#آبروی_انقلاب💪🏻
نمی دانم
ریشه #بدحجابی چیست؟
ولی یه چیزی را خوب میدانم
اینڪه 👈
از همین الان می توانی شروع ڪنی
با حیا و با #حجاب بودن را .☺️✅
🔸یڪ همت والا میخواهد
🔸و یڪ یاعلی رسا
🔸تو میتوانی...
اگر اهلش هستی بسم الله ...☺️😍👍👍
#رمضان بهانه خوبیست☺️
💠کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیماً تُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمیعاً
أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون💠
#دختران_انقلاب💕
#حجاب
#رَحیــــل 🕊
@mohajeran_ir
#خمپاره_لبخند🍃
تازه اومده بود جبهه.
یه رزمنده رو پیدا کرده بود و ازش می پرسید:وقتی توی تیررس دشمن قرار می گیری ، برا اینکه کشته نشی چی میگی؟
اون رزمنده هم فهمیده بود که این بنده تازه وارده شروع کرد به توضیح دادن: اولاْ باید وضو داشته باشی
بعد رو به قبله و طوری که کسی نفهمه باید بگی:
《اللهم الرزقنا ترکشنا ریزنا بدستنا یا پاینا و لا جای حساسنا برحمتک یا ارحم الراحمین》
بنده خدا با تمام وجود گوش میداد
ولی وقتی به ترجمه ی جمله ی عربی دقت کرد ، گفت:
اخوی غریب گیر آوردی؟😂
#آنان_که_از_جان_گذشتند ✨
@mohajeran_ir
💠هفتم ارديبهشت سالگرد شهادت طلبه همدانی😔؛ فروش اسلحه در اينستاگرام، قتل در خيابان
هفتم ارديبهشت سال 98 بود كه حجت الاسلام مصطفی قاسمی طلبه ۴۶ اهل همدان به دست يك فروشنده اينستاگرامی سلاح به شهادت رسيد
"بهروز حاجيلويی" پس از ارتكاب قتل در صفحه اينستاگرام خود با گستاخی عكسی از خود منتشر و اعلام كرد "يك آخوند را كشته است"⚠️
🌱 رهبر انقلاب در واكنش به اين قتل بر ضرورت برخورد با خريد و فروش مجازی سلاح و مقابله با ولنگاری فضای مجازی تاكيدكردند
اما سوال مهم از وزارت ارتباطات اين است كه حداقل طی يكسال گذشته، چه اقدامی برای ايجاد شبكهملی اطلاعات، تقويت پيامرسانهای بومی و مديريت ولنگاری بسترهايی مانند اينستاگرام انجام داده است⁉️
و سوال مهمتر از دستگاه قضایی و امنیتی کشور است که تا کی در مقابل رهاشدگی فضای مجازی و خیانت آشکار مسئولان عرصه ارتباطات و شرارت های سلبریتی ها قرار است مسامحه و بی مسئولیتی از خود بخرج دهند⁉️
#فهم_سیاسے 🧠
#ولنگاری_فضای_مجازی
#رحیل 🕊
🌿 @mohajeran_ir
6.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥لطفاً تا آخر ببینید!
⚠️کلیپی که رسانههای سلطنت طلب قسمتی از آن را با عنوان شجاعت یک جوان ایرانی در طرفداری از سلطنت در خاک ایران پخش میکنند!
💡و اما فیلم کامل را خودتان ببینید!
👈 #سواد_رسانه یعنی دیدن تمام جوانب یک موضوع
#فهم_سیاسے 🧠
#رحیل 🕊
🌿 @mohajeran_ir
📖📚
📚
#یڪقاچکتاب
#غذای_روح
💔..پرواز تا بی نهایت ..💔
✍..| انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی آجا
موضوع:
روایتی از خانواده ، دوستان ، آشنایان
راجب سرلشگر خلبان شهید عباس بابایی
••|برشے از کتاب|••
خانم بابایی که به شدت هیجان زده بود پرسید :
عباس چه وقت می آیی ؟
من چشمم به در دوخته شده
او در حالی که عرق روی پیشانی اش را پاک می کرد ؛
به آرامی گفت :
خاطر جمع باشید که من عید قربان پیش شما خواهم بود
در پایان عباس حلالیت طلبید و تماس قطع شد
لحظه ای نگذشته بود که ناگهان رنگ از رخسار خانم بابایی پرید
و با صدایی لرزان با خود گفت :
وای این چه حرفی بود که او گفت ؟!
برای چه حلالیت طلبید ؟!
دست هایش را رو به آسمان بلند کرد و ملتسمانه گفت :
خدایا! خدایا !
عباس را حفظ کن
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
چند روز بعد وقتی همسر عباس بر بالای سر او آمد
کفن خونین او را کنار زد و با بغض شکسته در گلو
اما به صلابت کوهساران گفت :
تو مرا به زیارت کعبه روانه کردی
اما ..اما ..خودت به دیدار صاحب کعبه رفتی ! 😭
✏️ /... @mohajeran_ir
📖
📚
•|رَځــــــیٖݪ|•🕊
#رایحه_حضور #پارت_۱۰۳ #سنا_لطفے منقلب شدم .. اصلا گیج شدم... تا چه حد می شود از دنیا سیر شوی ؟!
#رایحه_حضور
#پارت_۱۰۴
#سنا_لطفے
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
با صدای زنگ تلفنم ، به اتاق رفتم .
با شک به شماره ناشناس نقش بسته
روی گوشی ام چشم دوختم
با تردید پاسخ دادم :
بله !
_ سلام ، خانم تاجفر ؟!
هر چقدر فکر کردم
که این صدای تا حدودی آشنا متعلق به کیست ؟!
ذهنم یاریم نکرد :
خودم هستم بفرمایید
_ من شاهرودی ام ، از بسیج دانشگاه زنگ زدم گلم
به طرف ستاره های آویزان از سقف اتاقم رفتم :
بله بله شناختم خوبین ؟!
_ الحمدالله، غرض از مزاحمت خانم عکاس ،
عکس های مراسم چیشد پس؟!
با دست به پیشانیم کوبیدم
و لعنتی فرستادم به حواس پرتی این روز هایم ! :
وای شرمنده کلا فراموش کرده بودم ،
من فردا بعد کلاسم میارم براتون
_ عزیزززم ، دشمن اهل بیت شرمنده ،
پس من فردا منتظرم
فعلا یا علی
با دست ستاره را برگرداندم:
چشم حتما
لپتاپ را روشن کردم و نگاهی گذرا به عکس ها انداختم
و بعد تمام شان را روی فلش ریختم !
مادرم نیم ساعتی بود که با تلفن حرف می زد ،
آنطور که شنیدم
آن طرف خط معصومه خانوم بود !
نمیدانم چه می گفت که چشمان مادرم برق می زد !
تا شب عین روح سرگردان میان پذیرایی
و اتاقم رفتم و آمدم
و مادرم لام تا کام حرفی نزد
فقط می گفت : به وقتش !
وقتش کِی بود الله العلم !
🌸کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 🌸
@mohajeran_ir
#رایحه_حضور
#پارت_۱۰۵
#سنا_لطفے
روز بعد ، پس از کلاسم راهی اتاق بسیج شدم
مردی پشت به در ورودی روی میز خم شده بود ،
مردد بودم که چطور اعلام حضور کنم که خودش برگشت.
سرش را به زیر انداخت و سلام کرد !
آرام در دل گفتم :
اینم که مثل نواب سر به زیره ! :
سلام، خانم شاهرودی هستند ؟!
_ بله اتاق روبرویی ان
ممنونی نجوا کردم و به طرف اتاق رفتم
مهیا شاهرودی
خودش قبلا دانشجوی گرافیک همین دانشگاه بود
و حالا مسئولیت بسیج خواهران را بر عهده داشت
دختر ریز نقشی با چشمان میشی و چادری !
با تن صدای بسیار ظریف و ملایم !
خودم هم خنده ام گرفت از این همه توجهم نسبت به او
حالا خوب است برادر ندارم !
بعد سلام و احوال پرسی فلش را تحویل دادم
و حسابی هم تعریف و تمجید شنیدم
گفت که اگر مایلم
از این پس عکاسی مراسم ها را بر عهده بگیرم و
خوب من مشکلی با این پیشنهاد نداشتم !
به خانه که رسیدم ، مادرم گفت مهمان دارم
و من متعجب و کنجکاو راهی اتاقم شدم و با سارا روبرو شدم .
_سلااام سارا خانوم !
پشت چشمی برایم نازک کرد :
چه عجب ما شما رو دیدیم !
مقنعه را از سرم کشیدم و با لبخند با او دست دادم :
چقدر غر میزنی تو ؟!
حالا چرا اخمات تو همه؟!
_ تو چت شده این مدت ؟!
ابرویم را بالا دادم :
من ؟! چطور مگه ؟!
_ والا یهویی میری مشهد ،
چند وقته کلا تو کتابی یا هم که هندزفری تو گوشاته !
فقط هم که با این چادری ها میپری؟!
خودت هم که دیگه یه پا شدی حاج خانوم !
یاد برخورد فاطمه افتادم، می گفت :
حق نداریم با هیچ بهانه ای به کسی توهین کنیم ، کارش فقط لبخند است ، خودت باید تشخیص دهی که اکنون سکوت علی(ع) لازم است یا رجز خوانی زینب(س) ؟!
لبخند کم جانی رو به سارا زدم :
چیز خاصی نیست
تو فک کن متحول شدم !
شانه بالا انداخت:
چی بگم دیگه بهت ؟!
تا عصر کمی حرف زدیم و من سعی کردم صحبت هایمان در حد دانشگاه و درس ها باشد ، نه تغییر این روز های من !
خودم به شدت راضی بودم از این تغییر ....
🌺کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 🌺
@mohajeran_ir
#رایحه_حضور
#پارت_۱۰۶
#سنا_لطفے
پیام مادرم را با بهت خواندم
^سلام
ریحانه جان بعد کلاست زودتر بیا خونه قراره بریم سفر ^
نگاه متفکری به روبرو انداختم
در اوایل شهریور ماه چه وقت سفر بود ؟!
آن هم این همه با عجله و یهویی؟!
ماشین را امروز با خودم نیاورده بودم و قرار بود با مترو برگردم ولی از زور کنجکاوی و دلشوره رخنه کرده در قلبم ؛
از همان جلوی دانشگاه دربست گرفتم !
سرم را به شیشه تکیه دادم و در افکار خودم غوطه ور شدم که رسیدیم
با حواس پرتی از تاکسی پیاده شدم
_ ببخشید خانوم کرایه؟!
لبم را به دندان گرفتم و برگشتم:
شرمنده حواسم پرت بود
بعد هم کرایه را حساب کردم و وارد خانه شدم .
چمدان آماده پدر و مادرم جلوی در بود .
هر دو هم حاضر و آماده نشسته بودند :
سلام
کجا قراره بریم ؟!
چرا انقدر یهویی؟!
مادرم با لبخند جلو آمد:
علیک سلام
چرا انقدر تو هولی دختر ؟!
قراره بریم جنوب
تو که ما رو کشته بودی بریم اهواز بریم اهواز ...
با صدای بلندی که منشاء ش ذوقم بود گفتم :
وای جدددیییی؟!
مادرم مرا به سمت اتاقم راهی کرد :
اره جدی
حالا هم زود وسیله هات رو جمع کن ، زودتر راه بیفتیم!
به طرف کمد لباسم رفتم و در همان حالت که رو به کمد بودم مادرم را مخاطب دادم :
مامان چند روزه میریم؟!
مادرم به طرف اتاقم آمد :
مشخص نمیشه ولی حداقل یه هفته الی ده روزی می مونیم.
با تعجب به طرفش برگشتم :
مامان چه خبره مگه ؟!
چشمکی زد و از اتاقم خارج شد
چشمانم بیشتر از این گرد نمیشد
در آینه برای خودم شانه بالا انداختم و وسایل را جمع کردم
در ماشین که نشستم بعد چند دقیقه با ذوق از روی نت
جاهای دیدنی اهواز و خرمشهر را شمردم .
_ وای اینجا هم باید بریم هااا
مادرم از داخل آیینه با خنده خیره ام شد :
انگار بچه است ، چقدر تو ذوق داری ؟!
خودم هم خنده ام گرفته بود
اصلا انرژی خاصی وجودم را در بر گرفته بود .
از آن طرف هم دلشوره خاصی ته قلبم بود .
پارادوکس عجیبی بود !
💙کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 💙
@mohajeran_ir
#من_و_خدا 🙃
💠 دعای روز سوم ماه مبارڪ رمضان💠
بسم الله الرحمن الرحیم
💕 اللهمّ ارْزُقنی فیهِ الذّهْنَ والتّنَبیهَ وباعِدْنی فیهِ من السّفاهة والتّمْویهِ واجْعَل لی نصیباً مِنْ کلّ خَیْرٍ تُنَزّلُ فیهِ بِجودِکَ یا أجْوَدَ الأجْوَدینَ.
خدایا روزى ڪن مرا در آنروز هوش وخودآگاهى را و دور بدار در آن روز از نادانى وگمراهى وقرار بده مرا بهره وفایده از هر چیزى ڪه فرود آوردى در آن به بخشش خودت اى بخشنده ترین بخشندگان...🌸🌿
🏮تعجیل درظہـورآقا امام الزمان صلوات🏮
#همدم💕
#خدا
#ماه_رمضان🌙
#رَحیــــل 🕊
@mohajeran_ir
#آرام_دل 💕
شڪرخـداڪهدرپنــاهحسینیــم
عالــمازایــنخـوبتـرپنــاهنــدارد..🌱
#دوشنبه_های_حسینی💚
#حسینی_ام
#رَحیــــل 🕊
@mohajeran_ir