eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
□○حضرت زینب سلام الله علیها○□ □○روز پنجم جمادی الاولی روز بسيار مبارک و شادی در خاندان رسالت است. نخستين دختر از نسل اميرمؤمنان و فاطمه زهرا علیهما السّلام در چنين روزی در سال پنجم هجری بنا به نقل مشهور به دنيا آمد. □○نقل دیگری سال ششم هجری را بيان داشته است. فاصله تولّد حضرت زینب علیها السّلام با ميلاد امام حسين علیه السّلام كمتر از یك سال است. در مورد روز ميلاد حضرت هم اَقوال دیگری در تواریخ وجود دارد. بعضی ها اوّل شعبان سال ششم هجری و بعضی حتّی ماه رمضان را نقل كرده‌اند؛ كه در ماه رمضان این بانوی بزرگوار قدم به عالم خاک گذارد و با نور وجودش این عالم را روشن و قلوب دوستداران اهل‌بيت علیهم السّلام را شادمان و مسرور كرد. @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■●در جنگ صفّین جاسوسان معاویه در لشگر امیرالمؤمنین علیه السّلام نوشته هایی پخش کردند مبنی بر اینکه معاویه قصد دارد سدّی را که مشرف بر اردوگاه لشگریان حضرت است، بشکند تا آب همه ی آنها را ببرد. مالک اشتر مسأله را به عرض حضرت علیه السّلام رساند. ■●حضرت علیه السّلام فرمودند: نگران نباش، چنین اتّفاقی نخواهد افتاد. شب هنگام، عمروعاص تعدادی مأمور بالای سد برد و دستور داد طبل بزنند و سر و صدا ایجاد کنند که گویا مشغول خراب کردن سد هستند. مالک سراسیمه دستور داد سپاهیان امیرالمؤمنین شکاف درّه را خالی کنند. به محض اینکه درّه خالی شد، لشگریان معاویه درّه را اشغال کردند و مالک متوجّه شد که فریب حیله ی معاویه را خورده است و به یاد فرمایش حضرت امیر علیه السّلام افتاد، لذا دستور حمله داد و با یک کارزار سخت سپاهیان معاویه را از درّه بیرون راند و دوباره در آن محل مستقر شد. ■●سپس مالک با شرمندگی خدمت حضرت علیه السّلام رسید و عرض کرد آیا از من راضی شدید؟ حضرت علیه السّلام فرمودند: من از تو راضی بودم، حالا أَرضی (راضیتر) شدم. خوبان به خاطر خطاهای دوستانشان بر آنها خشم نمیگیرند و این ما هستیم که باید از آنها رضا شویم و اگر به آنچه آنها با ما میکنند راضی شدیم، آنها از ما أَرضی (راضیتر) میشوند. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عرفان حضرت زینب سلام الله علیها●■ ■●یکی از ابعادی كه الهام بخش ارادتمندان و دوستان اين بانوی بزرگوار است، عرفان ايشان است. دو، سه نمونه از جنبه‌های عرفانی این شخصیت بزرگوار را خدمتان عرض کنم. ■●موردی را تاريخ نقل می‌كند، حضرت زينب سلام الله علیها در سنين طفوليّت بودند که اميرالمؤمنين علیه السلام دختر دُردانه‌ی خود را روی زانو نشانده‌اند و با دختری كه شايد حدود دو، سه سال سن دارد سخن می‌گويند. حضرت به دختر بزرگوارشان فرمودند: بگو يك، واحد. زينب سلام الله علیها واحد را به زبان آوردند. بعد فرمودند: بگو دو. ببینید حضرت زينب سلام الله علیها اين دختر سه ساله در بُعد معرفتِ توحيدی و عرفان الهی چقدر بلند پرواز است و تا كدام قلّه‌ها در این سن دو، سه سالگی راه پيدا كرده، حساب آنها غير حساب ماست. ●كار نيكان را قياس از خود مگير ●گرچه ماند در نوشتن شير و شير ■●به پدر عرضه داشتند: «لا بَعدَ الواحِدِ لا اِثنانِ» بعد از يكی ديگر دوتا نمی‌شود گفت؛ با زبانی كه يكی گفتم ديگر دو نخواهم گفت؛ كه محبّت اميرالمؤمنين علیه السلام به دخترشان صد چندان شد، بين دو ديده‌ی دختر را از شدّت محبّت و علاقه‌ بوسيدند. همین‌ معرفت بلند که كسی كه نگاه توحيدی پيدا كرد ديگر عنايتی به كثرات ندارد؛ كسی كه نسبت به حقيقت الوهيت معرفت پيدا كرد، دیگر مخلوق در نظر او نمود و جلوه‌ای ندارد؛ كسی كه ديده‌ی يكي بين پيدا كرد، از ديده‌ی اَحَول و دوبين نجات و شفا پيدا می‌کند؛ این آموزه‌‌ی بزرگی است که ما از سنّ دو، سه سالگی زینب‌کبری سلام الله علیها می‌بینیم. این یک جلوه از عرفان این بانوی بزرگوار. ■●آموزه‌ی دیگری که مربوط به سنین طفولیت زینب‌کبری سلام الله علیها است. این طور که متون روایی نقل کرده‌اند روزی حضرت زينب سلام الله علیها به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ اَ تُحِبُّنا» پدر جان! يا اميرالمؤمنين! آيا ما فرزندانت را دوست می‌داری؟ اميرالمؤمنين علیه السلام فرمودند: «نَعَمْ اَوْلادُنَا اَكْبادُنا» بله دوست می‌دارم، فرزندان ما پاره‌ی جگر ما هستند. معلوم است كه شماها را دوست می‌دارم. عرفان این دختر را نگاه کنید! به پدر عرضه داشتند: «يا اَبَتاهْ حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ».پدر جان دو محبّت در قلب مؤمن با هم جمع نمی‌شود و مؤمن يك دل و يك قلب بيشتر ندارد، همان طور كه قرآن فرمود: «ما جَعَلَ اللهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِی جَوْفِهِ» خدا در جوف و سينه‌ی هيچ شخصی دو قلب قرار نداده است و هر كس فقط يك دل دارد و هر دل جای يك دلبر بيشتر نيست؛ لذا عرض كرد؛ «حُبّانِ لا يَجْتَمِعانِ فِی قَلْبِ الْمُؤْمِنِ حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الْاَوْلادِ» پدر جان دو محبّت يعنی محبّت فرزندان و محبّت خدا در قلب مؤمن قابل جمع نيست. یک محبّت بیشتر در دل نمی‌گنجد. این عرفان بلند را می‌رساند! «وَ اِنْ كانَ لا بُدَّ لَنا فَالشَّفَقَةُ لَنا وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» و اگر گريز و چاره‌ای از تمايل و رغبت و دوست داشتن فرزندان وجود ندارد كه اين گونه است، «فَالشَّفَقَةُ لَنا» نوعی عطوفت و رحمت و لطف نسبت‌به فرزندان داشته باش «وَ الْحُبُّ لِلَّهِ خالِصاً» امّا محبّت و خالص از آنِ خدای‌-متعال است. ■●اينها جلوه‌های بلندترين آموزه‌های عرفانی در بيانات دختر علیه السلام است كه به حق، زِينِ اَب است. اگر اميرالمؤمنين علیه السلام زينتِ دستگاه خداست، زينب سلام الله علیها، زينت اميرالمؤمنين علیه السلام است. پس یکی از جنبه‌های الهام‌بخش شخصیت زینب‌کبری عرفان عمیق و بلند این بانوی گرامی است؛ که امیدواریم الهام‌بخش دلدادگان ایشان باشد. ■●استاد مهدی طيب، ۱۰ اردیبهشت ۸۸●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش پنجم4⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً
آیات 260-285 بقره قسمت سوم بخش پنجم5⃣ فَانظرْ إِلى طعَامِك وَ شرَبِك لَمْ يَتَسنَّهْ... لَحْماً ● شرح قصه پيامبرى كه خدا او را مى میراند و سپس زنده کرد و توضیح جوانب آن و پاسخ به اشکالاتی که به نظر می رسد گفتيم از سخن اين شخص كه گفت : ((انى يحيى هذه الله )) دو جهت استفاده مى شود، يكى زنده شدن بعد از طول مدت ، و دوم برگشتن اجزا به صورت اوليه خود تا اينجا خداى سبحان جواب از جهت اول را روشن ساخت ، اينك براى روشن شدن جهت دوم نظر او را به استخوانهاى پوسيده متوجه مى سازد، و مى فرمايد: ((و انظر الى العظام كيف ننشرها)). كلمه ((ننشز)) از مصدر ((انشاز)) است كه به معناى رشد و نمو دادن مى باشد، و ظاهر آيه اين است كه مراد از كلمه عظام ا ستخوانهاى الاغ مى باشد، چون اگر منظور استخوانهاى اهل قريه بود آيت بودن منحصر در آن شخص نبود، با اينكه ظاهر آيه اين است كه منحصر در او است ، چون مى فرمايد: ((تا تو را آيتى قرار دهيم ))، و اگر منظور استخوانهاى اهل قريه بود، آن وقت زنده شدن اهل قريه ، همه اهل قريه را آيت مى كرد. و از سخنان عجيب ، سخنى است كه بعضى از مفسرين گفته اند، كه مراد از عظام ، استخوانهاى داخل بدن زندگان است ، كه ((انشاز)) آنها عبارت است از اينكه خدا آنها را نمو مى دهد و گوشت بر روى آنها مى پوشاند و اين خود از آيات بعث است ، براى اينكه مى فهماند آن خدائى كه به اين استخوانها جان مى دهد، و در نتيجه استخوانها نمو مى كند، قادر است كه مردگان را زنده كند، چرا كه : او بر هر چيزى قادر است ، و خداى تعالى در جاى ديگر قرآن با نظير اين مطلب بر مساله بعث استدلال كرده ، و آن زمين مرده اى است كه با فرستادن آب و روياندن گياه زنده اش مى كند، و ليكن اين سخن ادعائى بدون دليل است . پس از همه مطالب گذشته اين معنا روشن شد كه تمامى جملات آيه از آنجا كه مى فرمايد: ((فاماته الله )) تا به آخر يك جوابند، و تكرار جمله : ((يحيى هذه الله )) نيستند. ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 560 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
□○شگردهای کفار برای تسلط بر مسلمانان○□ : □○این‌همه سال دولت‌های اسلامی به دست کِلاب افتادند، ولی ما هیچ احساس ناراحتی نکردیم! درحالی‌که یک سلام علیک ما با کفار و دست‌نشانده‌های آن‌ها، به مخاطره انداختن مسلمانان است و ما در برابر آن مسئول هستیم. ... □○زمانی شاه ایران و کارتر، رئیس‌جمهور آمریکا هشت ساعت تلفنی با هم صحبت کردند! چه صحبتی؟ معلوم است آقا و نوکر چه صحبتی با هم دارند! □○باید، به‌خصوص بعد از نماز، دعای جدّی برای اهل ایمان و هر که به حکم اهل ایمان است، بکنیم؛ و همواره ملتفت و مراقب باشم. در این صورت، شاید مقصر نباشیم ـ البته اگر تکلیف دیگر پیش نیاید ـ و هیچ‌وقت نباید از دشمنان اسلام و مسلمان‌ها خاطرجمع شویم. □○در محضر بهجت، ج۳، ص۲۱۹○□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●در كتاب شريف اصول كافى از جناب امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه: ■●(شخصى همراه حضرت عيسى (عليه السلام) بود تا به دريا رسيدند و با حضرت بر روى آب راه مى رفتند و از دريا مى گذشتند - اين جانى كه در آب تصرف مى كند، اين همان جان است كه مرده را زنده مى كند، و ابراء اكمه و ابرص مى نمايد و جانهاى مرده را زنده مى كند و حيات مى دهد، و هر كسى كه به تعليم معارف حقه نفوس را احياء مى كند عيسوى مشرب است - آن شخص كه ديد بر روى آب مثل زمين هموار عبور مى كنند. در عين عبور به اين فكر افتاد كه حضرت چه مى گويد و چه مى كند كه بر روى دريا اينگونه راه مى رود ديد حضرت مى گويد ، از روى عجب به اين گمان افتاد كه اگر خودش از تبعيت كامل بيرون آيد و مستقلا بسم الله بگويد مانند حضرت مى تواند بر آب بگذارد، از كامل بريدن همان و غرق شدن همان ، استغاثه به حضرت روح الله نمودن آن جناب نجاتش داد. ■●آنچه كه مسلم است آن است كه بايد دل به داد تا به مقصود دست يافت . لذا در قيامت كبرى نفس ناطقه انسانى هر كسى با امام و مراد خويش محشور مى گردد. ■●انسان را قابليت و لياقتى است كه اگر نهال وجودش را به دست مربيان كامل و مكمل بسپارد، و دستورالعمل باغبان دين و نهال پرور و انسان ساز را در متن وجود و شؤون زندگيش پياده كند آنچنان عروج وجودى و اشتداد روحى پيدا مى كند كه اگر در مقام تمثيل بخواهيم حقيقت آن را بازگو كنيم و نمايش دهيم ، شجره طوبى الهى مى شود كه اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤ تى اءكلها كل حين باذن ربها. ■●شرح دفتر دل استاد صمدی آملی●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●" محاکمۀ گربه "●■ ■گفتند گربه ای بود در خانقاه مهذّب برآمده و از وی تطاوُلی هرگز پدید نیامده بود. ■خادم خانقاه یک روز پیش شیخ آمد و شکایت نمود که "این گربه درازدستی کرد در مطبخ". ■شیخ بفرمود تا گربه را حاضر آوردند، نمازِ پیشین بعد از جماعت تا بازخواست کند که چندین گاه خارجی نکرده بود اکنون موجب خارجی و درازدستی چیست؟ همچنان کردند. ■بعد از نمازِ پیشین گربه را حاضر آوردند و بازخواست کردند که چرا کرده ای؟ گربه از میان جمع اهل صفّه برخاست و بیرون رفت و بچگکی به دهان گرفته پیش شیخ آورد و اهل صفّه جمله مشاهده کردند نعره و گریستن از هر سویی برخاست و مبلغی جامه های خطیر ضَربْ کردند. ■●محمد بن منّور، اسرارالتوحيد برگرفته از كتاب " متون عرفانی به زبان فارسی "●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ #وَٱلْحَمْدُ_لِلّه_وَلّیِ_کُلِّ_نِعْمَة
□بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ، و بِهِ أَسْتَعِینُ□ □○ ، این سخن را که بر تو مشروح کردم نیک بدان، و بدان که هلاک کنندهٔ نفس سه جنس است: انباز گرفتن و انواع وی، و ستم و انواع وی؛ و راحت و لذت طلبیدن و انواع وی. واین هر سه جنس را یک اصل است که منشأ هر سه اوست، و آن حبّ حساحسی است. پس حذر جوی از وی، و روی بوی مدار و منگر در وی مگر در وی مگر بنظر ترس و هراس، همچون مرغ دام شناس، که از دام بر یک سو رود و بپرهیزد از وی، □○و بدان ای نفس، که تو از جنس اول که شرکست و انبازی، ترا سوی یگانگی رساند؛ و تو از جنس دؤم که ستم است، ترا بمنزل نور و صفا رساند و پاکی و گزیدگی؛ و تو از جنس دؤم که سئوم که لذّت حسی جستن است، ترا آسوده کند از مقاسات خوف و اندوه و نادانی و میاز. □○پس بحقیقت این معانی استوار باش و یقین دان، و بران کار کن تا زندهٔ جاودانی شوی، و برهی از هلاک. @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی): ■●منجی‌باوری در دین یهود و عهد عتیق (تورات و کتب انبیای بنی‌اسرائیل) - بخش دوّم●■ ■●در کتاب حیقوق نبی آمده است: اگرچه تأخیر نماید برایش منتظر باش؛ زیرا که البتّه خواهد آمد و درنگ نخواهد کرد... بلکه جمیع امّت‌ها را نزد خود جمع می‌کند و تمامی قوم‌ها را برای خویشتن فراهم می‌آورد. { كتاب مقدّس‌، عهد قديم‌، كتاب حیقوق نبی، باب دوم‌، فرازهای ۳ تا ۵} ■●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●■ - ۵
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
#قدر_انسان... قسمت سوم ■●استاد علی صفایی حائری●■ ■کسانی که خود را از دست می‌دهند، هیچ ایمانی نخواهن
... قسمت چهارم ■●استاد علی صفایی حائری●■ ■کسی که خودش را باور نکرده، مثل انسانی می‌ماند که به روزی پنج ریال قانع است و خیال می‌کند که شق‌القمر کرده اما همین که ارزش خودش را فهمید، می‌بینی که آرام نمی‌گیرد، حتّی هجرت می‌کند و به آنجایی روی می‌آورد که حقوقش را بگیرد. ■●نامه‌های بلوغ، ص ۲۵●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□اكثر مردم لذت عقلى را نمیفهمند بلكه لذت خيالى را نمیفهمند فضلا عن اللذة العقلية. □در روايت آمده است كه قال تعالى اعددت لعبدى المؤمن ما لا عين رأت و لا أذن سمعت و لا خطر على قلب بشر. □بشر فرموده است نه انسان و آدم زيرا كه كلمه بشر ناظر به ظاهر است و بشره هر چيز صورت ظاهر او است. و انسان در اصطلاح را گويند، اكثرى مردم بشرند نه انسان و آدم؛ بشر همين ظاهر است كه هست. ○دى شيخ گرد شهر همى گشت با چراغ ○كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست @mohamad_hosein_tabatabaei
☑️شادی روح علامه طباطبایی(ره) @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
□●اگر گول بخوریم!خیانت به اسلام کردیم●□ □امروز اسلام به دست ما سپرده شده است و از ما امانت داریش را می خواهند. □اگر ما امروز به این گروه هایی که مخالف بااسلام هستند و بااسم اسلام پیش ما نفوذ دارند میکنند اگر امروز گول بخوریم از اینها خدای نخواسته دنبال اینها برویم امانتی که دست ما بوده است به آن خیانت کرده ایم. □● صحیفه نور،جلد۱۲، صفحه۲۰۲ مورخ: ۱۳۵۹/۰۴/۰۴●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی●■ ■آنچه خدا برای انسان مقدّر کرده و بریده است، چه دنیا باشد، چه آخرت باشد و چه هیچ یک از آن دو نباشد، بهترین چیز است. ■اینکه امام رضا علیه السّلام دست خالی‌اش را توی دست ما بگذارد، یعنی خودش را به ما داده است و این، برای ما کافی است؛ یعنی ما را قبول کند و به مقام رضا برساند که لا سَخَطَ بَعدَ الرِّضا؛ بعد از رسیدن به مقام رضا دیگر غضبی وجود ندارد. ☑️اگر از خدا و خوبان خدا رضا شدیم، زنده زنده به بهشت میرویم. ☑️اگر کسی میانهاش با خدا صفا باشد، خداوند دست روی سرش میکشد. ☑️با خدای خودت صلح کن تا به مصلح عالم راه پیدا کنی. ☑️هرکس میانهاش با خدایش صفا باشد، گمشدههایش را پیدا میکند. ■●مصباح الهدی - تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
■●منجی‌باوری در مسیحیّت و عهد جدید (انجیل‌های چهارگانه و رساله‌های ملحق به آن) - بخش اوّل●■ ■●مسیحیان علاوه بر عهد عتیق، به عهد جدید نیز معتقدند و مجموعه‌ی آن دو را کتاب مقدّس یا Bibel می‌نامند. عهد جدید مجموعه‌ی چهار انجیل به علاوه‌ی رساله‌های ملحقِّ به آن است. ■●در اناجیل اربعه از زبان عیسی‌ بن‌ مریم علیهما السّلام و در رساله‌های ملحقّه، از زبان حواریّون و قدّیسین مسیحیّت، بارها و بارها بر مسئله‌ی اقامه‌ی عدالت، دین، فضیلت و اخلاق و ریشه کن شدن فساد و تباهی از جهان بشری در فرجام تاریخ توسط یک انسان کامل، سخن گفته شده است. اینک به بیان مواردی از اشاره به مهدويّت در عهد جديد می‌پردازیم‌: ■●در انجیل متّی آمده است‌: همچنان که برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر می‌شود، ظهور پسر انسان نیز چنین خواهد شد... آنگاه علامت پسر انسان در آسمان پدید گردد و در آن وقت جمیع طوایف زمین سینه‌زنی کنند و پسر انسان را ببینند که بر ابرهای آسمان با قوّت و جلال عظیم می‌آید و فرشتگان او را با صور بلند آواز فرستاده، برگزیدگانِ او را از بادهای اربعه از کران تا به کران فلک‌ فراهم خواهند آورد‌. ... آسمان و زمین زایل خواهند شد‌؛ لیکن سخنان من هرگز زایل نخواهد شد. امّا از آن روز و ساعت هیچ‌کس اطّلاع ندارد‌‌؛ حتّی ملائکه‌ی آسمان‌؛ جز پدر من (خداوند) و بس...؛ لهذا شما نیز حاضر باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نبرید، پسر انسان می‌آید. (کتاب مقدّس، عهد جدید، انجیل متّی، باب ۲۴، فرازهای ۳۰ به بعد) ■●{ امام باقر‌علیه السّلام می‌فرمایند: ‌اَلْقٰائِمُ مِنّٰا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُؤَيَّدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوىٰ لَهُ الْاَرْضُ وَ تَظْهَرُ لَهُ الْكُنُوزُ يَبْلُغُ سُلْطٰانُهُ الْمَشْرِقَ وَ الْمَغْرِبَ وَ يُظْهِرُ بِهِ اللّٰهُ دِينَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ فَلٰا يَبْقىٰ فِی الْاَرْضِ خَرٰابٌ اِلّٰا عُمِرَ وَ يَنْزِلُ رُوحُ اللّٰهِ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ فَيُصَلِّي خَلْفَهُ: قائم ما با القای رُعب در دل‌هاى مخالفان يارى مي‌شود. زمين براى او جمع و گنج‌های آن ظاهر مى‌شود. سلطنت او به شرق و غرب عالم می‌رسد و خداوند دین خود را به دست او بر همه‌ی اديان چیره می‌کند‌؛ اگرچه اهل شرک رضايت نداشته باشند. تمام خرابی‌هاى جهان در دولت او آباد مى‌شود و عيسى‌ بن‌ مريم علیها السّلام از آسمان فرود می‌آيد و پشت سر مهدی علیه السّلام ‌نماز خواهد گزارد. ■●امام صادق‌ علیه السّلام می‌فرمایند: وَ يَقِفُ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقٰامِ فَيَصْرُخُ صَرْخـَﺔً فَيَقُولُ يٰا مَعٰاشِرَ نُقَبٰائِی وَ اَهْلَ خٰاصَّتِی وَ مَنْ ذَخَرَهُمُ اللّٰهُ لِنُصْرَتِی قَبْلَ ظُهُورِی عَلىٰ وَجْهِ الْاَرْضِ ائْتُونِی طٰائِعِينَ فَتَرِدُ صَيْحَتُهُ عَلَيْهِمْ وَ هُمْ عَلىٰ مَحٰارِيبِهِمْ وَ عَلىٰ فُرُشِهِمْ فِی شَرْقِ الْاَرْضِ وَ غَرْبِهٰا فَيَسْمَعُونَهُ فِی صَيْحـَﺔٍ وٰاحِدَﺓٍ فِی اُذُنِ كُلِّ رَجُلٍ فَيَجِيئُونَ نَحْوَهٰا وَ لٰا يَمْضِي لَهُمْ اِلّٰا كَلَمْحـَﺔِ بَصَرٍ حَتّىٰ يَكُونَ كُلُّهُمْ بَيْنَ يَدَيْهِ بَيْنَ الرُّكْنِ وَ الْمَقٰامِ: آ‌نگاه در بين ركن و مقام می‌ايستد و با صداى رسا می‌فرمايد: اى نقبا و مردمى كه به من نزديک هستيد و اى كسانى كه خداوند شما را پيش از ظهور من در روى زمين براى يارى من ذخيره كرده ‌است! براى اطاعت از من به سویم آیيد‌. صداى او به صورت واحد به همه‌ی آنها می‌رسد و همه آن را خواهند‌ شنید، در حالی‌ که آنها در شرق و غرب عالم‌، بعضى در محراب عبادت و گروهى خوابيده‌اند. پس در يک چشم بر هم زدن‌ بين ركن و مقام نزد ایشان خواهند‌ بود. مطابق سایر روایات آنان با طیّ الارض یا طیّ السّماء خود را به مسجدالحرام می‌رسانند و خدمت امام علیه السّلام حاضر می‌شوند. } [ این تعابیر مشابه بشارت‌هایی است که در اناجیل آمده است. ] .... ■●جانِ جهان تألیف استاد مهدی طیّب●■ @mohamad_hosein_tabatabaei
□○ : این دعای مجرّبی است که برای برآمدن حاجات از جانب حضرت ولیّ‌عصر ارواحنافداه وارد شده است○□ □دو رکعت نماز می‌گزاری؛ سپس می‌گویی: □يَا مَنْ لَمْ يُؤَاخِذْ بِالْجَریرَةِ (بِالسَّرِيرَةِ) □وَ لَمْ يَهْتِكِ السِّتْرَ [وَ اَلسَّرَارَةَ] □يَا عَظِيمَ الْمَنِّ (اَلْعَفْوِ) [يَا كَرِيمَ الصَّفْحِ] □يَا حَسَنَ اَلتَّجَاوُزِ [وَ] يَا وَاسِعَ اَلْمَغْفِرَةِ □يَا بَاسِطَ اَلْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ يَا مُنْتَهَى كُلِّ نَجْوَى □[وَ] يَا غَايَةَ (صَاحِبَ) كُلِّ شَكْوَى [وَ] □يَا عَوْنَ كُلِّ مُسْتَعِينٍ □وَ يَا مُبْتَدِئاً بِالنِّعَمِ قَبْلَ اِسْتِحْقَاقِهَا. □○آن‌گاه ده‌بار می‌گویی: يَا رَبَّاهْ؛ سپس ده‌بار می‌گویی: يَا سَيِّدَاهْ؛ ده‌بار می‌گویی: يَا مَوْلَاهْ (مَوْلَيَاهْ) ؛ ده‌بار می‌گویی: يَا غَايَتَاهْ (غَيْثَاهْ)؛ ده‌بار می‌گویی: يَا مُنْتَهَى [غَايَةِ] رَغْبَتَاهْ؛ آن‌گاه می‌گویی: أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذِهِ اَلْأَسْمَاءِ وَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [اَلطَّيِّبِينَ] اَلطَّاهِرِينَ [عَلَیْهِمُ السَّلامُ] إِلاَّ مَا كَشَفْتَ كَرْبِي وَ نَفَّسْتَ هَمِّي وَ فَرَّجْتَ [عَنِّي] غَمِّي وَ أَصْلَحْتَ حَالِي. □○و [در حالیکه در سجده‌ای] برای آنچه می‌خواهی دعا کن و حاجتت را درخواست بنما. □○سپس گونه‌ی راست خود را بر زمین (مُهر) بگذار و صدبار بگو: □يَا مُحَمَّدُ يَا عَلِيُّ اكْفِيَانِي □فَإِنَّكُمَا كَافِيَايَ وَ انْصُرَانِي فَإِنَّكُمَا نَاصِرَايَ. □○آن‌گاه گونه‌ چپ خود را بر زمین (مُهر) بگذار و بگو صدبار (بسیار تکرار کن): أَدْرِكْنِي [يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ] و در پی آن تا جایی که نَفَست قطع شود، بگو: الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ. □○آن‌گاه سرت را بلند کن که ان شاء اللّٰه خداوند با کرم خویش حاجتت را برمی‌آورد. *** ☑️بهتر است این عمل در مانند مساجد و حرم‌های اهل‌بیت علیهم‌السّلام و و یا ، خصوصاً انجام شود. □عبارات داخل [ ] به معنای این است که در برخی نسخ، این عبارت هست و در برخی نیست. □عبارات داخل ( ) به این معناست که در برخی نسخ به جای عبارت متن، چنین عبارتی وجود دارد. □محمّدبن‌جریرطبری، دلائل‌الامامة، ص ۵۵۲؛ □مجلسی، بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۰۰ و □زادالمعاد، ص ۵۶۷ □محدّث نوری، مستدرک‌الوسائل، ج ۶، ص ۳۱۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
□●حاج محمد اسماعيل دولابی●□ □برای گناهان دوستانتان روزی هفتاد بار کنید و الاّ راهتان مسدود خواهد بود. □وقتی استغفار کنی، دورت خلوت میشود، آنگاه علی علیه السّلام در کنارت مینشیند. یکی از دو امان الهی است. □●مصباح الهدی ص٢٦٧●□ @mohamad_hosein_tabatabaei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیات 260-258 بقره قسمت سوم بخش ششم فَلَمَّا تَبَينَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى كلِّ شىْءٍ قَدِيرٌ ● پيامبرى كه بعد از مرگ زنده شد، بعد از زنده شدن به صحت علم قبلى خود پى برد نه اينكه جاهل بود و علم پيدا كرد اين آيه در صدد بيان اين است كه : بعد از آنكه مطلب براى اين شخص روشن شد، او به خاطر خود رجوع مى كند و به ياد مى آورد كه قبلا هم به قدرت مطلقه و بى پايان الهى ايمان داشته است و كانه قبلا بعد از آنكه ((كجا خدا اينها را زنده مى كند)) در قلبش خطور كرده ، به علم و ايمانى كه به قدرت مطلقه خدا داشته ، اكتفا نموده ، و بعد از آنكه با مردن و زنده شدن خود، قدرت خدا را به چشم ديده ، دوباره به قلب خود مراجعه نموده و همان ايمان و علم قبلى خود را تصديق كرده ، و به خداى تعالى عرضه داشته كه خدايا تو همواره براى من خيرخواهى مى كنى ، و هرگز در هدايت به من خيانت نمى كنى ، و ايمانى كه همواره دلم به آن اعتماد داشت (كه قدرت تو مطلق است ) جهل نبود، بلكه علمى بود كه لياقت آن را داشت كه به آن اعتماد شود. و نظائر اين مطلب بسيار است ، بسيار مى شود كه آدمى به چيزى علم دارد، ليكن فكرى در ذهنش خطور مى كند كه با آن علم منافات دارد، اما نه اينكه علم بكلى از بين رفته تبديل به شك مى شود، بلكه بخاطر عوامل و اسباب ديگرى اين فكر به ذهن مى آيد ناچار خود را به همان علمى كه دارد قانع مى كند، تا روزى آن شبهه برطرف شود، و بعد از آنكه شبهه برطرف شد، دوباره به همان علم خودش مراجعه نموده ، مى گويد: من كه از اول مى دانستم و مى گفتم مطلب از اين قرار است و آنطور كه مقتضاى آن شبهه بود نيست و از اينكه علم قبليش ، علمى صائب و درست بود خوشحال مى شود. و معناى آيه شريفه اين نيست كه بعد از زنده شدن تازه علم پيدا كرد به اينكه خدا به هر چيز قادر است ، و قبل از آن در شك بوده ، براى اينكه : اولا: همانطور كه قبلا نيز اشاره كرديم صاحب اين داستان پيامبرى بوده كه از غيب با او سخن مى گفته اند، و ساحت انبياء، منزه از جهل به مقام پروردگار است ، آن هم مثل صفت قدرت كه از صف ات ذات است . و ثانيا: اگر بعد از زنده شدن ، علم به قدرت خدا پيدا كرده باشد بايد گفته باشد: علمت يعنى حالا فهميدم ، و يا تعبيرى نظير اين كرده باشد. و ثالثا: صرف علم به اينكه خدا قادر بر زنده كردن مردگان است باعث آن نمى شود كه علم پيدا شود به اينكه خدا به هر چيزى قادر است ، بله ، ممكن است اشخاص ساده لوح كه زنده كردن مردگان در نظرشان از تمامى مقدورات مهم تر است ، وقتى ببينند كه خدا مرده اى را زنده كرد از شدت تعجب و عظمت امر، همه چيز را از ياد ببرند، و حدس بزنند كه پس او به هر چيزى قادر است ،هر كارى كه بخواهد و يا از او بخواهند مى تواند انجام دهد، ترجمه تفسير الميزان جلد 2 صفحه 561 و ليكن چنين اعتقادى حدسى ، زائيده مرعوبيت از عظمت صاحب قدرت است ، و چنين اعتقادى دائمى و صد در صد نيست ، زيرا وقتى (اين عمل را مكرر ببينند و در نتيجه ) عظمت آن شخص از بين برود، آن اعتقاد هم از بين مى رود، و اگر چنين چيزى صحيح بود بايد هيچ فردى كه زنده شدن مرده را نديده ، چنين اعتقادى نداشته باشد. و به هر حال چنين فكرى قابل اعتماد نيست ، و حاشا بر كلام خداى تعالى و بر قرآن كه چنين اعتقاد و چنين نتيجه اى را نتيجه اى قابل ستايش بداند، و آن را مدح كند، با اينكه مى بينيم خداى تعالى بعد از ذكر قصه ، اعتقاد آن شخص را ستوده ، و فرموده : ((فلما تبين له قال اعلم ان الله على كل شى ء قدير))، علاوه بر اينكه اصلا چنين اعتقادى خطا است ، و لايق به ساحت مقدس انبياء (عليه السلام ) نيست . وَ إِذْ قَالَ إِبْرَهِيمُ رَب أَرِنى كيْف تُحْىِ الْمَوْتى در سابق گفتيم كه اين آيه عطف بر مقدر است ، و تقدير كلام چنين است : ((و اذكر اذ قال )) يعنى به ياد بياور موقعى را كه ابراهيم گفت ... و عامل در ظرف همان اذكر است كه در تقدير مى باشد. بعضى از مفسرين احتمال داده اند كه عامل ظرف (اذ) جمله ((قال او لم تومن )) باشد، و ترتيب كلام چنين باشد: ((قال او لم تومن اذ قال ابراهيم رب ارنى ))، و ليكن اين توجيه ضعيف است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei