان با حوصله رانندگی می کرد در این شلوغی که حرصم را در می آورد : به عرض مبارک شما برسونم که بله ولی نه هر آهنگی ، من زیادی حساسم رو محتوا و ریتم کیفم را روی صندلی عقب قرار دادم : اوووو! بعد هم خم شدم و ظبط را روشن کردم ، نوای قشنگی به گوش رسید فاطمه لبخند تلخی زد : مهدی عاشق این آهنگ بود! " باور نکن تنهایی ات را ... من در تو پنهانم ... تو در من ... از من به من نزدیک تر تو ... از تو به تو نزدیک تر من .. دل تاب تنهایی ندارد ... باور نکن تنهاییت را ... هر جای این دنیا که باشی... من با توام تنهای تنها ... من با توام هر جا که هستی .. حتی اگر با هم نباشیم.. حتی اگر یک لحظه ، یک روز .. با هم در این عالم نباشیم .."" 💜کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 💜 @mohajeran_ir
۷۶ آرام جلوی خانه مان پیاده شدم و به طرف فاطمه برگشتم: مرسی فاطمه جان لبخند خسته ای روی لب هایش نشست : کاری نکردم که ، صوت ها رو گوش بده لطفا ، فرصت دونستن رو از خودت نگیر! جمله آخرش ماتم کرد! من قبلا این جمله را شنیده بودم ، این توصیه دلسوزانه را ... یادم آمد ! نواب در آخرین دیدار سفارش کرده بود و من زیاد جدی نگرفته بودمش. نفس عمیقی کشیدم ، من در این راه فاطمه را داشتم ، نورا را و خانم دکتر چشم عسلی و پر انرژی را و حتی جناب فداکار را ! انگار یکدفعه تردید های میان قلبم پر کشید .. برای فاطمه دست تکان دادم و راهی خانه شدم، برای شام دور میز جمع شدیم ، مادرم کمی گرم تر شده بود اما سکوت پدرم هنوز پایدار بود ! جو سرد خانه اذیتم می کرد ، خدا لعنت کند باعث و بانی اش را ، صدایی از درونم بلند شد : "یعنی تو بی تقصیر بودی؟! " برای خودم شانه بالا انداختم "بی تقصیر نیستم و همین دیوونم میکنه !" بعد شام تشکر کردم و راهی اتاقم شدم ، با دیدن گوشی ام روی پاتختی ، روی تختم شیرجه رفتم و گوشی در دست گرفتم . با ذوقی عجیب نت را وصل کردم و اول سراغ پیام های فاطمه رفتم کلی ویس بود ، همه را دانلود کردم تا در اسرع وقت گوش کنم . بعد هم اینستاگرامم را باز کردم اولین چیزی که سر زدم ، پیام نواب بود 《سلام جوابتون رو با نقل قولی از حاج آقا پناهیان می دم کودکی و بسیاری از حالات با صفای آن الگویی برای کمال انسان است ، از دست دادن صفای دوران کودکی مانند بیرون رانده شدن از بهشت برای حضرت آدم است ، خب مطمنا همون حالت نمی مونه ولی میشه اون روحیه رو زنده نگه داشت که تنها راهش ایمان به دانسته هاست امیدوارم جواب سوالتون رو گرفته باشین ، یا علی مدد 》 🌸کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 🌸 @mohajeran_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🌱• إِلَـهِي هَبْ لِي قَلْباً يُـدْنِيـهِ مِنْكَ شَـوْقُهُ وَ لِسَاناً يُرْفَعُ إِلَيْـكَ صِـدْقُهُ وَ نَظَراً يُـقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّـهُ 💕 خدايا قلبى به من عنايت ڪن ڪه اشتياقش او را به تو ڪند و به من زبانی بخش ڪه راست گفتاری‌اش آن را به سوی تو بالا آورد و من را دیده‌ای بخش ڪه حق بینی‌اش او را به تو نزدیڪ گرداند...🌸🌱 + مناجات شعبانیه 🙃 🕊 @mohajeran_ir