#آرام_دل💕
سوی محبّان ڪن نظر👀
محفوظشان دار از خطـر
ای حـبّ تو حِصـنِ حصین
هـو یا امیرالمؤمنیـن...😌💞
+صغیراصفهانی
#یکشنبه_های_علوی🌸🌿
#رَحیــــل 🕊
@mohajeran_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آبروی_انقلاب💪🏻
🔆 یه حرفیه ڪه میخوام با شما در میون بذارم....
⭕️ در جمهوری اسلامی ایران حتی یڪ نفر نداریم ڪه یڪ فیلم شایسته در مورد #حجاب و #ولایت_فقیه بسازه....
+ استاد پناهیان🎙
#حجاب
#دختران_انقلاب💕
#رَحیــــل 🕊
@mohajeran_ir
#فرمانده ✌
فتوای رهبر انقلاب درباره حکم روزه ماه رمضان در شرایط کرونا
روزه از ضروریات دین و ارکان شریعت اسلام است و ترک روزه ماه مبارک رمضان جایز نیست مگر آنکه فرد، گمان عقلایی پیدا کند که روزه گرفتن موجب:
۱. ایجاد بیماری
۲.تشدید بیماری
۳.افزایش طول بیماری و تأخیر در سلامتی میشود.
در این موارد روزه ساقط، ولی قضای آن لازم است.
بدیهی است در صورتی که این اطمینان از گفته پزشک متخصص و متدین نیز به دست آید، کفایت میکند؛ بنابراین اگر فردی نسبت به امور یاد شده خوف و نگرانی داشته و این خوف منشأ عقلایی داشته باشد، روزه ساقط، ولی قضای آن لازم است.
#آیتاللهخامنهای
#رَحیــــل 🕊
@mohajeran_ir
#مَفتون ❣
هر کس که خبر شد ز گرفتاری من گفت
بیچاره اسیری که به احوال تو افتد
#رَحیــــل 🕊
@mohajeran_ir
"اگه روزی من نباشم تو بازم این چادر و حجابت رو داری؟!"
با تعجب به صورتش نگاهی کردم و گفتم : من به #چادر افتخار میکنم، معلومه که همیشه با چادر میمونم . مگه از اول نداشتم؟!
گفت: دلم میخواد به یقین برسم، دلم میخواد خاطرم رو جمع کنی. {دلم میخواد مثل مرواریدی باشی که توی صدفه }
گفتم: مطمئن باش من همونجوری زندگی میکنم که تو بخوای.
حرفهایش به وصیت شبیه بود .بار آخری بود که از لاسجرد میرفتیم تهران. چند روز بعد از آن برای آخرین بار رفت جبهه و من را با یک وصیت نامه شفاهی تنها گذاشت .
| زندگی به سبک شهدا |
#شهید_اسماعیل_معینیان
#آنان_که_از_جان_گذشتند✨
@mohajeran_ir
•| +ازتو به یك اشاره
ازناو چهار نعل گریختن |•
#فهم_سیاسی 🧠
#ایران_قوی ✊
#خود_تحقیر_نباشیم
#رحیل 🕊
@mohajeran_ir
📖📚
📚
#یڪقاچکتاب
#غذای_روح😍
💗../ڪتاب یادت باشد/..💗
✍..| آقای ملاحسنی
موضوع..: زندگینامه شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی
💔..به روایت همسر محترم شهید
••|برشے از کتاب|••
گویی قسمتم این بود که عاشق چشم هایی شوم که از روی حیا به من نگاه نمی کرد
با این چشم های محجوب و پر از جذبه میشد؛ به عاشق شدن در یک نگاه اعتقاد پیدا کرد ...
عشقی که اتفاق می افتد و آن وقت یک جفت چشم می شود
همه زندگی ..
چشم هایی که تا وقتی می خندید، همه چیز سر جایش بود ..
از همان روز عاشق این چشم ها شدم😍
آن روز نمی دانستم که مرام حمید همین است ..💔
"می آید ...نیامده جواب می گیرد و بعد هم خیلی زود می رود "
حس می کردم از این لحظه روز های پر فراز و نشیبی باید در انتظار من باشد 🌸
✏️ /... @mohajeran_ir
📖
📚📖
•|رَځــــــیٖݪ|•🕊
#رایحه_حضور #پارت_۸۲ #سنا_لطفی برای فاطمه پیام فرستادم که نا آرامم .. نیم ساعت بعد پیامی برایم ار
#رایحه_حضور
#پارت_۸۳
#سنا_لطفی
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
_ریحانههه!
سرم را از روی گوشی بلند کردم و به چشمان خوشرنگ نورا نگاه کردم :
جانم
_ کجایی تو ؟! ما رو کشوندی اینجا خودت رفتی تو گوشی ؟!
چشم از آخرین پست نواب گرفتم و گوشی را خاموش کردم :
اووم سوال داشتم خوب
نگاه متعجبی حواله فاطمه کرد :
بفرما
نفس عمیقی کشیدم ، به هیاهوی آدم های توی پارک نگاهی خرج کردم ، فکرم رفت روی زندگی شخصی ، هر کدام ..
خانواده ای چهار نفره با خنده دور هم حرف می زدند ..
آن طرف تر هم زوجی دست در دست هم راه می رفتند اما هر کدام در فکر های خودشان غوطه ور بودند !
چیز عجیبی بود این تفاوت ها !
به طرف جمع دخترانه سه نفره مان برگشتم
فاطمه و نورا روبرویم نشسته بودند ، فاطمه مثل همیشه موقر و پر از آرامش نشسته بود و خیره ام بود اما نورا مثل همیشه عجول بود .
نمی دانستم چطور سوالم را مطرح کنم ، دوباره فکرم رفت روی صوتی که گوش داده بودم !
چشمانم را بستم :
رفیق آسمونی یعنی چی ؟!
بعد چشمانم را گشودم ؛ نورا متعجب بود اما فاطمه با همان نگاه با محبت و آرام همیشگی اش نگاهم می کرد ، انگار انتظار این سوال را داشت از من!
فاطمه با لبخندی شروع کرد :
با اجازه نورا جان بزار من برات بگم
تو وقتی دلت میگیره میخوایی درد و دل کنی درسته ؟!
فقط سرم را تکان دادم و او ادامه داد :
خوب میری پیش رفیقت و درد و دل میکنی شاید گاهی اوقات حتی برات پیشنهاد های خوبی هم داشته باشه ، گاهی هم فقط گوش شنوا ست نه ؟!
ولی خب تو این دنیا کسی که بیشترین قدرت رو داره خداست و مطمنا اونایی که خدا تو قرآنش ذکر کرده که بهترین رفیقن حتما دلیلی داشته !
اوهومی نجوا کردم و خیره اش شوم
_ خب ما کلی شهید داریم از صدر اسلام گرفته تا بیا برس به زمان حال که مدافعان وطن و حرم داریم !
فقط کافیه بری و چند تاشون رو گلچین کنی !
یا هم میتونی با همشون رفیق باشی ، موقعی که گیر کردی بری با اونا درد و دل کنی ، قسمشون بدی به خون و حرمتشون
مطمن باش یه جوری دستت رو می گیرن که مات بمونی !
💙کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 💙
@mohajeran_ir
#رایحه_حضور
#پارت_۸۴
#سنا_لطفی
نگاهش کردم ، با بهت :
امتحانش کردی خودت؟!
نورا قبل فاطمه لب زد :
هزار بار ، فوق العاده است ریحانه
حرفم را مزه مزه کردم :
خب مال شما کدوم شهید هست ؟!
باز نورای عجول جوابم را داد :
مال من دو گروهه
از زمان دفاع مقدس ؛شهید هادی و شهید همت و شهید بابایی
از زمان حال ؛ شهید سیاهکالی و شهید دهقان امیری و شهید محمد خانی
لبخندی به اسم هایی که زده بود ، زدم ؛ گیج کننده بود این همه اسم :
خوب فاطمه تو چی؟!
لبخندی مهربان به رویم پاشید:
راستش رو بخوایی هیچ وقت نتونستم یکی رو انتخاب کنم حتی مثل نورا هم نتونستم بکنم
به نظرم همشون شهیدن و ارج و قربشون یکیه پیش خدا
از شهید بابایی و باکری و آوینی و امینی و هادی و همت گرفته تا بیا برس به شهید سیاهکالی و دهقان امیری و محمد خانی و نورانی و دانشگر و قربانی و کریمی و .. خلااااصه
متعجب نگاهش کردم :
این همه اسم رو چجوری حفظ کردین ؟!
نورا خندید :
کجاش رو دیدی ؟! به جز اسم زندگی نامشون رو هم حفظیم
بدون مکث گفتم :
منم میتونم بشناسمشون و باهاشون رفیق بشم ؟!
نورا باز با تعجب نگاهم کرد ولی فاطمه دستم را گرفت :
اره عزیزم چرا نشه ؟!
سرم را پایین انداختم :
آخه من....
فاطمه سریع انگشت کشیده اش را روی لبم نهاد :
هیسسس ! مهم الانه که چی هستی
نبینم یه بار دیگه این فکر ها رو بکنی هااا
باز گویی گناهان گذشته خودش گناهه
نورا با لحن قشنگی یک بیت شعر خواند :
دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت
جایی ننوشته است گنهکار نیاید
لبخند محو هر دویشان ،
آرامش را جرعه جرعه نصیب دل بی قرارم کرد !
🌺کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 🌺
@mohajeran_ir
#رایحه_حضور
#پارت_۸۵
#سنا_لطفی
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
_خب این جلسه میخوام راجب یه مسئله ای که خیلی هامون درگیرش هستیم صحبت کنم !
ما میگیم چرا انقدر بدبختی سرمون میاد ؟!
چرا بلا ؟!
چرا من؟!
حتما خدا منو دوست نداره !
چرا کفر میکنی برادر من ! خواهر من!
اول اینکه هیچ بلایی مختص به یه نفر نیست ،
وقتی این بلا سر تو اومده مطمنا قبل و بعد تو سر کلی آدم دیگه هم اومده و خواهد اومد
و یه مسئله مهم خداوند بار ها در قرآن تاکید کردند
که من هیچ ستمی به شما نمی کنم بلکه شما خودتان به خود ستم می کنید !
وقتی میری دکتر یه برنامه منظم میده
میگه این کار رو نکن
اینو بخور ، اونو نخور
شما گوش میدین دیگه ؛ چون میخوایین سریع تر خوب شین
چون به دکتر اعتماد دارین !
حالا خود خدا یه برنامه عظیم و دقیق و کامل جلوی ما قرار داده
خوب معلومه اگه جایی کم بزاریم یه جای کار می لنگه خوب
و راجب اعتماد به خدا یه مثالی هست که همسر محترم شهید صدر زاده بیان کردند:
میگن یه روزی دخترمون فاطمه روی اپن نشسته بود
بعد شهید به دخترمون گفتن که بپر بغل بابا
و خوب دخترا هم که بابایی ؛ فاطمه خیلی سریع پرید بغلش بعد برگشتن سمت من گفتن :
ببین اگه همه ما تا این اندازه به خدا اعتماد و اطمینان داشته باشیم مشکلاتمون حله
و یه موضوعی که هست ؛ مگه میشه تموم روز ها عین هم و بدون مشکل بگذره ؛
بالاخره یه مشکل یا غم هر چند کوچیک هست و همه این ها باعث رشد میشه، باعث بهتر شدن میشه
اینجا هم میخوام یه نقل قولی کنم از سید مرتضی
(شهید سید مرتضی آوینی ) :
در سیاره رنج صبورترین انسان ها باش
ما چقدر صبوریم؟!
چقدر صبر خرج می کنیم تو لحظه هامون؟!
ویس را قطع کردم ، موقع گوش دادن به موضوعات حس و حالم عجیب بود ، نا آرام بودم در عین آرامی!
انقدر محو صحبت ها می شدم که اصلا یادم می رفت این ویس ها از کجا آمدند و اصلا این صدایی که پخش میشد متعلق به کیست ؟!
🌸کپی حتی با ذکر نام نویسنده مورد رضایت نیست 🌸
@mohajeran_ir
#من_و_خدا 🙃
بہ یڪی تنہ میزنی، میگی: ببخشید.
قبول میڪنه...
بہ یڪب تنہ میزنی،میگی: ببخشید!
میگہ چیرو؟
مگہ اتفاقی افتاده😇
+ بخشیدن هاۍ خدا اینجوریه💞
#همدم💕
#خدا
#رَحیــــل 🕊
@mohajeran_ir